پیوت (pivot) چیست؟
یکی از اصلیترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت یا پیوت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معاملهگری خواهد بود. اگر می خواهید درباره پیوت اطلاعات بیشتری کسب کنید پیشنهاد می کنیم آموزش پرایس اکشن را مشاهده کنید.
اما بر اساس پژوهشهای انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمانبندی بازار، تاکنون بیفایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند.
پیوت ها (pivot) نقاطی هستند که در آنها نمودار قیمت تغییر جهت می دهد. پیوت ها که به آنها نقاط بازگشت هم گفته می شود زمانی شکل می گیرند که نیروی عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند!
پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده میشود.
در صورتی که شناسایی این نقاط به درستی انجام نشود باعث خواهد شد که تحلیل گران در تحلیل های خود دچار اشتباه شوند و در نهایت در معاملات خودشان با زیان های جبران ناپذیری روبرو شوند.
که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل میشوند.
انواع نقاط برگشتی
پیوتها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل میگیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود!
در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بیشماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دستهبندیهای فوق جای میگیرند.
پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است.
در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت.
نحوه تشخیص این پیوتها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
پیوت محاسباتی
این نوع از پیوتها بر اساس دادههای قیمتی (OHLC) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آنها دخیل نیست!
در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد میباشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده میشوند.
این پیوتها بر اساس دوره زمانی نمودار و دادههای قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میشوند.
به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران میانمدتی کاربرد ندارند. پیوتهای محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهمترین آنها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنشهای قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش مینماییم.
توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار میباشند.
- Camarilla Lines
- H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
- H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
- H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
- H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
- L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
- L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
- L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
- L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، میتوان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیقتری داشت.
در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشاندهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا میباشد.
ذکر این نکته ضروری است، که محاسبهگر نقاط پیوت در اکثر پلتفرمهای تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیشفرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن میتوانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید.
امروزه در بسیاری از استراتژیهای معاملاتی، پیوتها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگینهای متحرک و… به کار برده میشوند.
پیوت ماژور
حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقفهایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شدهاند، کاملاً محسوس میباشند.
در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته میشود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیلگران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوتها استفاده کنند.
پیوت های ماژور نقاطی هستند که در انتهای روند ها تشکیل می شوند و تغییر جهت های اصلی را در نمودارها نشان می دهند. تحلیل گران تکنیکالی نیز از این نقاط برای تحلیل های خود استفاده می کنند و ابزار های تکنیکالی بر اساس پیوت های ماژور رسم می شوند.
بنابراین برگشت های بزرگ بر روی نمودارها در این نقاط ماژور اتفاق می افتند و روندهای نزولی به صعودی و یا روندهای صعودی به نزولی تبدیل می شوند و از این رو برای تحلیل گران تکنیکالی بازار حائز اهمیت است و بر اساس آنها خطوط روند، کانال ها و یا الگو ها را رسم می کنند.پیوت مینور
پیوت های مینور دقیقا در طرف مقابل پیوت های ماژور قرار دارند و منجر به حرکات اصلاحی کوچک می شوند. این پیوت ها نشان دهنده ی نوسانات کوتاه مدت هستند و اعتبار کمتری دارند و نقش مهم و موثری در تعیین الگوهای نموداری ندارند.
از این رو تحلیل گران اغلب از این نقاط چشم پوشی می کنند و مراقب هستند که در تله ی این نوسانات کوتاه مدت نیوفتند مگر آنکه قصد نوسان گیری از بازار را داشته باشند چرا که این نقاط خلاف جهت روند اصلی هستند.
پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایمفریم کوچک) به وفور قابل مشاهدهاند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میانروزی بیشتر ایجاد میشوند.
به دلیل اینکه نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشمگیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معاملهگران باید به دورههای زمانی مناسب رجوع کنند.
نحوه تشخیص نقطه برگشت ماژور از مینور
با توجه به اینکه سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت میباشند، تشخیص آنها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکانپذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است!
به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معاملهگران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند.
در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت یک پیوت ماژور روبهرو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:
- تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی
باید توجه داشته باشیم که پیوتهای ماژور در انتهای یک روند شکل گرفته و روند جدیدی رو شروع میکنند. توجه داشته باشید که برای شناسایی نقاط معتبر باید هر دو شرط در کنار هم رعایت شده باشد.
اما من در طی این سالها به یک نکته جالب دیگر نیز رسیدهام و ان این که برای پیدا کردن پیوتهای ماژور علاوه بر مکدی ما میتوانیم از اسیلاتورها (توجه کنید گفتیم اسیلاتور و نه اندیکاتور ) کمک بگیریم.
میتوان از دی تی اسیلاتور استفاده کرد به این شکل که در نگاه اول برای پیدا کردن سریع نقاط ماژور معتبر نقاطی که در آنها دی تی اسیلاتور در محدوده اشباع خرید یا فروش چرخش داشته معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت را علامتگذاری میکنیم، معمولا در این روش ۷۰ درصد پیوتهای ماژور معتبر شناسایی میشوند.
باز هم تاکید میکنم که در علم تکنیکال ما مجاز نیستیم به هیچ عنوان هیچ ابزاری رو بر روی مینورها رسم کنیم حتما باید ابزارها، واگراییها، پترنها، چنگالها، فیبوها بر روی ماژور رسم بشوند. تنها میتوانیم در روندهای خنثی مینورها رو در غالب کانالهای کوچک نشان دهیم.
اندیکانور تشخیص پیوت ماژور
اندیکانور تشخیص پیوت ماژور که تحلیل گران از آن استفاده می کنند اندیکاتور MACD است که معمولا یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرند و سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرند.
از مزایای تشخیص درست پیوتها
- تشخیص و ترسیم درست خط روند
- تعیین حد ضررهای درست و ایمن
- تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
- فرار از سردرگمی
قلّهها و درهها در تشخیص پیوت
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است.
