چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟


در سال ۲۰۱۵ نگرانی‌های فزاینده در مورد محدودیت‌های اندازه بلاک و تأثیر آن در کارمزدهای تراکنش و مقیاس‌پذیری اقتصاد همتا به همتا مبتنی بر بیت کوین موجب بحث‌های جدیدی شد.

سقوط بورس ایران | دلایل سقوط بورس در سال 99

سقوط بورس ایران

سقوط بورس ایران با توجه به رشد چشم گیری که طی سه سال اخیر داشت، امری محتمل و ترسناک بود که مرداد ماه سال 99 تحقق یافت. بورس با تمام خوش بینی هایی که نسبت به ادامه روند صعودی و شاخص های 3 یا حتی 5 میلیونی داشت، نتوانست حمایت 2 میلیون واحد را برای خود حفظ و تثبیت نماید و در نهایت در یک روند نزولی قرار گرفت، تا جایی که برای سقوط بورس ایران حدود شاخص 1 میلیون و 500 هزار تایی را متصور بودند ولی شاخص تا حدود بسیار پایین تری اقدام به پیش روی کرد و سرمایه سهامداران بعضا تا 80 درصد کاهش یافت که بسیار وحشتناک است. سرانجام حباب بورس که مکرر عنوان میشد، ترکید و شاهد سقوط بورس ایران بودیم. حال اینکه چه افرادی دوست داشتند شاخص بورس بریزد و یا به صورت کلی دلایل سقوط بورس در سال 99 چه بود را سعی داریم در این مطلب عنوان کنیم.

دلایل سقوط بورس ایران

همان طور که میدانید، شاخص کل بورس ایران اوایل تا اواسط سال 99 از نظر تکنیکال رشد داشت و به اَبَرکانال ۲ میلیون واحد رسید که از نظر فعالان بازار سرمایه یک رقم دارای مقاومت روانی است، به ویژه که شاخص کل بورس تا ۲ میلیون و ۸۰ هزار واحد افزایش یافت، ولی نتوانست خود را در این قله تثبیت کند. با این وجود بازار برای برخی به خصوص افرادی که در قیمت‌ های پایین سهام خریداری کرده بودند، سودده بود ولی از سود آن ها تا حدود بسیار زیادی کاسته شد. مگر آنهایی که در قله خرید کرده بودند که متحمل ضرری حدود 40 تا 70 درصد شدند!

شاید بتوان بی اعتماد شدن مردم به بورس و حرف های دولت را از بزرگترین دلایل بورس ایران دانست. البته که این بی اعتمادی را دولت به صورت خودخواسته در دل سهامداران انداخت تا بتواند به وسیله خود افراد و فروش های بی امان آن ها روند صعودی شاخص بورس را به نزولی تبدیل کند و با وجود ورود سهامدارانی که آگاهی مناسبی از بورس و سرمایه گذاری نداشتند، این فرآیند تسهیل شد و بورس به این وضعیت درآمد. البته ناگفته نماند که در مسیر نزولی کردن دستوری بازار بورس، سازمان بورس، دولت و نهادهای ناظر از هیچ تلاشی برای دامن زدن به ضررهای سهامداران دریغ نکردند و سعی کردند تا جایی که می شود به روند نزولی بازار بورس و کاهش ارزش سهام های مختلف دامن بزنند. در ادامه به برخی از این دلایل خواهیم پرداخت که واقعا جای تاسف دارد!

ماجرای عجیب دارا دوم یا همان پالایش!

با لغو عرضه این صندوق ETF و ناهماهنگی دو وزارتخانه اقتصاد و نفت شاهد افت بازار بودیم، در حالی که عرضه صندوق‌ های دارا دوم و سوم مصوبه هیئت وزیران را دارند و لازم الاجرا هستند! نهایتا قرار شد صندوق دارا دوم اوایل شهریور عرضه شود و در اختیار عموم قرار گیرد، ولی به این دلیل که بازار بورس ذاتا پر ریسک است و همچنین ناهماهنگی عرضه عمومی موجب سلب اعتماد عمومی شده است و از طرفی بازار نیز برای اصلاح قیمت‌ ها نیاز به بهانه داشت، شایعه لغو عرضه دارا دوم موجب سقوط بازار شد.

تا حدی که با انتشار خبر در همان لحظه سهام شرکت های پتروشیمی از صف خرید به صف فروش رفت و سایر سهام های بازار هم به دنبال آن به صف فروش رفتند و این صف فروش چند روزی به دلیل انتشار این خبر تشکیل شد و ادامه یافت. در چند ماه اخیر رشد روزانه ۴۰ تا ۵۰ هزار واحدی بورس به یک مطالبه و عادت روتین تبدیل شده بود و سرمایه گذاران به سقوط ۸۰ تا ۹۰ هزار واحدی در یک روز عادت نداشتند، در حالی که در سال ۹۶ شاخص کل بورس ۹۰ هزار واحد بود که به این معنی است که میزان سقوط یک روزه شاخص کل در بازار فعلی معادل شاخص کل بورس در سال ۹۶ است.

کاهش ارزش اعتباری کارگزاری ‌ها که مانع ورود نقدینگی بیشتر شد!

در ریزش ‌های اخیر که موجب شد تا بازار کمی از حالت تعادل خارج شود، کاهش ارزش اعتبار کارگزاری ‌ها از ۱۵ به ۱۰ درصد نیز بی تاثیر نبود، چرا که نباید در زمانی که نیاز به ورود نقدینگی داشتیم، سازمان بورس ارزش اعتبار کارگزاری ‌ها را کم می کرد، به این خاطر که سرمایه گذاران کمتر می ‌توانند از اعتبار خود برای خریدهای غیرنقدی استفاده داشته باشند ولی خب همان طور که گفتیم سیاست های دستوری موجب شده بود که از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به بورس فروگذار نباشند.

نمادهای غیر شاخص ساز ۲۰ روز است که در اصلاحند ولی زیر سایه رشد شاخص کل دیده نشدند!

جالب است بدانید که دلیل بالا بودن شاخص در یکی دو ماه اخیر، استقبال از خرید سهام نمادهای فولادی، پالایشگاهی و خودرویی بود. در واقع از ابتدای مرداد عملا بسیاری از شرکت ‌های کوچک و نمادهای غیرشاخص ساز، روند اصلاح جزئی را شروع کرده بودند و حتی در برخی موارد اصلاح قیمت‌ ها به ۴۰ تا ۵۰ درصد قیمت واقعی ارزش سهام، انجام شد، ولی از آنجایی که در سایه رشد شاخص کل بورس قرار داشتند، این ریزش‌ ها دیده نمی ‌شد.

شایعه سود ۲۲ درصدی سپرده ‌های بانکی که به ریزش شاخص دامن زد!

یکی از اشتباهات رئیس کل بانک مرکزی عدم شفافیت فحوای کلام خود درباره برنامه‌ های آتی بانک مرکزی در یادداشت اینستاگرامی اخیرش بود؛ وی اشاره کرد که نرخ سود سپرده بانک‌ ها نزد بانک مرکزی یک درصد افزایش یابد؛ این موجب شد برخی این طور برداشت کنند که شبکه بانکی می‌ تواند تا ۲۲ درصد به سپرده‌ های مردم سود بدهد و یکی از دلایل ریزش دو روز اخیر بورس، یادداشت رئیس کل بانک مرکزی بود، در حالی که رئیس کل بانک مرکزی باید به صورت شفاف نرخ سود را اعلام می ‌کرد.

بازار داغ اوراق سلف نفتی و نقش آن ها در التهاب بازار!

از علت های دیگر چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ ریزش ‌های روزهای اخیر بورس ، موضوع انتشار اوراق سلف نفتی است. هرچند چندی پیش اعلام شد که عرضه این اوراق فعلا متوقف شده، ولی انتشار اخبار در خصوص عرضه اوراق سلف در ریزش بازار تأثیرگذار بود؛ به صورت کلی این عامل هم در ایجاد روند اصلاحی بازار تاثیرات زیادی داشت.

آزادسازی سهام عدالت و فروش های بی وقفه و زیاد بانک ها در روزهای مثبت!

یکی از چالش های اولیه بورس تهران در بهار امسال موضوع ازاد سهام عدالت بود. طبق سازوکار طراحی شده در سازمان خصوصی سازی و ستاد ازاد سازی سهام عدالت در وزارت اقتصاد تقریبا نیمی از 49 میلیون مشمول سهام عدالت روش مستقیم را انتخاب کردند. بدین ترتیب با دستور روحانی در مرحله اول امکان فروش 30 درصد سهام عدالت برای این افراد فراهم شد. با توجه به اینکه شاخص بورس در ان مقطع در مسیر صعودی قرار داشت استقبال چندانی از آن به عمل نیامد. چندی بعد رییس جمهور دستور ازاد سازی 60 درصد سهام عدالت را صادر کرد.

