پیرو بیانیههای این شرکت، با لیست شدن 5 شاخص جدید، تعداد کل شاخصهای لیست شده در حوزه رمزارزها به 8 عدد میرسد.
خبرهای فوری ارز دیجیتال🚀
پالیگان بهعنوان یک راهکار مقیاسپذیری به کیف پول غیرامانی کوین بیس اضافه شده است. این اتفاق استفاده از اپلیکیشنهای غیرمتمرکزی که در شبکه پالیگان ساخته میشوند را تسهیل میکند. افزونه مرورگر این کیف پول نیز که در ماه مه عرضه شد، اجازه اتصال به اپلیکیشنهای غیرمتمرکز را در شبکه پالیگان برای کاربران فراهم میکند. گفتنی است که در اکتبر ۲۰۲۰ نیز کیف پول کوین بیس پشتیبانی از راهکار لایه دوم اپتیمیستیک رولاپ (Optimistic Rollup) را اضافه کرد.
amir1768
عضو شناخته شده
دادههای تورم در آمریکا قیمت اتریوم را به زیر ۲,۰۰۰ دلار رساند
درحالی که تصور میشد با درپیش بودن آپدیت EIP-1559 اتریوم ، این ارز دیجیتال با ورود به ماه ژوئیه روند صعودی به خود بگیرد، اما ملکه دنیای ارزهای دیجیتال تا اینجای ماه ژوئیه از بیت کوین پیروی کرده است. این همبستگی مثبت بین ملکه و پادشاه ارزهای دیجیتال امروز به طور واضح مشهود بود؛ به طوری که پس از رسیدن بیت کوین به زیر ۳۲,۵۰۰ دلار، اتریوم نیز به زیر سطح مهم ۲,۰۰۰ دلار سقوط کرد و به ۱,۹۶۱.۱۰ رسید. گفتنی است که فروش گسترده امروز در بازار ارزهای دیجیتال در پی انتشار اخبار مربوط به اوجگیری نرخ تورم در آمریکا صورت گرفت.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
گروه باجافزاری REvil پس از اولتیماتوم بایدن آفلاین شد
تنها چند روز پس از اولتیماتوم بایدن به ولادیمیر پوتین برای مبارزه با حملات باجافزاری از مبدأ روسیه، گروه هکری «REvil» ناگهان از فضای دارک وب ناپدید شده است. این گروه هکری، موج اخیر حملات علیه شرکتهای آمریکایی را هدایت کرد و در هفته پیش پس از قفلکردن رایانههای بیش از ۲۰۰ شرکت مرتبط با شرکت فناوری اطلاعات کاسیا، ۷۰ میلیون دلار بیت کوین به عنوان باج درخواست کرد. این گروه همچنین در ماه مه و در پی حمله به شرکت فراوردههای گوشتی JBS، بیش از ۱۱ میلیون دلار باج به صورت بیت کوین درخواست کرد.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
صرافی گرویتی برداشت بیت کوین اسوی را متوقف کرد
صرافی گرویتی (Gravity) که بر بیت کوین اسوی (Bitcoin SV) تمرکز دارد، در توییتر اعلام کرد که واریز و برداشت این توکن را به حالت تعلیق درآورده است. معاملات این ارز دیجیتال نیز تا اطلاع ثانویه متوقف شده است. این صرافی عنوان کرده است که تعلیق فعالیتهای مربوط به بیت کوین اسوی به دلیل انسداد دسترسی به نقدینگی این توکن توسط فراهمکنندگان نقدینگی آن رخ داده است.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
- Grayscale در حال افزایش تلاش خود برای تبدیل GBTC به ETF بیت کوین است.
- BNY Mellon وظیفه حسابداری و مدیریت صندوق Bitcoin Trust را در ماه اکتبر بر عهده خواهد گرفت.
- دفتر مرکزی دفتر نیویورک همچنین از تبدیل GBTC مدیر دارایی دیجیتال با آژانس انتقال و خدمات ETF پشتیبانی خواهد کرد.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
Bit Mining در واکنش به سرکوب اخیر استخراج در دولت، به دنبال خروج از بازار چین است
شرکت استخراج معادن رمزنگاری مستقر در شنژن ، Bit Mining ، پنجاه میلیون دلار برای تأمین اعتبار توسعه بازار چین جمع آوری کرده است.