در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلّهها و درههای اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.برای تشخص پیوتهای اصلی از فرعی ۳ شرط داریم که اگر ۲ شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این ۳ شرط عبارتند از:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %۳۸ از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %۳۸ از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
آموزش سیستم معاملاتی ابوناچی؛ جادوی پیشبینی روند با پیوتها
سیستم معاملاتی ابوناچی میتواند تمام نیازهای یک تریدر را برای سودآوری مستمر تأمین کند؟!
بسیاری از تریدرها روزانه به دنبال سیستمهای معاملاتی جدیدی هستند تا آنها را به آرزوی دیرینه خود، یعنی یک مولتی میلیاردر تبدیل نماید. اما به راستی کدام یک از سیستمهای معاملاتی موجود این توانایی را دارد؟
نکته مهم در رابطه با این سیستمهای معاملاتی این است که بیشتر آنها دارای ضعف و کاستیهایی میباشند. قابل تأمل است که بدانید برخی از این سیسیتمهای معاملاتی باید به وسیله آزمون و خطا سنجیده شوند تا هر فرد متوجه شود آیا این سیستم معاملاتی برای وی قابل اجراست یا خیر؟!
در نتیجه مجموع دانستههای ما در خصوص سیستمهای معاملاتی بسیار مهم و حائز اهمیت میباشد.
اگر به آشنایی با یکی از این سیستمهای معاملاتی قدرتمند و تست شده که سیستم ابوناچی نام دارد علاقه دارید مقاله کالج تیبورس را از دست ندهید.
در این مقاله میآموزید:
- سیستم معاملاتی ابوناچی چیست؟
- سیستم معاملاتی ابوناچی دارای چه معایبی میباشد؟
- سیستم معاملاتی ابوناچی چه قوانینی را دربر دارد؟
این مقاله برای چه کسانی مناسب است؟
- افرادی که به دنبال یادگیری بهترین سیستمهای معاملاتی هستند.
- کسانی که معاملاتی برپایه تحلیل تکنیکال دارند.
- افرادی که به دنبال استراتژی معاملاتی هستند که به دور از اندیکاتورها و اسیلاتورها معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت باشد.
فهرست مطالب
تاریخچه پیدایش سیستم معاملاتی ابوناچی
سیستم معاملاتی ابوناچی (Abonacci) برای اولین بار در سال 2010، با هدف در نظر گرفتن سیستمی که در آن نقاط حمایت و مقاومت مشخص شده باشد به وجود آمد. این سیستم در ابتدا در سایت فارکس فکتوری رونمایی گردید. نکته قابل توجهی که در خصوص این سیستم معاملاتی باید بدانید این است که ابوناچی درواقع یک تریدر ایرانی میباشد که توانسته است. سیستم معاملاتی را ابداء کند که فقط براساس قدرت کندلها و نقاط پیوت عمل میکند.
سیستم معاملاتی ابوناچی چیست؟
آموزش سیستم معاملاتی ابوناچی | کالج تی بورس
سیستم معاملاتی ابوناچی سیستم معاملاتی است که تنها براساس قدرت کندلها و پیوتهای سقف و کف عمل میکند. در همین ابتدای این بخش باید بگوییم که سیستم معاملاتی ابوناچی از هیچ اندیکاتور و اسیلاتوری استفاده نمیکند و تنها با یک فرآیند به شدت آسان، توانسته کارایی بسیار زیادی را برای تریدرهای بازار داشته باشد.
از سیستم معاملاتی ابوناچی بیشتر افرادی استفاده میکنند که، تحلیل تکنیکال را به عنوان یک اصل اساسی در راستای کار خود قرار میدهند. همچنین تکنیکالیستها این سیستم را از جمله ابزراهایی میدانند که در پیشبینی قیمتها میتواند کمک شایانی را به تریدرهای بازار برساند. این سیستم معاملاتی، به نوعی طرحریزی شده است که تایم فریمهای نمودار تکنیکال در تعیین و عملکرد این سیستم معاملاتی نقشی نداشته باشند. یعنی درصورتی که تایم فریمها تغییر کنند، تغییری در اهداف شکل گرفته به وجود نمیآید.
قوانین سیستم معاملاتی ابوناچی
آموزش سیستم معاملاتی ابوناچی | کالج تی بورس
- در سیستم معاملاتی ابوناچی، 64 تمپلیت برای هر سهم موجود میباشد و در آنها طول هر فاز 103 واحد است.
- زمانی که نمودار در حالت صعودی قرار داشته باشد و به سطح 38.2 برسد و از آن عبور کند به احتمال قریب به یقین میتوان گفت که نمودار از سطح 76.8 نیز عبور خواهد کرد که این حالت را میتوان نوعی حرکت اجباری دانست.
- در این سیستم معاملاتی تمام تمپلیتها یک هدف و نقطه را در نمودار نشان میدهند و به نوعی میتوان هر یک از تمپلیتها را تأییدکننده تمپلیت دیگر دانست.
- در صورتی که نمودار قیمت در روند نزولی قرار داشته باشد، پس از اینکه نمودار قیمت از سطح 100 عبور کرده و به سطح 68.1 برسد پس قریب به یقین میتوان گفت: سطح 23.6 نیز به سمت پایین شکسته خواهد شد. به نوعی این حرکت را نیز میتوان یک حرکت اجباری قلمداد کرد.
سیستم معاملاتی ابوناچی به گونهای برنامه ریزی شده است که از آن بتوان در زمینه پیشبینی خشکسالی هم استفاده کرد.
سیستم معاملاتی ابوناچی چه معایبی دارد؟
آموزش سیستم معاملاتی ابوناچی | کالج تی بورس
- سیستم معاملاتی ابوناچی میتواند در زمینه پیشبینی قیمتها تواناییهای بسیاری را داشته باشد اما به صورت کلی به نحوی برنامهریزی شده است که برای عموم مردم قابل استفاده نمیباشد.
- در سیستم معاملاتی ابوناچی از هیچ اندیکاتور و اسیلاتوری استفاده نشده است و قطع به یقین میتوان گفت تا حدی جای خالی اندیکاتورها و اسیلاتورها به عنوان تأییدکننده تحلیل، در این سیستم معاملاتی احساس میشود.