دلایل سقوط بورس ایران

این بار موضوع دارای پارامترهای جدیدی شده بود. کم کم بورس در مسیر نزولی خود تثبیت شد و مشمولان با توجه به امکان فروش 60 درصد سهام خواستار عرضه آن شدند. وزارت اقتصاد که حالا در شرایط نامتعادلی قرار گرفته بود، برای ایجاد ثبات و جلوگیری از عرضه ‌های ابشاری سهام عدالت، هرگونه عرضه سهام را به بازار بلوکی منتقل کند. بررسی ها نشان میدهد این روش ان طور که باید و شاید موثر نبوده و وزارت خانه متولی نتوانتسه اولا پیش بینی مشخصی از وضعیت عرضه سهام عدالت داشته باشد و در ثانی نظارت موثری در عرضه بلوکی این سهام نیز با ابهاماتی همراه بود و عرضه های رگباری در روزهای حساس که چشم مردم به برای تعیین روند آینده بورس و تصمیمات خود به بازار بود، باعث بی رمقی بیشتر و افزایش عرضه در سهام های بزرگ و شاخص ساز و به تبع آن سهام های کوچک و کل بازار شد.

رفتار حقوقی ها در زمان هایی که بسیار مهم و حساس بود!

جالب است بدانید که رفتار های حقوقی های سهم های مختلف، به خصوص سهام هایی که چشم سهامداران به آن ها بود مانند خودرو، فولاد، فملی، خساپا، شبندر، شپنا و … بسیار جالب بود! سهمی که چندین روز صف فروش بود و به تازگی صف فروش آن برداشته می شد، سهامدار حقوقی تا حجم تقاضا رو میدید، شروع به عرضه های رگباری با حجم زیاد می کرد و روند سهم را برای چندین روز دیگر نزولی نگه می داشت که واقعا جای تاسف دارد.

زمان که در بازه های زمانی حساس بازار بورس هستیم، رفتارهای اشتباه اینچنینی می تواند ضربه بسیار محلکی به بدنه بازار بورس و سهام های مختلف و حتی بنیادی وارد کند، تا جایی که مردم حاضر بودند سهام های بنیادی و بسیار قوی خود را در روند صعودی قوی بازار دلار با قیمت هایی بسیار پایین به فروش برسانند و به نوعی فقط از سهم و یا حتی بازار خارج شوند!

عدم توقف سهام هایی که 20، 50 یا بیشتر ریزش داشته اند توسط نهاد ناظر بازار!

در مورد نقشی که نهاد ناظر می ‌توانست در جلوگیری از ریزش شاخص داشته باشد می توان گفت که؛ متأسفانه نهاد ناظر بازار وقتی که برخی نمادها بین ۱۰ تا ۲۰ درصد رشد منفی داشتند، معاملات را متوقف نکرد، در حالی که در چند روز اخیر بسیاری از معاملات مشمول مصوبه هیئت مدیره سازمان بورس مبنی بر لزوم توقف معاملات در زمانی که کاهش ۲۰ درصدی ارزش نمادها رخ می ‌دهد، بودند.

جالب است بدانید که همین نهادهایی که بعضا وجود خارجی ندارند و بعضی وقت ها هم تصمیمات عجیبی می گیرند، در زمان صعود بازار برای سهام های مختلف که بیشتر از 20 و 50 درصد رشد داشته باشند، وجود خواهند داشت و رسیدگی خواهند کرد و حتی در روند بازگشایی سهام هایی که بیشتر از 50 درصد نوسان مثبت داشته و باید بدون دامنه نوسان باز شوند، دخالت می کنند ولی در این بازه زمانی هیچ حرف یا تصمیمی از این دسته از افراد شاهد نبودیم!

اشتباه عجیب کارگزاری ‌ها در عرضه سنگین شرکت‌ های سهام عدالت استانی!

چندی پیش برخی شرکت‌ های سهام عدالت استانی در بورس عرضه و فروش آنها به کارگزاری ‌ها واگذار شد؛ کارگزاری‌ ها نیز متأسفانه آداب معاملات بازار را رعایت نکردند و عرضه سهام نمادهای شاخص ساز که در زیرمجموعه سهام‌ های عدالت قرار داشت موجب اصلاح قیمت‌ ها شد و صف فروش گسترده‌ ای برای این نمادها را شاهد بودیم. به شکلی که چندی پیش برخی نمادها بخصوص نمادهای خودرویی که صف خرید برایشان تشکیل شد، با اقدام این کارگزاری‌ ها ناگهان به صف فروش سنگین تبدیل شدند و این امر هم در سقوط بورس ایران در سال 99 اثرات مخرب داشت.

داستان همیشگی اختلال در هسته معاملات در زمان های مشخص!

به دلیل اختلال‌ های مداوم و بعضا در زمان های مشخص هسته معاملات، کمتر شاهد معامله‌ های روان و روتین هستیم و سفارش گیری ها با تأخیر انجام می ‌شود در نتیجه هنگام خرید، سقف قیمت و هنگام فروش کف قیمت در سامانه درج می ‌شود. نتیجه آنکه برای یک نماد هم کف قیمت خورده می‌ شود و هم سقف قیمتی. بنابراین تعادل معاملات به هم خورده و عملا رقابت خریداران و فروشندگان سهام دچار مشکل خواهد شد. تا جایی که گذارش شده است سفارشات خرید و فروش تا 20 دقیقه دیرتر ارسال می شدند و بعضا امکان ویرایش سفارش وجود نداشت و سهامداران تا به خودشان می آمدند، سهم صف فروش می شد.

خلاصه مطلب و کلام پایانی

از دلایل سقوط بورس ایران می توان موارد زیر را به صورت خلاصه عنوان کرد :

1) عرضه‌ های اولیه بیش از حد و بی سابقه در بازار بورس و فرابورس ایران.

2) بسته نشدن نمادهایی که بیش از ۵۰ درصد در بورس و ۲۰ درصد در فرابورس ارزش خود را از دست داده بودند.

3) کاهش شدید اعتبارات کارگزاری ها به وسیله ابلاغیه های سازمان که منجر به فشار فروش برای تسویه اعتبارات گردید.

4) فروش های هیجانی حقوقی های بازار در نمادهای مختلف حتی در صف فروش سهم ها انهم بعد از حتی ۳۰ درصد ریزش قیمت ها.

5) ابلاغ مصوبه سازمان در خصوص نصاب سرمایه گذاری صندوق های سرمایه گذاری با درامد ثابت که موجب ایجاد فشار فروش روی سهم ها شد.

6) تایید ها و تکذیب های پیاپی برای عرضه صندوق های ای تی اف دولتی منجمله صندوق گروه پالایشی که موجب از بین رفتن اعتماد در بین فعالین بازار گشت.

7) آزاد سازی سهام عدالت در نماد های دولتی و شاخص ساز و عرضه غیر اصولی به‌ صورت عرضه خرد در بازار که باعث فشار فروش سنگین و شکست حمایت ها شد.

8) عدم انسجام کافی در میان مسئولین سازمان و حقوقی های بازار و صندوق های حامی بازار که حمایت از سهم های بازار را به ‌طور خیلی ضعیف و ناهماهنگ انجام دادند.

9) قطعی های شدید و عدم سفارش گیری و یا تاخیر های نیم ساعته در سفارش گیری معامله گران که موجب عدم تعادل بازار و ایجاد عدم تصمیم گیری صحیح سهامداران گردید.

10) مجاز و متوقف نمودن معامله های سهم های مختلف بازار در طول ساعات بازار با بهانه کنترل ترافیک ورودی سفارش ها و کنترل هسته معاملات که باعث سردرگمی و بی اعتمادی شد.

اما همچنان سوال اصلی این است که ضرر سهامداران و آب رفتن سرمایه آن ها برای دولت اهمیتی دارد یا خیر؟ شما در بخش دیدگاه ها به این سوال پاسخ دهید.

در انتها امیدوارم از این مطلب که در خصوص سقوط بورس ایران در سال 99 تهیه شده بود، نهایت استفاده رو برده باشید.

همین طور اگر سوالی درباره دلایل سقوط بورس داشتید، حتما از طریق بخش ارسال دیدگاه ها برای ما ارسال کنید تا پاسخ دهم.