- حد ضرر یکی از موارد بسیار مهم هر سیستم معاملاتی میباشد. در حالی که در سیستم معاملاتی ابوناچی، هیچگونه حدضرری لحاظ نشده و معاملهگران باید از روشهای دیگری برای تعیین حد ضرر استفاده کنند.
- این سیستم معاملاتی به گونهای طراحی شده است که، فاکتور زمانی در آن مهم نمیباشد.
- بیس لاین و تمپلیتها در سیستم معاملاتی ابوناچی با ورود به هر سال جدید دچار تغییراتی میشوند و کاملا وابسته به خود ابوناچی هستند.
کلام پایانی
در این مقاله در خصوص سیستم معاملاتی ابوناچی سخن گفته شد. تمام سیستم های معاملاتی دارای مزایا و معایبی میباشند و هر تریدر در بازارهای مالی، باید قبل از استفاده از هر سیستم معاملاتی آن را تست کند تا نقاط ضعف و قدرت آن را متوجه شده و سپس درمورد آن تصمیمگیری نماید.
نکته مهمی که در خصوص سیستم های معاملاتی وجود دارد این است که، تریدرها باید بررسی نمایند آیا سیستم معاملاتی منتخب آنها، با شخصیت معاملهگری آنها همخوانی دارد؟! در صورتی که با شخصیت معاملهگری آنها همخوانی نداشته باشد پیشنهاد میشود سیستم خود را تغییر دهند و سعی نکنند شخصیت معاملهگری خود را تغییر دهند زیرا پس از مدتی به صورت اتوماتیک، شخصیت معاملهگری خود را بازیابی میکنند.
سیستم معاملاتی ابوناچی بیشتر مورد علاقه تریدرها و معاملهگرانی است که قصد دارند با استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات روزانه خود سودآوری داشته باشند.
یادگیری هر سیستم معاملاتی به صورت متمرکز، نیازمند فراگیری آموزشهایی میباشد. علاقهمندان به بازارهای مالی میتوانند با شرکت در دوره آموزش فارکس و آموزش بورس کالج تیبورس، بهترین استراتژی های ابداعی این مجموعه را برای سودآوری در بازارهای مالی فرابگیرند.
برای کسب اطلاعات تکمیلی درباره دوره آموزش بورس در مشهد و آموزش فارکس در مشهد کالج تیبورس با همکاران ما در واحد پشتیبانی در ارتباط باشید.
استراتژی پیپو؛ راهی برای افزایش درآمد از فارکس
استراتژی پیپو (Pipo Strategy) سیستمی برای سودآوری آسان با بازده مطلوب در بازار فارکس است.
امروز قرار است درباره یکی از استراتژیهای معاملاتی فارکس با شما صحبت کنم. زمانی که هر استراتژی طراحی میشود، ابتدا توسط بانکها و مؤسسات مالی بررسی خواهد شد. اگر یک استراتزی معاملاتی بازدهی خوبی داشته باشد؛ تریدرهای حرفهای نیز از آن استراتژیها استفاده میکنند و به سودهای خوبی دست مییابند.
در نهایت کاربردیترین استراتژی ها معروف میشوند و در لیست عناوین کتابهای آموزشی برای دسترسی عموم قرار میگیرند.
اندیکاتور مووینگ اوریج یا همان میانگین متحرک از جمله معدود اندیکاتورهایی است که در سراسر دنیا معاملهگرانی زیادی از آن استفاده میکنند و سیگنال های خوبی برای پیدا کردن نقاط مناسب ورود و خروج به معاملات از آن استخراج میکنند.
استراتژی پیپو یکی از استراتژیهایی است که بر مبنای مووینگ اوریج ها طراحی و تدوین شده است. برای انجام معاملات با استراتژی پیپو، به چند اندیکاتورها میانگین متحرک نیاز داریم.
در ادامه مقاله استراتژی پیپو (Pipo Strategy) نحوه استفاده همزمان از میانگین های متحرک در این سیستم معاملاتی را بیان میکنیم.
در این مقاله معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت میآموزید:
- استراتژی پیپو چیست؟
- تنظیمات استراتژی پیپو
- بهترین ساعت بازدهی استراتژی پیپو
- آموزش استراتژی پیپو
این مقاله برای چه کسانی مناسب است:
- معاملهگرانی که در بازار فارکس فعالیت دارند.
- افرادی که به استراتژی های کاربردی در بازار فارکس هستند.
- علاقهمندان به یادگیری سیستم معاملاتی پایپو
استراتژی پیپو چیست؟
استراتژی پیپو در ایران، برای اولین بار توسط فردی به نام نیما آزادی معرفی شد. او بر روی بیش از 500 جفت میانگین متحرک با تنظیمات مختلف پژوهش انجام داد. در این سیستم ابتدا بررسی میشود بازار برای فروش مناسب است یا برای خرید. پس از تعیین جهت بازار، بر اساس یک جفت میانگین متحرک و چگونگی واکنش قیمت بر سطوح پیوت، معامله انجام میگیرد.
در بدترین حالات، سیستم معاملاتی پیپو، 50 درصد با تیک پروفیت، 40 درصد سربهسر و 10 درصد دیگر با ضرر بسته میشود. به طور خلاصه میتوان گفت استراتژی پیپو، یک ساختار سیستمی بر مبنای پیوت ها است و برای معامله در بازارهای جهانی در تایم فریم فقط 15 دقیقه است. پیشنیاز آن آشنایی معاملهگر با تحلیل تکنیکال است.
تنظیمات سیستم معاملاتی پیپو
برای بهرهمندی از فرصت های معاملاتی استراتژی پیپو به سه عدد اندیکاتور میانگین متحرک و سطوح پیوت نیاز داریم. تنظیمات هر اندیکاتور میانگین متحرک را در ادامه خواهیم گفت.
اندیکاتور اول
تنظیمات اولین مووینگ اوریج استراتژی پیپو | آکادمی آینده
اولین اندیکاتور میانگین متحرک، با دوره ۱۲ روزه را در حالت نمایی و شیفت صفر با استایل و رنگ دلخواه مثلاً بنفش تنظیم میکنیم.