اقتصاد سیاسی بورس و چالش بحران مالی + ویدئو

در عرض دو ماه، شاخص کل بورس حدود ۲۸ درصد ریزش کرد؛ خیلی از نمادها تا ۷۰ درصد افت قیمت داشتند و بعضاً حتی معامله‌شان متوقف شد. تابلوی قرمز بورس و صف‌های فروشِ قفل‌شده، تصویر آشنای این روزهای بورس بود. چرا بورس برای حکومت بدل به یک مسألۀ امنیتی شده؟

حالا این رابطۀ بالا را می‌شود یکجور دیگر خواند: اگر شما بابت یک دارایی، ۱۰۰ تومان در آینده درآمد داشته باشید (باتوجه به نرخ بهره ۱۰%)، قیمت امروز آن دارایی ۱۰۰۰ تومان هست.

این رابطه، اساس تعیین قیمت هر نوع دارایی‌ هست، حالا می‌خواهد سپردۀ بانکی باشد یا زمین یا سهام[۵]. تا جایی که مربوط به سهام می‌شود، آن درآمد آینده در صورت کسر، «سود تقسیمی»ای است که انتظار می‌رود شرکت به سهامدار پرداخت کند (E)؛ مخرج هم نرخ بهرۀ پایه (i) در اقتصاد است. یعنی وقتی نرخ‌های بهرۀ مختلف بانک‌ها و اوراق قرضۀ دولتی و امثالهم را در نظر بگیریم، می‌توانیم میانگینی از نرخ بهرۀ پایه اقتصاد هر کشور داشته باشیم که در حال حاضر در ایران حدود ۲۰% است.

در نتیجه اگر این رابطه را بچرخانیم، می‌بینیم که نسبت «قیمت سهام» به «سود سهام» یا همان P/E قاعدتاً هرچه هست بیشتر از ۵ نمی‌تواند باشد.

در حالیکه این نسبت در بورس ایران سال‌های قبل حول و حوش عدد ۷ بود، تیرماه امسال به ۴۲ رسید که کلاً از گزارش سازمان بورس حذف شد! آخرین گزارش‌های مهرماه هم نشان می‌دهد که از ۳۳۳ شرکت بورسی، فقط به تعداد انگشت‌های دست شرکت‌هایی هستند که نسبت P/E زیر ۱۰ واحد دارند و مابقی به شدت بالاتر از این هستند. یک نمونۀ شاهکارش نماد «خکمک» (مربوط به شرکت کارخانجان کمک‌فنر ایندامین سایپا) است که این نسبت در آن به بیش از ۱۴ هزار و ۵۰۰ رسیده!

همین نسبت‌های عجیب و غریب یکی از شاخص‌هایی است که نشان می‌دهد ما با حبابی در بورس طرف بودیم که محتوم به خالی شدن بوده.

سفته‌بازی

حالا از طرف دیگر هرچقدر این نسبت (P/E) بالاتر باشد، برعکس بازدهی آن سهم (E/P) کمتر می‌شود. تازه اگر شرکت زیانده باشد یا اصلاً به هر دلیل سود تقسیمی ندهد، در آن صورت بازده سهم منفی یا حتی صفر می‌شود! اما چرا کسی باید سهمی بخرد که بازده صفر یا منفی دارد؟

جواب دقیقاً انتظارِ افزایش بی‌دلیل قیمت آن سهم است. وقتی کسی می‌بیند که فلان سهم تا ۳۰۰ درصد هم افزایش قیمت داشته یا روند تند صعودی (به‌اصطلاح شارپی) دارد، برایش دیگر مهم نیست که سودتقسیمی بگیرد یا نگیرد؛ چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ مهم نیست که سهام شرکت آفتابه‌سازی باشد یا هواپیماسازی[۶]. ارزان خریدن و گران فروختن آن سهم است که برایش عایدیِ چرب و نرم دارد و مهم است. سفته‎بازی یا به قول بورس‌بازها «نوسان‌گیری» دقیقاً اینجاست که عمل می‌کند.

یک سری بورس‌بازان حرفه‌ای گروه و کانال‌های سیگنال خرید و فروش می‌زنند، با شایعه و اخبار مثبت، «تحلیل تکنیکال»، انتظارات واهی از پتانسیل رشد فلان شرکت، انتظار از تورم و رشد دلار و نهایتاً تشویق افراد به خرید سهم، قیمت آن را مدام بالا می‌کشند. وقتی قیمت به قدر کافی بالا رفت، چون چند قدم جلوتر از خریداران هستند و نقشۀ قبلی دارند، ناگهان دستشان را خالی می‌کنند. طرف مقابل هم ازهمه‌جا بی‌خبر، فکر می‌کند این سهم حالا حالاها قرار است بالا برود و بنابراین می‌خرد. به این ترتیب سود گنده‌ای به جیب سفته‌باز می‌رود و بعد قیمت سهم می‌افتد (در کتاب‌های مرسوم مالی، رسماً به این می‌گویند «تئوری احمقِ بزرگ‌تر»! یعنی همیشه احمق‌تری پیدا خواهد شد که حاضر باشد سهمی را با قیمت بالاتر بخرد). منتها این‌ها صرفاً بازیگران خرده‌پا هستند.

داخل بورس هم مثل تمام بازارهای دیگر، دستِ بالا و انحصار را سرمایه‌داران بزرگ دارند و این‌ها مهمترین بازیگرانی هستند که به این بازار سمت و سو می‌دهند. مثلاً اخیراً افشا شد که ۱۰۰۰ شخص حقیقی کله‌گندۀ بورس که در دورۀ صعود بازار سهام تا اواسط مرداد حسابی پول وارد بورس کرده بودند، بعد که قیمت‌ها به شکل نجومی بالا کشید، شروع کردند به فروش و پول حاصل از آن را به حوزه‌های اصلی فعالیت‌شان یعنی املاک و خودرو و مسکن و واردات و غیره انتقال دادند.

بنابراین مهمترین دلیلِ قیمت‌های حبابی بورس، همین فاکتور سفته‌بازی است، نه سودآوری و وضع تولید آن شرکت. در سرمایه‌داری همه چیز قابلیت سوداگری دارد: از ماسک و الکل در این روزهای کرونایی بگیرید تا دلار و املاک و مستغلات و بیت کوین و غیره. با این تفاوت که در بازار سهام موضوعِ سفته‌بازی، «برگۀ سهم» به‌عنوان حق مالکیت است.

تعمیق بحران به اسم تخفیف بحران

وقتی تولید بحرانزده است، وقتی سرمایه‌گذاری در تولید بازده چندانی ندارد، وقتی حکومت یکدهه است دیوار گمرک را پایین کشیده تا صنایع داخلی از گردونه خارج بشوند، وقتی منابع به سمت بخش نظامی و تکنولوژی سرکوب و تجسس هدایت می‌شود، وقتی حکومت خودش پیشقراول به تعطیلی کشاندن کارخانه‌ها و صادرات مواد خام (خام‌فروشی) است، نتیجتاً سرمایه‌گذاری به سمت بخش غیرمولد حرکت می‌کند و این بازارها مثل حباب باد می‌کنند. حکومت هم البته صرفاً نظاره‌گر نیست، بلکه خودش منتفع اصلی و بازارگردان این بخش‌های نامولد است. منتها منشأ «سود»های نجومیِ سرمایۀ موهوم، بالأخره سرمایۀ واقعی و ارزش اضافی است و بنابراین سرمایۀ موهوم نمی‌تواند تا ابد از ریشه‌های خودش فرار کند.

در چنین وضعیتی سرمایۀ غیرمولد اینقدر نسبت به سرمایۀ مولد رشد می‌کند که ساختار اقتصاد شبیهِ یک قیف یا مخروط برعکس می‌شود. نوک این مخروط، همان اقتصاد واقعی است که دارد کل بار سرمایۀ غیرمولد را تحمل می‌کند و با یک تلنگر می‌افتد.

وقتی ارزش این دارایی‌های مالی و از جمله سهام مدام متورم می‌شود، بالأخره به یک نقطه‌ای می‌رسد که ارزش اضافیِ کل دیگر جوابگوی تغذیۀ این بخش انگلی نیست و این حباب می‌ترکد. حالا جمهوری اسلامی که به خیال خودش برای تخفیف بحران بورس را داغ کرد، برای جلوگیری از سناریوی سقوط بورس مدام دارد نقدینگی را به بورس پمپاژ می‌کند (از جمله دستبرد زدن به منابع صندوق توسعه ملی، لغو ممنوعیت بانک‌ها از سرمایه‌گذاری در بورس؛ قانونی کردن بازخرید سهام یک شرکت توسط خودِ آن شرکت و امثالهم). از آن طرف برای اینکه ارزش اضافی در بخش واقعی اقتصاد را به عنوان خوراک این بخش غیرمولد افزایش بدهد، لاجرم هرچه بیشتر شانه به شانۀ شرکت‌ها دست به چلاندن و استثمار طبقۀ کارگر می‌زند و در همین بخش تولیدی نحیف هم با ثابت کردن دستمزد در شرایط تورمی و معوق کردن مزد و دستبرد زدن به صندوق‌های بازنشستگی و سرکوب اعتصاب و تثبیت انواع قوانین ضدکارگری و امثالهم، تمام زورش را می‌زند که خوراک این بخش نامولد قطع نشود.

تمام این‌ها البته یعنی حکومت مدام دارد چاهِ بحران اقتصادی‌ای را که در آن گیر افتاده عمیق‌تر و عمیق‌تر می‌کند.

اغتشاش بازار

«کارشناسان بازار» این روزها واو به واو همان حرف‌هایی را تکرار می‌کنند که بیست سال پیش هم در جریان «حباب دات کام» در بورس امریکا گفته می‌شد: بازار هیجانی است، عوامل بنیادی را نمی‌شود تحلیل کرد، هیجانات باعث نوسان شده و…

وعده می‌دهند که بورس به زودی «متعادل» می‌شود و دولت برای همین تعادل صوری، به شکل دستوری حقوقی‌های بازار را به صف می‌کند و روی تخته برایشان می‌نویسد که تو فلان سهم را بخر و تو بهمان سهم را؛ بعد مثلاً نوسان‌گیری روزانه و استفاده از «معاملات الگوریتمی» را موقتاً ممنوع می‌کند یا مهمتر از همه در شرایطی که ۱۷ شرکت یک‌تنه نصف ارزش بازار را دارند و به‌اصطلاح «شاخص‌ساز» هستند، با دستکاری معاملات و حمایت رانتی از بعضی سهم‌های دولتی، سعی می‌کند به شکل تصنعی هم که شده شاخص را حفظ کند و صورت «سرخ» بورس را با سیلی «سبز» نگه داره.

در صورتی که «تعادل» توی بورس یا دستورِ جلوگیری از «نوسان‌گیری» روزانه، یک حرف مضحک و نقضِ غرض هست. سرمایۀ غیرمولد و سوداگرانه، اصولاً با «نوسانات» زنده است؛ افق دیدش کوتاه‌مدت است؛ حیاتش در گروی این است که ارزان بخرد و گران بفروشد. بنابراین «نوسان» هم نباشد، ایجادش می‌کند؛ ضمناً «هیجان» که از خلأ به وجود نمی‌آید، بلکه دقیقاً پیروی کردن از منطق و قواعد این نوع سرمایه است و در همین سود بُردن از نوسانات است که شرکت‌ها یا حقوقی‌های بزرگ دولتی و خصوصی با هم رقابت دارند. سرمایۀ سوداگرانه، در همه جای دنیا در به در دنبال نوسان و فرصت آربیتراژ هست؛ کاربرد هوش‌مصنوعی و معاملات الگوریتمی که از ۵۰ سال پیش در امریکا شروع و باب شد و دو سالی است که به بورس ایران هم رسیده، دقیقاً برای افزایش سرعت نوسان‌گیری در برابر رقباست. همین‌ها توضیح می‌دهد که چرا از ۴۳ کشور دنیا (از جمله امریکا و اروپا) بورس‌بازها به بازار سهام ایران ریخته‌اند. با اینکه همه‌شان اوضاع اقتصادی داغون ایران را خوب می‌دانند، منتها این را هم می‌دانند که در همین وضعیت داغون، فرصت بکر برای سفته‌بازی و سوداگری در بورس ایران و بازارهای موازی اش فراهم است.

بنابراین تحلیل‌های روانکاوانه از این نوع بازارها و ربط دادن همه چیز به «هیجان» یا حتی «حباب»، هم ماهیت و خصوصیات و عملکرد این سرمایۀ سوداگرانه را پنهان می‌کند و هم منشأ بازدهی و سودهای هنگفت این بازارها را (یعنی ارزش اضافی).

بنابراین از دل التهابات اخیر بورس و سایر بازارهای موازی‌اش این تناقض زمخت به چشم می‌آید که اگر بازار نهادی است «کارا»، پس چرا این همه نوسان و هرج و مرج و از بین رفتن منابع در آنست؟ اگر بازار «خودتنظیم‌گر» است، پس چرا صرف این همه منابع و تقلا برای سرپا نگه داشتن آن؟ چرا این همه جمع‌آوری و آنالیز اطلاعات اقتصادی و رقابت برای دستیابی به رانت اطلاعاتی؟ چرا این همه تحلیلِ ریزِ تحولات اقتصادی و سیاسی بین‌المللی و گمانه‌زنی ۲۴ ساعته دربارۀ تأثیرش روی بازارها؟ چرا درخواستِ دخالت دولت؟

واقعیت اینست که هرج و مرج این بازارها، صرفاً انعکاسی از هرج و مرج کل اقتصاد سرمایه‌داری است. اقتصادی که همیشه یا مازاد دارد یا کمبود. همیشه در بحران است. از یک طرف برای خلق ارزشِ جدید نیاز به طبیعت و نیروی کار دارد، از آن طرف هر دوتای این‌ها را تخریب و نابود می‌کند.

برخلاف رپرتاژهای عموم رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور که این روزها به عنوان منتقد بورس وارد صحنه شدند، فربه شدن و قدرت تخریبگری این سرمایۀ نامولد در ایران یک «استثنا» نیست؛ بلکه بخشی از یک الگوی جهانی است و جزء جدایی‌ناپذیر ماهیت سرمایه‌داریِ امروز. برای یادآوری این وضع کافی است تبعات آخرین بحران اقتصادی جهانی را که از بخش مالی کلید خورد به یاد بیاوریم.

برنده‌ها و بازنده‌ها

در جریان همین فعل و انفعلات بورس، یا لایه‌های مالی جدیدی به وجود می‌آیند یا همان‌هایی که هستند چاق و چله‌تر شدند. همین بس که همین الآن ۱۰۰ شخص حقیقی با ثروت‌ هزار میلیاردی در بورس هستند. این در حالی است که حدود ۵۰-۶۰ درصدِ تازه‌واردهای بورس از ابتدای امسال، با فقط ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان وارد بورس شدند.

یا از آن طرف در همین روزهای بحران دیدیم که چطور شرکت‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌داران حقیقیِ بزرگِ عموماً وابسته به دولت سهم‌هایی را که مُفت شده بودند در کف قیمت «بُزخری» کردند تا بعداً که به سطوح قبلی برگشتند مجدداً بفروشند. به تمام این‌ها اضافه کنید هزاران میلیارد تومان منابع هنگفت صندوق توسعۀ ملی را که قرارست در اختیار برخی افراد خاص و نزدیک به دولت قرار بگیرد تا به اسم حمایت از بازار، خودشان تصمیم بگیرند که کدام سهم‌ را، چقدر و تا کِی بخرند و ناگفته پیداست که همین رانت اطلاعاتی هم برایشان منشأ درآمدِ مازاد خواهد بود.

نهایتاً کافی است به پول‌هایی که تا نیمۀ اول امسال وارد بورس شده‌اند نگاه کنیم و سهم هر بخش را ببینیم تا برنده و بازندۀ نهایی این بازی مشخص شود.

برندۀ اول دولت بوده که هم شرکت‌های دولتی را در بورس فروخت، هم درصدی از شستا را واگذار کرد و هم اینکه از معاملات بورس مالیات گیرش آمد. برندۀ دوم، کارگزاری‌ها و زیرشاخه‌های بورس (ارکان بورس) بودند که کارمزد می‌گیرند. برندۀ سوم حقوقی‌های بازار یعنی انواع شرکت‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدگردانی و غیره هستند که برخی خصوصی و برخی نزدیک به ارگان‌های دولتی هستند؛ و در نهایت برندۀ چهارم، بورس‌بازان حرفه‌ای.

این وسط بازنده‌ها مثل همیشه مردم عادی هستند که اندک پس‌اندازشان را برای نجات از شرّ تورم به بورس کشاندند؛ میلیون‌ها نفری که قرار بوده سهام عدالت کمک حالشان باشد، ولی با سقوط بورس قیمت سهام‌شان سقوط آزاد کرده و در یک کلام طبقۀ کارگری که تبعات عمومی‌ترِ سقوط بورس دوباره یکراست بر سر او خراب می‌شود.