اندیکاتور دوم
تنظیمات دومین مووینگ اوریج استراتژی پیپو | آکادمی آینده
میانگین متحرک دوم را در حالت نمایی، دوره ۳۲ روزه با استایل دلخواه، مثلاً با رنگ نارنجی تنظیم میکنیم.
اندیکاتور سوم
تنظیمات سومین مووینگ اوریج استراتژی پیپو | آکادمی آینده
میانگین متحرک دوم را در حالت ساده، دوره ۲۰۰ روزه با شیفت صفر با استایل دلخواه، مثلاً رنگ آبی میکنیم.
بهترین ساعت بازدهی استراتژی پیپو
بهترین ساعات در روز برای معامله با استراتزی پیپو از ساعت 10 الی 19 میباشد.
سیستم معاملاتی پیپو را فقط در تایم فریم 15 دقیقه استفاده کنید. استفاده این استراتژی در تایم فریم های دیگر به هیچ وجه توصیه نمیشود.
استراتژی پیپو بر روی جفت ارزهای
- EUR/USD و AUD/USD
- USD/CAD و EUR/GBP
- NZD/USD و GBP/USD
- USD/CHF و EUR/JPY و USD/JPY
بهترین بازدهی را خواهد داشت.
آموزش استراتژی پیپو
مشخص نمودن وضعیت که در بازار فارکس خریدار هستیم یا فروشنده، اساسی ترین و اولین رکن سیستم معاملاتی پیپو است.
استراتژی پیپو با استفاده از میانگین متحرکهای 12 و 32 روزه که با رنگهای بنفش و نارنجی مشخص کردیم انجام میگیرد
هرگاه میانگین متحرک 12 روزه کوچکتر از میانگین متحرک 32 روزه باشد یعنی مووینگ با رنگ بنفش زیر مووینگ با رنگ نارنجی قرار بگیرد، موقعیت فروش و هرگاه میانگین متحرک 12 روزه بزرگتر از میانگین متحرک 32 روزه شود یعنی مووینگ با رنگ قرمز بالای مووینگ آبی رنگ قرار بگیرد، موقعیت خرید را داریم.
به شکل زیر دقت کنید. از نقطهای که خط بنفش خط نارنجی را به طرف پایین قطع کرده، به بعد فرصت انجام معامله فروش دارید.
سیگنال فروش سیستم معاملاتی پیپو | آکادمی آینده
از نقطهای که خط بنفش خط نارنجی را به طرف پایین قطع کرده، به بعد فرصت انجام معامله خرید دارید.
سیگنال خرید سیستم معاملاتی پیپو | آکادمی آینده
نکات تکمیلی برای استفاده از سیستم معاملاتی پیپو
- نقطه تقاطع دو میانگین، (مقصئد صرفاً لمس دو موینگ اوریج است) هیچ نقشی برای ورود به معامله ندارد و باید حتما میانگین متحرک نمایی 12 روزه بالاتر از میانگین نمایی متحرک 32 روزه قرار بگیرد. چراکه این اساس ورود به معامله با سطوح پیوت است.
- تا زمانی که هر دو میانگین متحرک نمایی در حالت خرید قرار دارند فقط باید به دنبال معاملات خرید باشیم. همچنین تا مادامی که میانگینهای متحرک نمایی در حالت فروش قرار دارند، فقط به دنبال معاملات فروش هستیم.
- برای تعیین موقعیت خرید یا فروش از میانگینهای متحرک نمایی ۱۲ و ۳۲ روزه استفاده میکنیم. به هیچ وجه برای ورود و خروج از معاملات از آنها استفاده نمیکنیم.
- اکنون که موقعیت ما مشخص شد و میدانیم که میخواهیم خرید کنیم یا فروش انجام دهیم، باید به دنبال نقاط ورود باشیم. با شکسته شدن سطوح پیوت به سمت بالا اقدام به خرید مینماییم و در زمانی که هر دو میانگین متحرک نمایی موقعیت فروش را اعلام کردند، با شکسته شدن سطوح پیوت به سمت پایین وارد معامله فروش میشویم.
- در استراتژی پیپو، میانگین متحرک 200 روزه با رنگ دلخواه کاربرد دارد. این مووینگ نقش حمایتی و مقاومتی دارد، یعنی در موقعیتهای معاملاتی که میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه، بین دو پیوت (پیوت ورود و پیوت حد سود) قرار میگیرد باید نسبت به واکنش قیمت احتیاط کرد.
تعیین نقاط ورود، حد سود و حد ضرر استراتژی پیپو
برای تایید ورود به معامله، در معامله خرید یا لانگ بسته شدن کندلی که سطح پیوت را به طرف بالا شکسته و در معاملات فروش، بسته شدن کندلی که سطح پیوت را به طرف پایین شکسته است، در نظر میگیریم.
اولین سطح پیوت بعدی منهای اسپرد، تیک پرافیت (Take Profit) میباشد. در معاملات خرید، نواحی نزدیک به مقاومت بعدی، و در معاملات فروش نواحی نزدیک به حمایت بعدی را تنظیم حد سود مناسب است.
برای استاپ لاس (Stop Loss)، در معاملات فروش، سطح مقاومت قبلی و در معاملات خرید سطح حمایت قبلی را به عنوان حد ضرر در نظر میگیریم.
نقطه ورود، حد سود و حد ضرر استراتژی پیپو | آکادمی آینده
شرایط ایدهآل معامله با سیستم معاملاتی پیپو
از نظر ریسک به ریوارد، زمانی شرایط ایده آل میباشد که حد سود حداقل 80 درصد حد ضرر باشد؛ اما در اکثر مواقع ریسک به ریوارد، یک به یک است.
در مواقعی که سیگنال ورود به معامله بدست میآوریم و در آن زمان فاصله دو پیوت از یکدیگر (پیوتی که بر اساس شکست آن وارد شدهایم و پیوت بعدی حد سود ما بود) حدود 30 تا 35 پیپ شود، شرایط ایده آلی داریم.
همانطور که در لبتدای معرفی استراتژی پیپو بیان کردیم، 40 درصد معاملات، سر به سر بسته میشود. به صورت طبیعی برخی از معاملات به حد سود نرسیده و وارد ضرر میشوند.