هزینه و فرصت

حالا فقط برای یک لحظه حجم عظیم منابعی را که جمهوری اسلامی در یکسال اخیر برای داغ کردن بورس هزینه کرد تصور کنید. چه انرژی‌ای که برای آنالیز هرروزۀ اطلاعات شرکت‌های بورسی و جلسات صرف می‌شود؛ چه منابع عظیم انسانی و مالی که الآن دور و بر آموزش بورس و مشاوره و امثالهم هدر می‌رود و از همه مهمتر چه مبالغ کلانی که حالا دولت می‌خواهد با دزدیدن از منابع عمومی پای «سرپا نگه داشتن بورس» بریزد، همه و همه می‌توانست صرف فعالیت‌های مفید و مولد برای رفع نیازهای واقعی مردم بشود.

اینجاست که اگر نخواهیم منابع و ثروت‌های عمومی تلف بشود، باید نه فقط از دست طبقۀ حاکم دربیاید بلکه تضمینی باشد که دوباره به دست یک اقلیت جدیدِ سرمایه‌دار نمی‌افتد؛ بلکه در دست اکثریت جامعه می‌ماند و برای رفع نیازهای همین اکثریت هم برنامه‌ریزی می‌شود.

[۱] زمانی که مثلاً یک سهم از ۱۰۰۰ تومان به ۵۰۰ تومان می‌رسد، ۵۰ درصد کاهش یافته. اما وقتی بخواهد مجدداً از ۵۰۰ به ۱۰۰۰ تومان برگردد، اینبار باید ۱۰۰ درصد رشد کند. با توجه به محدودیت دامنۀ نوسان ۵ درصد، این یعنی حداقل ۲ برابر بیشتر زمان نیاز خواهد بود تا سهامدار به‌اصطلاح سربه‌سر شود.

[۲] این وسط البته انگل‌های دوزیست هم وجود دارند، مثل «شاهین چراغی» که هم برای خودش صرافی دارد و هم عضو شورای عالی بورس است و منافع متضاد دو بخش رقیب را نمایندگی می‌کند!

[۳] حالا فرضاً اگر سهامداری بخواهد پول خودش را پس بگیرد چه؟ همانطور که گفته شد، الآن دیگر هیچ پولی در کار نیست و پولی که او با خرید سهام به یک شرکت پرداخت کرده، الآن دیگر تبدیل شده به سرمایۀ واقعی. قاعدتاً او نمی‌تواند برود و در ازای پولی که داده، از شرکت میز و صندلی و کامپیوتر بردارد! در واقع آن ۱۰۰ میلیون تومانی که بالاتر مثال زدیم، تبدیل به یک کلّ واحد شده و دیگر قابل تفکیک نیست و به عبارتی نمی‌شود گفت کدام بخشش مال کدام سهامدار است. بنابراین اینجاست که به موازات پیدایش سهام، بازاری هم برای خرید و فروش سهام ایجاد شد تا سهامدار با فروش سهم خود، حق مالکیتش را به دیگری واگذار کند و در عوض پولش را پس بگیرد. بنابراین در این متن هرجا از «بورس» می‌گوییم، مشخصاً منظورمان بازار ثانویۀ سهام است مگر آنکه خلاف آن اشاره شود.

[۴] اینکه در بورس ایران دامنۀ نوسان ۵ درصدی گذاشته‌اند (به این معنی که قیمت یک سهم در هر روز کاری فقط بتواند ۵ درصد افزایش یا کاهش داشته باشد) یا تعیین «حجم مبنا»، همگی نوعی دستکاری در همین عرضه و تقاضا هستند. ولی با این همه در اصلِ بحث ما تفاوتی نمی‌کند.

[۵] زمین هم مثل سهم فاقد «ارزش» است، منتها به این دلیل که به صورت طبیعی وجود دارد و محصول «کار انسان» نیست. با این حال زمین «قیمت» دارد. چون در سیستم سرمایه‌داری به کالایی تبدیل شده که قابل خرید و فروش است. قیمت زمین هم اساساً از همان رابطه‌ای تبعیت می‌کند که در این جا توضیح داده شد. یعنی بر مبنای درآمد آتی حاصل از این دارایی (رانت) تقسیم بر متوسط نرخ بهرۀ اقتصاد. هرچند که تعیینِ خودِ این رانت، نتیجۀ فاکتورها و عوامل دیگری است.

[۶] به‌خصوص فرابورس به دلیل قوانین ساده‌گیرانه‌تر در پذیرش شرکت‌ها، به معدنی از شرکت‌های صوری، زیانده، فاقد اطلاعات شفاف مالی و نظایر این‌ها تبدیل شده است.

بیت کوین ۱۰ ساله شد !

بیت کوین ۱۰ ساله شد !

دقیقا ده سال پیش در چنین روزی، در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸ وایت پیپر یا گزارش عملکرد بیت کوین منتشر شد و این آغاز رسمی ماجراهای ارزهای دیجیتال و تولد بیت کوین بود. عنوان این وایت‌پیپر «بیت کوین: سامانه پول الکترونیک همتا به همتا» بود و توسط شخص یا گروهی از افراد ناشناس با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو نوشته شده بود. هویت ساتوشی هرگز کشف نشده است و همچنان به صورت راز باقی مانده است.

وایت پیپر بیت کوین ابتدا به ایمیل برخی از سایفرپانک‌های مشهور ارسال شد. هدف این گروه همان‌طور که در بیانیه ۱۹۹۳ آنها آمده بود، دفاع از حریم خصوصی آنلاین با استفاده از نرم‌افزار، رمزنگاری و ارز دیجیتال بود. این فهرست ایمیل ابتدا در سال ۱۹۹۲ توسط اریک هیوز، جان گیلمور و تیموتی می راه‌اندازی شد و از سال ۱۹۹۷ به‌عنوان خدمات ارسال ایمیل به صورت ناشناس شروع به کار کرد. این سیستم در هنگام ارسال ایمیل‌ها اطلاعات فرستنده را حذف می‌کند و ایمیل را به صورت ناشناس می‌فرستد. این سیستم یک روش ایمن و ناشناس برای نوآوری‌های منبع باز در زمینه رمزنگاری و حریم خصوصی دیجیتال ایجاد کرد. بسیاری از همین ایده‌ها و راه‌حل‌های پول دیجیتال اولیه که بین سایفرپانک‌های فعال مانند نیک ژابو، وی دای و هال فینی مورد بررسی قرار گرفت، بعدها اساس بیت کوین را تشکیل داد.

بلاک جنسیس

در سوم ژانویه ۲۰۰۹ شبکه بیت کوین فعال شد و بلاک جنسیس (اولین بلاک از بلاک چین بیت کوین) استخراج شد. ساتوشی این بلاک را استخراج کرد که حاوی برچسب زمان و قطعه کوتاهی از یک مقاله منتشر شده در روزنامه تایمز بود که می‌گفت:

«The Times ۰۳/Jan/۲۰۰۹ Chancellor on brink of second bailout for banks»

«تایمز ۳/ژانویه/۲۰۰۹ صدر اعظم در آستانه کمک مالی به بانک‌ها است.»

جنسیس بلاک منحصربه‌فرد است زیرا هش بلاک قبلی ندارد و بنابراین تراکنش‌هایی که در این بلاک هستند غیرقابل خرج‌کردن هستند.

بیت کوین 10 ساله شد !

هش بلاک جنسیس بیت کوین به شرح زیر است :

پیام مخفی در بلاک جنسیس بیت کوین علاوه بر اینکه برچسب زمان برای بلاک محسوب می‌شود، مفهوم دیگری هم دارد و آن استراتژی نجات در بحبوحه بحران مالی است. همچنین به هدف نهایی ایجاد پول دیجیتال اشاره دارد:

«فراهم کردن امکانی برای افراد که بتوانند مستقیم به دیگران پول ارسال کنند بدون اینکه نیاز به نظارت هیچ نهاد مالی باشد.»

بلاک جنسیس بیت کوین با پیام مخفی ساتوشی به‌شکل زیر است:

بیت کوین 10 ساله شد !

اولین انتقال همتا به همتای بیت کوین

اولین تراکنش بیت کوین به هال فینی فرستاده شد که مهندس مؤسسه فناوری کالیفرنیا (کلتک) و یک سایفرپانک پیشگام بود و سیستم اثبات کار را ابداع کرد. هال نرم‌افزار بیت کوین را دانلود کرد و به عنوان اولین تراکنش بیت کوین، در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹، ۱۰ بیت کوین از شخص ناکاموتو دریافت کرد. برخی تصور می‌کنند هال خودش ساتوشی ناکاموتو بوده است، اما این برنامه‌نویس به شدت این ادعاها را رد کرد و گفت که او فقط اولین کسی است که بیت کوین را پذیرفته است و خودش را تا زمانی‌که در سال ۲۰۱۴ فوت کرد حامی آن می‌نامید.

بیت کوین 10 ساله شد !

اولین تراکنش بیت کوین ثابت کرد که پرداخت همتا به همتای پول دیجیتال امکان‌پذیر است.