ضرر ده بودن موقعیت معاملاتی زمانی به ما ثابت میشود که مثلا در معامله فروش پس از ورود به معامله، قیمت به بالای پیوتی که شکسته شده بود بازگردد و بسته شود. در این صورت حد سود باید به نقطه ورود به معامله بازگردد.
انتقال حد سود به نقطه ورود به این دلیل است که قیمت رفتار خاصی نسبت به سطوح پیوت دارد و پس از شکست آن تمایل دارد باز پیوت را لمس کند که در این موقعیت معامله سر به سر بسته میشود.
پس از باز شدن معامله تا زمانی که قیمت میان دو پیوت قرار دارد، صبر میکنیم. تا رسیدن قیمت به تیک پروفیت و تا بسته شدن معامله با سود، اقدامی نمیکنیم.
کلام پایانی
هر سیستم معاملاتی مانند استراتژی پیپو را باید در یک بازه مشخص و در یک حساب تمرینی (demo) تست کنید. سپس در یک حساب واقعی با سرمایه کم مجدد مورد بازبینی قرار دهید. زمان اجرای استراتژی پیپو به حد ضرر و مدیریت سرمایه که از ارکان اصلی هر سیستم معاملاتی هست، توجه داشته باشید.
برای بررسی استراتژی پیپو، باید به همه سیگنالهای سیستم معاملاتی پیپو پایبند باشید. نباید به طور سلیقهای اقدام به فیلتر کردن بخشی از سیگنالها کنید تا در نهایت بتوانید در مورد سود ده یا ضرر ده بودن سیستم معاملاتی پیپو به درستی تصمیم بگیرید.
امیدوارم هر شخصی به این باور برسد که آموزش صحیح و پایبندی به دانستهها، باعث افزایش سودآوری میشود. تیم آموزشی آکادمی آینده به عنوان بهترین آموزشگاه آموزش فارکس در مشهد، افتخار همراهی با بسیاری از دانشپذیران علاقهمند به معاملهگری در بازاراهای مالی جهانی را داشته است.
شما عزیزان نیز میتوانید با توجه به شرایط خود در انواع دورههای آموزش آنلاین فارکس، آموزش حضوری فارکس و آموزش آفلاین فارکس که به صورت صفر تا صد طراحی شده و هرآنچیزی که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای در بازار فارکس را نیاز دارید به شما ارائه میکند، شرکت کنید.
معامله به سبک پرایس اکشن؛ نحوه استفاده از Price Action در معاملات
معاملهگران (Traders) گاهی نمودارهای مختلفی را ترکیب میکنند، تا توانایی خود را در تشخیص و تفسیر روندها، نقاط شکست روند و نقاط بازگشت بهبود بخشند. برخی از معاملهگران بر اساس حرکات قیمت یک ارز تصمیم میگیرند. آنها از نمودارهای کندل استیک استفاده میکنند؛ زیرا با نمایش نقاط ورود، خروج، سقف و کف روند قیمت را بهتر درک میکنند.
در این مقاله با موضوعات زیر آشنا خواهید شد:
پرایس اکشن چیست و برای چه کسانی مناسب است؟
معاملات پرایس اکشن روشی از معاملات روزانه است، که در آن معاملهگران در مورد معاملات بر اساس حرکات قیمت تصمیم میگیرند و نه بر اساس نتایج بدست آمده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال. تریدرهای پرایس اکشن عقیده دارند تنها با استفاده از حرکات قیمت است که میتوانند معاملهای دقیق و سودمند داشته باشند. اگر قیمت ارز یا دارایی شروع به صعود کند، نشان میدهد که سرمایهگذاران در حال خرید هستند. در واقع معاملهگران پرایس اکشن روند قیمت را بر اساس میزان هجوم خرید ارزیابی میکنند. سرمایهگذار در جایگاهی که قرار دارد نگران بازده سرمایهگذاری خویش در بلند مدت است و معاملهگر پرایس اکشن نگران قیمت دارایی در زمان معامله است و این تفاوت عمده میان تریدر پرایس اکشن با سرمایهگذار است.
از آنجایی که معاملات پرایس اکشن رویکردی قدرتمند برای پیشبینی قیمت محسوب میشود، توسط بسیاری از افراد در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع پرایس اکشن را در هر نوع بازار مالی مانند فارکس، بازار ارز دیجیتال و غیره میتوان به کار برد. معمولاً سوئینگ تریدرها و تریدرهای روزانه از پرایس اکشن زیاد استفاده میکنند.
اهمیت پرایس اکشن در ترید
یک تریدر برای ورود به بازار نیازی ندارد که نمودار قیمت خود را با هزاران اندیکاتور تکنیکال، مانند اوسیلاتورها، فیبوناچی، میانگین متحرک، نقاط پیوت و غیره پر کند. این چنین تحلیلی که خروجی این اندیکاتورها باشد هیچ لطفی به تریدر نمیکند و حتی آسیب هم میزند. پرایس اکشن بر اساس عملکرد قیمت، به شما امکان میدهد تا در زمان واقعی و هماهنگ با حرکت بازار معامله کنید. وقتی روند کندلها را به دقت مورد بررسی قرار میدهید، متوجه میشوید چه اتفاقی دارد در بازار رخ میدهد. پرایس اکشن را میتوان با استفاده از نمودارهای کندل استیک مشاهده و تفسیر کرد.
ابزارهای مورد استفاده تریدر برای معامله پرایس اکشن
ابزارهایی که معاملهگران پرایس اکشن ترجیح میدهند عبارتند از: کندل استیک، نقاط شکست، حمایت و مقاومت و خط روند. معاملهگران از این ابزارها در جهت تسهیل فرآیند پیشبینی قیمت دارایی استفاده میکنند.
شکست
زمانی که روند قیمت یک دارایی تغییر میکند، تریدرها به طور ضمنی این پیام را دریافت میکنند که روند قبلی در حال شکسته شدن است. این تغییر در روند به تریدرها هشدار میدهد که احتمالاً روند قبلی قیمت پایان یافته است و حرکت صعودی یا نزولی بعدی آغاز شده است.