پیتزا با بیت کوین

هال فینی شاید اولین دریافت‌کننده بیت کوین در تاریخ بوده است، اما اولین کسی که با آن یک خرید واقعی را انجام داد، لازلو هانیچ بود. او دو پیتزای بزرگ را با بیت کوین خرید. لازلو یکی از اولین پذیرندگان و استخراج‌کنندگان بیت کوین بود و می‌خواست مردم را تشویق کند تا ارز دیجیتال را برای خرید چیزهای واقعی در دنیای واقعی بپذیرند. او در ۱۸ می ۲۰۱۰ در بیت کوین تاک نوشت: «من بابت دو پیتزا ۱۰ هزار بیت کوین پرداختم… دو پیتزای بزرگ!» و در ۲۲ می عکس پیتزاهایی را که خریده بود به اشتراک گذاشت.

بیت کوین 10 ساله شد !

اگرچه بسیاری از مردم به جنبه مالی قضیه فکر می‌کنند و می‌گویند ۱۰ هزار بیت کوین به قیمت امروز خیلی زیاد است، اما لازلو توضیح داد که با این کار می‌خواست بگوید پیتزا را با بیت کوین خریده است و این موضوع را در بین مردم جا بیندازد. حرکت تاریخی او به درد اثبات مفهوم اقتصاد غیرمتمرکز همتا به همتا خورد و و احتمالا سهمی در پذیرش بیشتر بیت کوین به‌عنوان روشی برای پرداخت در جهان واقعی داشت.

اولین صرافی بیت کوین

در ۱۷ مارس ۲۰۱۰ بیت کوین در فهرست اولین صرافی بیت کوین یعنی بیت کوین مارکت (Bitcoinmarket.com) قرار گرفت. در جولای همان سال، صرافی بدنام ام.تی گاکس (MtGOX) نیز خدماتش را راه‌اندازی کرد. این همان صرافی است که در دو سال بعدی آن قدر رشد کرد که به‌عنوان بزرگترین صرافی خریدوفروش بیت کوین در جهان تبدیل شد، تا جایی‌که ۷۰% از معاملات بیت کوین در این صرافی صورت می‌گرفت.

بیت کوین 10 ساله شد !

اوایل سال ۲۰۱۴ ام.تی گاکس پذیرفت که حدود ۹۰۰ هزار بیت کوین به‌دلیل هک از دست رفته است و اعلام ورشکستگی کرد. قیمت بیت کوین که در نوامبر ۲۰۱۳ به‌شکل قابل‌توجهی از ۲۰۰ دلار به ۱۰۰۰ دلار رسیده بود و احتمالا به‌دلیل فعالیت‌های مشکوک ربات ام.تی گاکس بود، ناگهان تا ۲۵۰ دلار سقوط کرد و این آغاز اولین اصلاح جدی بازار برای بیت کوین بود که تا پایان سال ۲۰۱۵ ادامه یافت.

بحث اندازه بلاک

در اصل اندازه بلاک بیت کوین به‌دلیل قفل‌های پایگاه داده مورد نیاز برای پردازش آن (max. ۱۰۰۰) به ۵۰۰ تا ۷۵۰ کیلوبیت محدود بود. در مارس ۲۰۱۳ به‌شکل تصادفی کشف شد که ساتوشی ناکاموتو محدوده ۱ مگابایت را برای سایز بلاک در دو پیام مخفی که به سال ۲۰۱۰ برمی‌گشت اختصاص داده بود. این محدوده فقط زمانی روشن شد که یک نسخه Bitcoin Core version v۰.۸.۰ برای اجرای محدوده سایز بلاک با مشکل مواجه شد و به‌شکل تصادفی شبکه را تقسیم کرد.

بیت کوین 10 ساله شد !

در سال ۲۰۱۵ نگرانی‌های فزاینده در مورد محدودیت‌های اندازه بلاک و تأثیر آن در کارمزدهای تراکنش و مقیاس‌پذیری اقتصاد همتا به همتا مبتنی بر بیت کوین موجب بحث‌های جدیدی شد.

در آگوست ۲۰۱۷، سگویت (مخفف Segregated Witness یا گواهی جداگانه) برای کمک به مقیاس بیت کوین فعال شد. نوید سگویت این بود که برای اندازه بلاک و محدودیت‌های سایر پروتکل‌ها راهی بیابد بدون اینکه سبب ایجاد چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ یک هاردفورک از بلاک چین بیت کوین شود. این ارتقای نرم‌افزاری یا مجموعه‌ای از بیپ‌ها (طرح‌های پیشنهادی بهبود بیت کوین) برای بهبود مقیاس‌پذیری و قابلیت انعطاف بیت کوین بود. برای مثال، این کار به ایجاد شبکه لایتنینگ روی بلاک چین بیت کوین منجر شد که می‌تواند به‌لحاظ نظری به تراکنش‌های لایه دوم سرعت ببخشد بدون اینکه بر محدوده اندازه بلاک بیت کوین اثر بگذارد.

سگویت ۲x یک هاردفورک پیشنهادی بود که می‌توانست اندازه بلاک را به ۲ مگابایت افزایش دهد و همزمان سگویت را اجرا کند. بااین‌حال، این موضوع به توافق عمومی در جامعه نرسید و سگویت ۲x در نوامبر ۲۰۱۷ لغو شد.

در یکم آگوست ۲۰۱۷، گروهی از توسعه‌دهندگان از بلاک چین اصلی بیت کوین جدا شدند و بیت کوین کش را ایجاد کردند تا دیدگاه مقیاس‌گذاری آنلاین روی بلاک چین بیت کوین را با افزایش اندازه بلاک دنبال کنند. در ابتدا، اندازه بلاک تا ۸ مگابایت افزایش یافت و در می ۲۰۱۸ به ۳۲ مگابایت رسید.

پذیرش بیت کوین

بیت کوین 10 ساله شد !

پذیرش بیت کوین از سایفرپانک‌ها، هرج‌ومرج‌طلبان و فعالان حفظ حریم خصوصی دیجیتال آغاز شد، اما هنوز به‌طور آزمایشی بود. در ژوئن ۲۰۱۱ آدرین چک مقاله‌ای را در Gawker منتشر کرد که بیت کوین را به‌عنوان روش پرداخت همتا به همتای ایمن و ناشناس نشان می‌داد که با آن می‌توان در وب‌سایتی زیرزمینی هر نوع ماده مخدر که بتوانید تصورش را بکنید بخرید. البته که منظور او سایت جاده ابریشم بود. این امر پذیرش بیت کوین را افزایش داد، اما به بدنامی ارزهای دیجیتال نیز به‌عنوان پول دیجیتالی که برای مقاصد مجرمانه به کار می‌رود انجامید. پس از این‌که پلیس فدرال سایت سیلک رود را در سال ۲۰۱۳ از بین برد، ارزهای دیجیتال مجددا مخاطبان زیادی را در سیلیکون ولی جذب کردند. به‌این‌ترتیب، از یک سو پتانسیل ارزهای دیجیتال و از سوی دیگر محدودیت‌های حریم خصوصی آن قابل‌درک‌تر شد.

حدود سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر در کسب‌وکارهای بلاک چین سرمایه‌گذاری زیادی انجام دادند. بر اساس گزارش‌ها حدود ۹۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری در سال ۲۰۱۵ انجام شد و در ادامه همان سال به ۱۵۰ میلیون دلار افزایش یافت. برادران وینکلواس سردسته این افراد بودند که سرمایه‌گذاری‌های خودشان را از سال ۲۰۱۳ شروع کردند.

سال ۲۰۱۶ پذیرش بیشتری از سوی خرده‌فروشان سرمایه‌گذار صورت گرفت. هر چند بیت کوین بیشتر به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری بلندمدت یا ذخیره ارزش در نظر گرفته می‌شد تا یک روش پرداختی همتا به همتا که هدف اصلی طراحی آن بود.

در دسامبر ۲۰۱۷ بورس اختیار معامله شیکاگو (CBOE) اولین معامله آتی بیت کوین را صورت داد که نشانه ورود بیت کوین به بازار سهام بود و راه را برای سرمایه‌گذاران معتبر باز کرد. تلاش‌ها برای ایجاد صندوق قابل معامله در بورس (ETF) یا جایگزین آن فعلا در دست اقدام هستند که می‌تواند بازارهای ارزهای دیجیتال را به روی جریان عظیمی از پول سرمایه‌گذاران باز کند.

کنفرانس رگولاتوری ایران و تشویق ساتوشی ناکاموتو توسط حضار !