شکست روند را میتوان از الگوهای مختلف، از جمله رنج، مثلث، سر و شانه و الگوهای پرچم تشخیص داد. در صورتی طبق دادهها شکست روند رخ داد اما قیمت در همان جهت قبلی ادامه پیدا کرد، در آن صورت روند دچار شکست کاذب شده است و به جهت قبلی ادامه میدهد.
کندل استیک
کندلها نمایشهای گرافیکی روی نمودار هستند که روند قیمت، نقاطی که در آن قیمت باز یا بسته میشود و سقف و کف یک دارایی را نشان میدهند. تریدرها از کندلها در استراتژیهای مختلف استفاده میکنند. به عنوان مثال، هنگام استفاده از نمودارهای کندل استیک، برخی از معاملهگران از استراتژی روند انگالفینگ استفاده میکنند.
روند
زمانیکه یک دارایی در طول یک بازه زمانی مثلاً یک روز معامله شود، با توجه به حجم خرید و یا فروش قیمت آن دستخوش نوسان و تغییر قیمت میگردد. معاملهگران به این نوسانات به عنوان روندهای "صعودی"، که در آن قیمت در حال افزایش است، یا به عنوان روندهای "نزولی"، که در آن قیمت در حال کاهش است، یاد میکنند.
حمایت و مقاومت
تریدر از سطوح حمایت و مقاومت قیمت برای تشخیص فرصتهای خوب معاملاتی بهره میگیرد. مناطق حمایت و مقاومت در جایی رخ میدهند که قیمت از آن نقطه روندش را تغییر داده و معکوس شده است. به دلیل امکان تکرار این سطوح در آینده، این نقاط به عنوان حمایت و مقاومت شناخته میشوند و یکی از تکنیکهای معامله در پرایس اکشن محسوب میگردند.
استراتژیهای مورد استفاده در پرایس اکشن
استراتژیهای معاملاتی زیادی برای پرایس اکشن وجود دارد که میتوان با توجه به شرایط و سهولت کاربری از بین آنها انتخاب کرد. تعدادی از مشهورترین این استراتژیها عبارتند از:
استراتژی الگوی ادامهدهنده Continuing
الگوی ادامهدهنده، در پرایس اکشن، الگویی است که میگوید روند فعلی ادامه مییابد. برخلاف الگوهای معکوس، در الگوهای ادامهدهنده، وقفهای کوتاه در میانه یک روند رخ میدهد.
انواع الگوهای ادامهدهنده
الگوهای ادامه دهنده که ممکن است در بازههای زمانی مختلف شناسایی شوند به دستههای زیر تقسیم میشوند:
مستطیل
الگوی ادامهدهنده مستطیل رایجترین الگوی ادامهدهنده است و زمانی شناسایی میشود که قیمت بهطور افقی بین سطوح حمایت و مقاومت قرار بگیرد. مستطیلها به عنوان محدوده معاملاتی یا مناطق تثبیت نیز شناخته میشوند و میتوانند صعودی یا نزولی باشند.
مثلث
یک الگوی ادامهدهنده مثلث به جهتی حرکت میکند که هر چه جلو میرود، محدوده قیمتی تنگتر و محدودتر میشود. سه نوع مثلث عبارتند از:
- مثلث صعودی (الگوی صعودی)
- مثلث نزولی (الگوی نزولی)
- مثلث متقارن (میتواند یک الگوی صعودی یا نزولی باشد)
پرچم
الگوهای پرچم نشاندهنده تغییر روند یا شکست پس از یک دوره تثبیت است. این الگوها برای شناسایی احتمال ادامه روند قبلی از نقطهای که قیمت در آن تغییر کرده است، استفاده میشود. اگر روند از سر گرفته شود، افزایش قیمت میتواند صعودی یا نزولی شود.
پرچم سه گوش
الگوی پرچم سه گوش الگویی ادامهدهنده است، که ذاتاً در میانه روند شکل میگیرد. الگوی پرچم سه گوش زمانی رخ میدهد که یک جهش قابل توجهی در قیمت وجود داشته باشد، که آن جهش به عنوان میله پرچم شناخته میشود. در ادامه این جهش، دو خط همسو که یک مثلث متقارن را ایجاد میکنند، به عنوان حمایت و مقاومت قرار دارند.
استراتژی الگوی معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت معکوس یا Reversal
یکی از بهترین الگوهای پرایس اکشن، الگوی معکوس است. سیگنالهای متعددی در پرایس اکشن وجود دارند، که به تریدر هشدار تغییر جهت قیمت را میدهند و از این سیگنالها به عنوان الگوی معکوس یاد میشود. استراتژی معکوس پرایس اکشن اغلب نقاط ورود دقیقی را در انواع بازار ارائه میدهد، این در حالی است که بسیاری از معاملهگران اشتباهاً تصور میکنند «سیگنال معکوس» فقط خلاف روند است. این الگو معمولاً ریسک به ریوارد خوبی ارائه میدهد.
استراتژی الگوی رنکو Renko
نمودار رنکو نموداری است که ژاپنیها آن را ساخته و توسعه داده اند. رنکو به جای دو عامل قیمت و بازههای زمانی استاندارد تنها حرکت قیمت را به کار میگیرد. به نظر میرسد که نام رنکو از کلمه ژاپنی آجر، "renga" گرفته شده است، زیرا نمودار آن شبیه به یک سری آجر است. یک آجر جدید زمانی ایجاد میشود که قیمت حرکت کند و به میزانی تغییر کند. در این صورت هر بلوک در یک زاویه 45 درجه (بالا یا پایین) نسبت به آجر قبلی قرار میگیرد. آجر بالا معمولاً سفید یا سبز رنگ است، در حالی که آجر پایین معمولاً به رنگ سیاه یا قرمز است.
استراتژی الگوی سوئینگ تریدینگ Swing trading
معاملات نوسانی روشی است که تریدر با استفاده از آن محتملترین حرکت قیمت را شناسایی میکند و سپس از این حرکت برای کسب سود بهره برداری مینماید. بسیاری از افراد این گونه تصور میکنند که سوئینگ تریدینگ تنها برای چند ساعت تا یک روز مورد استفاده قرار میگیرد، اما در صورتی که معاملهای سودآور باشد پوزیشن تریدر میتواند تا روزها باقی بماند. در سوئینگ تریدینگ یا همان معاملات نوسانی، نوعی تحلیل تکنیکال است که در آن تریدر حرکات قبلی قیمت و احتمال تمایل آن به تکرار را در نظر میگیرد. این روش یکی از قدیمیترین روشهای معاملاتی است.
استراتژی الگوی اسکالپینگ Scalping
اسکالپینگ شیوهای از معاملات کوتاهمدت پرایس اکشن است، که در آن تریدر از کوچکترین تغییرات و حرکات قیمت سود کسب میکند.معاملات در اسکالپینگ ممکن است بین چند ثانیه تا یک ساعت طول بکشد. بدین ترتیب تریدری که اسکالپ میکند ممکن است تنها در یک بازه زمانی یک روزه، بیش از صد معامله را انجام دهد.
تفاوت پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال
در مجموع پرایس اکشن یکی از استراتژیهای مورد استفاده معاملهگر در تحلیل تکنیکال است. تریدر در تحلیل تکنیکال از یک سری اندیکاتور بهره میگیرد، تا بتواند تغییرات قیمت در آینده را پیشبینی نماید. تریدری که پرایس اکشن را به عنوان شیوه انجام معاملات خویش برمیگزیند تغییرات قیمت را در آیندهای بسیار نزدیک پیشبینی میکند؛ حال آنکه به طور معمول در سایر روشهای ترید در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها برای بازههای زمانی طولانی مدتتر نسبت به پرایس اکشن مناسبت بیشتری دارند. در واقع پرایس اکشن تنها یک عامل را برای تحلیل در نظر میگیرد و آن حرکت قیمت است. البته گاهاً برخی از تریدرها از اندیکاتورهایی مانند، فیبوناچی بازگشتی، میانگین متحرک، یا RSI استفاده میکنند.
جمعبندی
با توجه به مطالبی که بیان شد، پرایس اکشن یک روش معاملاتی کارآمد و قابل اتکا برای بسیاری از معاملهگران است. با این وجود که در پرایس اکشن تنها حرکت قیمت به عنوان عامل تحلیل مورد استفاده قرار میگیرد، اما در عین حال روشهای بسیار زیادی در پرایس اکشن وجود دارد، که تریدر باید قبل از انجام معاملات به سبک پرایس اکشن آنها را به خوبی فرا گیرد. با وجود اینکه معاملهگران در پرایس اکشن کمتر از اندیکاتورها و اسلاتورها بهره میگیرند، اما هستند کسانی که هر دو را به کار میبرند و نتیجه معاملاتشان دقیقتر نیز میشود. بنابراین تشخیص انتخاب روش معامله پرایس اکشن با توجه به ویژگیهای فردی تریدر صورت میگیرد. با وجود اینکه پرایس اکشن دقت بالایی دارد اما ممکن است برای همه مناسب نباشد؛ چرا که این روش مستلزم دقت بالایی است.
جسی لیورمور و بهای سنگین مدیریت نکردن ریسک
امیر شاملویی
- اشتراکگذاری
قواعد معاملهگری که باید دنبال کنیم ساده هستند و سالها است که از سوی بسیاری از معاملهگران به کار گرفته شدهاند. این اصول از آموزههای لیورمور ناشی میشود: «چیز جدیدی در والاستریت وجود ندارد. نمیتواند وجود داشته باشد زیرا سفتهبازی قدمتی به اندازه شکلگیری کوهها دارد. هر چیزی که امروزه در بازار سهام رخ میدهد قبلا رخ داده و دوباره هم اتفاق خواهد افتاد.»
اغلب ما توصیههایی از دوست و آشناها میشنویم: «در کف بخر و در سقف بفروش»، «وقتی بازار قرمز است وقت خرید رسیده». اغلب وقتی از این عبارات استفاده میشود که دلیل خرید، فروش یا نگهداری یک سرمایهگذاری را توجیه کنیم. مشکل این قاعدههای سرانگشتی، مخصوصا وقتی پای بازار سهام به میان بیاید این است که یادشان میرود پیچیدگی هم وجود دارد. متغیرهای بسیار زیادی وجود دارند که روی قیمت یک اوراق بهادار و نوسان بهای آن اثر میگذارند. مرتکب خطا شدن، سوگیری داشتن و تصمیمهای غلط میتواند بارها و بارها رخ دهد. در این مطلب از سری نوشتههای از بزرگان بیاموزید، نگاهی به زندگی جسی لیورمور از معاملهگران افسانهای والاستریت میپردازیم، درسها و قواعدی که برای موفقیت در سرمایهگذاری مطرح کرده است را میآموزیم و در نهایت به اشتباهات او نیز اشاره خواهیم کرد.
جسی لیورمور کیست؟
جسی لیورمور یکی از بزرگترین معاملهگرانی است که تاکنون به معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت دنیا آمدهاند، با این حال تعداد کمی در مورد او میدانند. او در سال 1877 به دنیا آمد و ثروتش در زمان زندگی خود به 100 میلیون دلار هم رسید که به قیمت امروز معادل با 1.5 میلیارد دلار میشود. برخی از معاملات لیورمور مانند گرفتن موقعیت فروش درست قبل از زلزله 1906 سانفرانسیسکو و همچنین درست پیش از سقوط والاستریت در سال 1929 در میان حلقه سرمایهگذاران افسانهای محسوب میشوند.