سال گذشته در «کنفرانس ملی رگولاتوری بلاک‌چین و رمزارزها» اتفاق جالبی افتاد. آقای میزانی اسکوئی به عنوان سخنران این کنفرانس به تمجید از ساتوشی ناکاموتو پرداخت و از حضار که افراد مطرح و سرشناسی بودند درخواست کرد تا ایستاده او را تشویق کنند که دیدن ویدیوی این اتفاق در سالگرد تولد بیت کوین خالی از لطف نیست.

خلاصه

همچنان که پذیرش بیت کوین و فناوری بلاک چین از سوی خرده‌فروشان و کسب‌وکارها پیشرفت می‌کند، بسیاری از طرفداران بیت کوین هنوز اصولی را که منجر به توسعه بیت کوین شده‌اند باور دارند: فراهم کردن امکان سامانه پرداخت همتا به همتا به‌شکل ارزان، سریع و ساده بدون نیاز به طرف‌های سوم. دیگران (از جمله سایفرپانک‌ها و هرج‌ومرج‌طلبان) امیدوارند فناوری بلاک چین بتواند اقتصاد را غیرمتمرکز کند، قدرت دولت‌ها و نظام‌های بانکی را از بین ببرد و حقوق افراد را در حریم خصوصی‌شان حفظ کند.

سود سهام عدالت تا پایان امشب واریز می‌شود/جزئیات میزان سود

سود سهام عدالت تا پایان امشب واریز می‌شود/جزئیات میزان سود

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار از واریز سود بیش از ۴۳ میلیون مشمول سهام عدالت تا پایان امشب خبر داد.

به گزارش ایسنا، مجید عشقی در نشست خبری که امروز برگزار شد با بیان اینکه فرایند واریز سود سهام عدالت از شب گذشته آغاز شده است، اظهار کرد: سود سهام عدالت بیش از ۴۳ میلیون مشمول سهام عدالتی که سجامی شده‌اند و یا شماره شبای بانکی خود را در سامانه سهام عدالت ثبت کرده‌اند با همکاری شبکه بانکی تا پایان امشب پرداخت می‌شود.

وی با بیان اینکه فرایند واریز سهام عدالت از شب قبل آغاز شده است، گفت: میزان سود متناسب با ارزش اولیه سهام هر مشمول است. البته ممکن است برخی مشمولان قسمتی از سهام خود را فروخته باشند که متناسب با میزان سهامی که دارند سود دریافت خواهند کرد.

به گفته رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار مشمولانی که ارزش اولیه سهام آن‌ها ۴۹۲ هزار تومان است حدود ۵۳۲ هزار تومان، مشمولانی که ارزش اولیه سهام آن‌ها ۵۳۲ هزار تومان است، حدود ۵۷۵ هزار تومان و مشمولانی که ارزش اولیه سهام آن‌ها یک میلیون تومان است نیز حدود یک میلیون تومان سود دریافت خواهند کرد.

اصلاح تدریجی دامنه نوسال از سال آینده

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در ادامه از اصلاح تدریجی دامنه نوسان از اوایل سال ۱۴۰۱ خبر داد و گفت: تغییر دامنه نوسان در برنامه سازمان بورس است، اما این موضوع نیازمند روشن شدن برخی ابهامات از جمله بودجه و ریسک‌های سیاسی است.

عشقی ادامه داد: پیش از این اعلام کرده بودم که اصلاح دامنه ابتدا از شرکت‌های بزرگ آغاز می‌شود و اکنون برنامه این است که از یک تاریخی به بعد اصلاح به صورت تدریجی و با یک درصد آغاز خواهد شد. این روند در مقاطع سه ماهه و با توجه به بازخورد بازار بازبینی خواهد شد.

وی با تاکید بر اینکه دامنه نوسان باید متقارن باشد، اظهار کرد: تلاش این است که اصلاح دامنه بخش عمده بازار را در بر بگیرد، البته بازار پایه داستان خود را دارد.

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار با بیان اینکه دامنه نوسان یکی از مولفه‌های اثرگذار بر بازار است، گفت: عوامل دیگری مانند میزان فعالیت سهام‌داران، بازارگردانان و… در تعادل بخشی بازار موثر است.

همکاری سازمان بورس و قوه قضاییه

عشقی در ادامه از تعامل سازمان بورس با نهادهای مختلف خبر داد و افزود: در این راستا کارگروهی با حضور سازمان و قوه قضاییه برای ساماندهی پرونده‌های بازار سرمایه تشکیل شده چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ است.

کسی برای تاسیس کانون سهام‌داران حقیقی درخواست نداده است

وی در مورد آخرین وضعیت تاسیس کانون سهام‌داران حقیقی توضیح داد: هنوز هیچکس برای این منظور درخواست نداده است و اگر این درخواست اعلام شود در مورد اینکه به چه صورت باشد تصمیم گیری می‌شود، اساسنامه ان هنوز نهایی نشده، اما سازمان آمادگی همکاری دارد.

نمیتوان گفت زیان مردم چه زمانی جبران می‌شود

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در ادامه در مورد زمان جبران زیان مردم در بازار سرمایه گفت: هیچکس نمی‌تواند به صورت قطعی بگوید زیان مردم چه زمانی جبران می‌شود. این موضوع در مورد همه بازارهای مالی دنیا صدق می‌کند. در بازار سرمایه افراد مختلف سهم‌های مختلفی خریدند و میزان زیان از ۹۰ درصد تا ۵۰ درصد متفاوت است.

عشقی ادامه داد: البته برخی هم سود کردند اما زمانی که صحبت از سود می‌شود برخی انتقاد می‌کنند که حق هم دارند. در بازار شاخص‌های مختلفی وجود دارد و میزان ریزش صنایع مختلف است.

امیدواریم واگذاری سرخابی‌ها به سرانجام خوبی برسد

وی با اشاره به واگذاری سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس گفت: در سازمان هیچگاه در مورد هیچ سهی تبلیغ نمی‌شود و با ارکانی که زیرمجموعه بازار هستند و اینکار را انجام دهند برخورد می‌شود.

عشقی ادامه داد: به طور کلی رویکرد شفاف سازی است و واگذاری دو باشگاه باعث می‌شود نظارت همگانی ایجاد شود و این روند مثبتی است. امیدواریم این فرایند به سرانجام خوبی برسد.

قانون تجارت نیازمند بازبینی است

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار با اشاره به فرایند واریز سود از طریق سامانه سجام گفت: باید به این نکته توجه کرد که قانون تجارت کشور برای سال‌های بسیار دور و زمانی است که سیستم‌های الکترونیکی در کار نبوده است. در این راستا مهلتی که برای سود مجامع در نظر گرفته شده برای سال‌های قبل است، این مهلت‌ها باید اصلاح شود.

عشقی ادامه داد: برای تقسیم سود فرصت کم‌تر از چهار ماه یا حتی دوره‌های سه ماهه مطرح شده که در حال بررسی است.

نظارت بر سپرده‌های اشخاص حقوقی بر عهده بانک مرکزی است

عشقی در ادامه با اشاره به اینکه سپرده‌های اشخاص حقوقی مشمول مالیات شده است، اظهار کرد: سیاست دولت و مجلس است که همه فعالیت‌های اقتصادی مشمول مالیات شوند. البته اشخاص حقوقی بزرگ که بخش عمده منابع بانکی در اختیار آن‌ها قرار دارد ناگهان تصمیم نمی‌گیرند که همه منابع خود را از بانک خارج کنند.

وی ادامه داد: ممکن است تغییراتی در نوع سپرده‌های بانکی ایجاد شود اما به طور کلی نظارت این موضوع بر عهده بانک مرکزی است.

تزریق مستمر منابع به صندوق تثبیت

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در ادامه با تاکید بر اینکه منابع از صندوق توسعه ملی به صندوق توسعه و تثبیت بازار سرمایه به صورت مستمر ادامه دارد، اظهار کرد: علاوه بر این عددی هم در بودجه سال اینده دیده شده است که آن هم محقق خواهد شد.

اصلاح ساختار ETF های دولتی

عشقی با اشاره به وضعیت صندوق‌های پالایشی یکم و دارایکم اظهار کرد: این دوصندوق به معضل جدی برای بازار تبدیل شده اند چراکه ساختار آن‌ها مصوبه هیات وزیران و متفاوت با صندوق‌های دیگر است.

وی با بیان اینکه مدیریت این دو صندوق مربوط به دولت است، گفت: درواقع حق مدیریت و اعمال رای سهام دست دولت باقی مانده است به همین دلیل فاصله زیادی بین NAV و قیمت بازار وجود دارد. اصلاحاتی برای اصلاح ساختار صندوق‌ها در نظر گرفته شده که باید در شورای عالی بورس مطرح شود. اگر ساختار این دو صندوق اصلاح شود ساختار ان‌ها مانند سایر صندوق‌ها خواهد شد. این صندوق‌ها آبروی دولت، بازار سرمایه و صندوق های دیگر را برده‌اند!