درسهای لیورمور برای سرمایهگذاری
درست است که از زمان معاملهگری لیورمور زمان زیادی گذشته و بازارها بزرگتر شده و شاهد تغییرات زیادی بودهاند، هنوز هم الگوهای قیمتی که در تحلیلهایش از آنها استفاده میکرد، دوام یافتهاند. او الگوهای قیمت را با تجزیه و تحلیل حجم ترکیب میکرد و معیارهایی را برای کار خودش قرار داده بود تا ببیند آیا موقعیت معاملهگری خوبی گرفته است یا خیر. این معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت معیارها عبارت بودند از: افزایش حجم به هنگام شکست روند؛ چند روز بعد از شکست، قیمتها باید در جهت شکستگی حرکت کنند؛ یک واکنش طبیعی جایی رخ میدهد که قیمتها تا حدی خلاف روند اصلاح کنند اما حجم در زمان اصلاح کمتر از مقداری است که در مسیر روند داشت؛ در نهایت، وقتی واکنش طبیعی تمام میشود، حجم باید بار دیگر در جهت روند افزایش یابد. انحراف از این الگوها به عبارتی سیگنال هشدار در نظر گرفته میشد و اگر با تحرکات قیمتی نقاط پیوت تقویت میشد، نشان میداد که باید از بازار خارج شویم.
یک نکته مهم: زمانبندی خرید و فروش
یکی از چیزهایی که در بازار اهمیت زیادی دارد، زمانبندی خرید و فروش است. هیچ چیز بهتر از قیمت زمانبندی را نمیگوید. جسی لیورمور باور داشت که اهمیتی ندارد ما چقدر احساس میکنیم میدانیم چه اتفاقی میافتد، باید منتظر باشیم تا بازار نظریه ما را تایید کند. وقتی بازار کار خود را کرد، ما معامله خود را انجام میدهیم.
قواعد معاملهگری
قواعد معاملهگری که باید دنبال کنیم ساده هستند و سالها است که از سوی بسیاری از معاملهگران به کار گرفته شدهاند. این اصول از آموزههای لیورمور ناشی میشود: «چیز جدیدی در والاستریت وجود ندارد. نمیتواند وجود داشته باشد زیرا سفتهبازی قدمتی به اندازه شکلگیری کوهها دارد. هر چیزی که امروزه در بازار سهام رخ میدهد قبلا رخ داده و دوباره هم اتفاق خواهد افتاد.» چند مورد از قواعد معاملهگری در نظر جسی لیورمور عبارتند از:
· همراه با روند معامله کنید. در بازار پررونق (گاوی) بخرید و در بازار کمرونق (خرسی) بفروشید.
· وقتی فرصتهای آشکاری در بازار وجود ندارد، دست به معامله نزنید.
· با استفاده از نقاط پیوت معامله کنید.
· منتظر باشید تا بازار عقیدهتان را پیش از ورود به معامله تایید کند. صبر منجر به رسیدن به «پولهای کلان» میشود.
· نقطه خروج برای خود تعیین کنید و آن را پیش از ورود بدانید.
· سهامهای خیلی زیادی را دنبال نکنید.
· در موقعیتی که باختهاید، میانگین کم نکنید.
· سهام پیشتاز در هر بخش را دنبال کنید؛ در واقع قویترین سهمها را در یک بازار گاوی یا ضعیفترین سهمها را در یک بازار خرسی معامله کنید.
· هنگامی که چشمانداز برای سودهای بیشتر دور از دسترس است (روند به پایان خود رسیده یا در حال از بین رفتن است)، از معاملات خارج شوید.
شکستهای یک سرمایهگذار بزرگ
با وجود تمام دانشی که جسی لیورمور داشت، باز هم اشتباهاتی مرتکب شد. خود وی میگوید: «تمام زندگیم اشتباهاتی کردهام اما با از دست دادن پول تجربه به دست آوردهام و مجموعهای ارزشمند از «نبایدها» را میدانم. من چند باری شکست خوردهام اما این از دست دادن شکست کامل نبوده است. در غیر این صورت، اکنون اینجا نبودم. همیشه میدانستم شانس دیگری دارم و یک اشتباه را دو بار نباید تکرار کنم. من به خودم باور داشتم.» اما اشتباه او همینجا بود. سرمایهگذاری ذاتا با عدم قطعیت همراه است بنابراین هرگز نمیتوانیم به خود بگوییم هرگز اشتباهی را دوباره تکرار نمیکنم. مطمئنا افراد نمیخواهند یک اشتباه را چند بار تکرار کنند اما خانواده اشتباهات آن قدر بزرگ است که نمیتوانیم از همه آنها دوری کنیم. خطا کردن بخشی از سرمایهگذاری است. به همین دلیل است که مدیریت ریسک اهمیت زیادی دارد. همین خطا به قیمت زندگی جسی لیورمور تمام شد.
درسهای پایانی
جسی به شدت موفق بود اما چند بار شانس خود را از دست داد. او همیشه اولین معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت کسی بود که اشتباهاتش را میپذیرفت و وقتی پولش را از دست داد به دو مجرم بالقوه رسید: اول این که قواعد معاملهگری کاملا فرموله نشده بودند و دوم این که آنها را دنبال نکرده بود. اگر میخواهید سود کنید، ابتدا باید یک نظام معاملهگری سودمند خلق کنید و سپس به آن متعهد باقی بمانید.
جسی معاملهگری سادهای داشت: قبل از ورود به معامله منتظر نقاط پیوت بمانید. در این صورت، در جهت کلی بازار معامله کنید. بگذارید قیمت اقدامات شما را به پیش براند و تا زمانی که دلیل خوبی برای خروج از معاملات خود به دست نیاوردهاید، با آن باقی بمانید. زیانها را تا حد امکان کوچک نگه دارید و زمانی که هیچ فرصت آشکاری وجود ندارد، از معامله کردن اجتناب کنید. وقتی فرصتش پیش آمد، سهامی را انتخاب کنید که بیش از سایرین احتمال تحرک دارند.
جمعبندی
یادتان باشد خطا کردن در سرمایهگذاری جزیی از این بازارها است. بنابراین، مدیریت ریسک را جدی بگیرید، حتی اگر دانش خوبی از بازار دارید. نکته مهم دیگر این است که همیشه به آنچه آموختهاید پایبند بمانید. از یاد بردن چیزهایی که آموختهایم، میتواند برای ما گران تمام شود. در نهایت این که قواعدی که برای معاملهگری مطرح شد را رعایت کنید. این موضوع میتواند ریسک شما را کاهش دهد.
دیدگاه شما