لزوم رتبه‌بندی شرکت‌های سبدگردان

رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در ادامه در پاسخ به سوال ایسنا درمورد نظارت بر عملکرد نهادهای مالی و شرکت‌های سبدگردان که سرمایه‌های مردم را در اختیار دارند گفت: تعداد شرکت‌های سبدگردان اخیرا افزایش یافته است و به همین دلیل لازم بود یک‌ سامانه مستقل نظارتی برای این شرکت‌ها ایجاد شود. درحال حاضر نیز به صورت انلاین نظارت می‌شوند.
عشقی ادامه داد: پیشنهادی از سوی کانون نهادهای سرمایه‌گذاری برای رتبه بندی این شرکت‌ها توسط یک نهاد مستقل ارائه شده است تا سرمایه‌گذاران خرد بتوانند تصمیم بگیرند در کدام شرکت سرمایه‌گذاری کنند.

وی با تاکید بر اینکه همه نهادهای مالی موظف به انتشار صورت‌های مالی خود هستند، اظهار کرد: این فرایند به صورت سالانه انجام می‌شود اما چون عمدتا ناشر نیستند این صورت‌ها را به صورت میان‌دوره منتشر نمی‌کنند.

سهام عدالت، عامل ریزش ۹۰ هزار واحدی بورس شد؟

فروش سهام عدالت سبب شد بورس در روزی که به نظر می رسید روز سبزی داشته باشد، ۹۰ هزار واحد کاهش پیدا کند.

سرمایه گذاری در بورس

رویداد۲۴ بعد از دو روز (روزهای دوشنبه ۲۰ مرداد و سه شنبه ۲۱ مرداد) که بورس اوراق بهادار پس از کش و قوس های فراوان در خصوص صندوق دوم ETF با اندکی کاهش مواجه شد، روز چهارشنبه ۲۲ مرداد بازار ‌در ابتدا با افزایش تقاضای نسبی رشد ۳۰ هزار واحدی را تجربه کرد. اما در اتفاقی غیرمنتظره کارگزاری ها و بانک ها ناگهان با عرضه سهام عدالت بخش عرضه ۳۶ نماد بورسی سهام عدالت که دولتی نیز هستند را به شدت افزایش دادند که این مساله با عدم رای اعتماد به وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت صنعت، معدن و تجارت همراه شده و سبب ریزش ۹۰ هزار واحدی بورس و کاهش ۶۰ هزار واحدی شاخص کل بورس شد.

این موضوع سبب شد مخاطبین، سوژه‌ «کارگزاری‌ها صلاحیت تشخیص زمان فروش سهام عدالت را ندارند» را به ثبت برسانند. در این سوژه که به امضای حدود ۴۵ هزار نفر نیز رسیده است، خواستار رسیدگی به تخلفات یک کارگزاری خاص که روز چهارشنبه با عرضه آبشاری سهام عدالت، سبب ریزش شاخص کل بورس بوده را داشته اند. در متن این سوژه آمده است: «گویا عمده فروش‌های سهام عدالت و رنج منفی کار یک کارگزاری بانکی بوده است، آیا سازمان بورس نمی‌خواهد بر رفتار این کارگزاری که همیشه در مواقع حساسی با رنج منفی سهام عدالت را عرضه می‌کند، نظارت داشته باشد؟ تا کی باید شاهد حیف و میل شدن دارایی مردم و به هم ریختن بازار باشیم؟».

* فروش سهام عدالت: ماجرایی که ادامه دارد

دولت از ابتدای آزادسازی سهام عدالت، ۱۴ تیر، ۱۸ مرداد و ۲۲ بهمن سال جاری را به ترتیب زمان آزادسازی ۳۰، ۶۰ و ۱۰۰ درصد سهام عدالت اعلام کرده بود.

در سوژه های قبلی با عنوان «چرا سود واریز سهام عدالت کمتر از ارزش واقعی است؟» اشاره شده بود که کارگزاری ها و بانک ها با تاخیر و با قیمت پایین به فروش سهام عدالت افراد مبادرت می ورزند. در این خصوص نماینده مردم خلخال و کوثر در مجلس با بیان اینکه ما مستنداتی داریم که بانک‌ها و کارگزاری‌ها سهام مردم را ارزان خریده و به عبارتی مفت‌خری کرده‌اند، گفت: مسأله ارزان خریدن سهام عدالت را با رئیس سازمان خصوصی‌سازی در میان گذاشته‌ایم و تذکرات را تمام و کمال داده‌ایم.

در گزارشی با عنوان «قرارداد فروش سهام عدالت با سلب اختیار اعتراض/ زمان فروش سهام در اختیار کارگزاری است» با اشاره به اینکه سهامداران عدالت در روش مدیریت مستقیم که قصد فروش ۳۰ درصد سهام عدالت خود توسط کارگزاری را دارند، باید قراردادی امضا کنند که کارگزاری هر وقت خواست هر سهم را بفروشد و دارنده سهام حق هر گونه اعتراض را از خود سلب کند.

سخنگوی ستاد راهبردی آزادسازی سهام عدالت در این خصوص گفت: کارگزاری‌های بورسی و کارگزاری‌های مرتبط با بانک‌ها تا پایان مرداد ماه فرصت دارند به هر مشتری جداگانه پاسخ دهند که مشکل تقاضای فروش ۳۰ درصد سهام عدالت آنها چیست و اگر کسی پاسخی ندهد، برخورد انضباطی با آن کارگزاری انجام می‌شود.

* آیا واقعا سهام عدالت باعث ریزش بورس در روز چهارشنبه شد؟

اما آیا واقعا سهام عدالت باعث ریزش بورس شد؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت، با آزادسازی ۳۰ درصد دوم سهام عدالت در روز ۱۸ مرداد، سهامدارن با آزادسازی بخش دوم سهام عدالت، ‌ از روز ۱۹ مرداد شروع به ثبت درخواست خود برای فروش سهام عدالت کرده و طبق قانون شرکت های کارگزاری و بانک ها موظف هستند بعد از ۴۸ ساعت این سهام را فروخته و در اسرع وقت مبلغ آن را به حساب سهامداران واریز کنند. با این حساب، اولین روز فروش سهام عدالت توسط کارگزاری ها و بانک ها روز چهارشنبه ۲۲ مرداد بوده است.

به نظر می رسد، کارگزاری ها برای آنکه مشکلات گذشته رخ ندهد، روز ۲۲ مرداد را برای فروش سهام عدالت انتخاب کرده و بعد از عرضه سهام آزاد شده این ۳۶ شرکت بورسی، بازار سرمایه با کم شدن فشار تقاضای شدید مواجه شده و اکثر نمادها که در حال تعادل عرضه و تقاضا بودند، به صف فروش تبدیل شدند. به عبارت دیگر، فشار فروش در نمادهای موجود در سبد سهام عدالت در روز چهارشنبه این فشار را به سمت سایر نمادها نیز منتقل کرده و باعث ریزش بازار شد.

۱۸ شرکت پالایشی و پتروشیمی، ۵ بیمه و بانک، ۲ شرکت خودروسازی ایران خودرو و سایپا، ۵ شرکت در حوزه فلزات، ۲ شرکت سیمانی، ۲ شرکت سرمایه گذاری، ۳ شهرک صنعتی و ۱۱ شرکت در سایر حوزه ها از جمله شرکت های حاضر در سبد سهام عدالت هستند.

چرا سهام عدالت در پرتفوی افراد نمی نشیند؟

سهام عدالت تا کنون مجوز نشستن بر روی سبد سهام افراد را پیدا نکرده است. افراد برای خرید و فروش این سهام می توانند به سامانه سجام رفته و در انجا وضعیت سبد خود را مشاهده کنند و در موعد مقرر ۳۰ درصد از ارزش سهام خود را به فروش برسانند.

اما این ابهام هنوز برطرف نشده است که چرا سهام عدالت در پرتفوی افراد نمی نشیند؟ البته در این باره دو پاسخ غیر رسمی از زبان مسئولان شنیده می‌شود. نخست اینکه ابتدا باید تکلیف ۱۳ شرکت غیر بورسی سهام عدالت مشخص شود. و دوم اینکه تا وقتی امکان معامله تنها ۶۰ درصد از سهام عدالت وجود دارد نمی‌توان آن را در پرتفوی سهامداران معامله کرد. اما این پاسخ‌ها به نظر دقیق نمی‌رسند و ابهامات را افزایش می‌دهند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.