این شرکت که در تاریخ 12 ژوئیه اعلام شد ، با سرمایه گذاران معتبر برای جمع آوری 50 میلیون دلار از طریق جایگزینی خصوصی ، توافق کرده است.
Bit Mining در پاسخ به سرکوب استخراج رمزنگاری حزب کمونیست چین در ماه مه بودجه خود را جمع می کند و به برنامه های "خرید ماشین های استخراج اضافی ، ساخت مراکز داده جدید و گسترش زیرساخت های خود در خارج از کشور" ، کمک می کند.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
در حالی که پیشنهادهای مربوط به ETF بیت کوین برای گرفتن تاییدیه SEC در ایالات متحده با مشکل روبرو شده اند ، برزیل با انتشار اولین Ether ETF موفق شده است گام مهم دیگری بردارد . کمیسیون اوراق بهادار برزیل (CVM) پس از اینکه روز سه شنبه به اولین ETF برای پول بومی Ethereum اشاره کرد ، خبرهایی است که یکی از آنها با مدیریت QR Asset Management اداره می شود و به عنوان QETH11 در تصویر نشان داده می شود.چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟
این حرکت یک ماه پس از راه اندازی اولین BTC ETF به نام QBTC11 توسط QR در بورس اوراق بهادار B3 برزیل انجام شد.
این شرکت در اطلاعیه منتشر شده در توییتر خود با اشاره به اینکه اولین ETF در دومین ارز رمزنگاری شده بزرگ در ETF در آمریکای لاتین است
"با گسترش افق تنوع ، QETH11 به گزینه ای ساده ، ایمن و تنظیم شده برای هر سرمایه گذار تبدیل می شود تا از طریق کارگزاری ترجیحی خود در معرض مستقیم Ethereum قرار گیرد."
در ادامه ذکر شد که ETF از "حضانت امنيتي موسسه صرافي Gemini متعلق به وينکلوس استفاده مي کند. از زمان برقراری صرافی در سال 2015 ، این دوقلوها بارها تلاش کرده اند تا ETF بیت کوین را در ایالات متحده راه اندازی کنند ، اما هر بار با رد شدن توسط SEC مواجه می شوند.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
Standard Power قرار است بیت کوین را در یک نیروگاه هسته ای در اوهایو استخراج کند:
شرکت انرژی هاربر ، پیشرو در زمینه تأمین انرژی خرده فروشی ، از همکاری پنج ساله با ارائه دهنده میزبانی استخراج بیت کوین Standard Power خبر داده است. این طرحی برای تأمین برق بدون کربن مطمئن برای یک مرکز جدید در کوشوکتون ، اوهایو است. انتظار می رود عملیات در دسامبر 2021 آغاز شود.
یک کارخانه کاغذ رها شده به یک مرکز پیشرفته تبدیل می شود تا این دو شرکت بتوانند به هدف خود یعنی برق سبز ، پایدار و تولید محلی برای استخراج دست یابند.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
وضعیت بازار رمزنگاری امروز دوباره بدتر شد زیرا به معنای واقعی کل 100 ارز رمزپایه برتر - به استثنای استیبل کوین ها - در منطقه قرمز فرو رفته اند.
بر اساس پلت فرم معیارهای رمزنگاری CoinGecko ، در زمان چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ نوشتن این مقاله ، بیت کوین (BTC) به زیر مرز 32،000 رسید و در حدود 31،900 معامله شد که در روز 3.5٪ کاهش داشت .
اتریوم (ETH) ، دومین رمز بزرگ سرمایه بازار ، حتی بیشتر افت کرد. قیمت ETH به زیر سطح روانشناختی مهم 2000 دلار کاهش یافت و به 1890 دلار عقب نشینی کرد. نه تنها در 24 ساعت گذشته 6.1٪ کاهش یافته است ، بلکه با کاهش 18.6٪ هفتگی نیز روبرو است.
دارایی های دیجیتالی دیگر از بین 10 ارز برتر نیز نتایج مشابهی را نشان می دهند. سکه Binance (293.9 دلار ، -6.0 درصد) ، Cardano (1.22 دلار ، -7.0 درصد) ، Ripple's XRP (0.599 دلار ، -6.1 درصد) ، Dogecoin (0.188 دلار ، -6.7 درصد) و Polkadot (13.39 دلار ، -9.2 درصد) از دست رفته اند بیش از 5٪ قیمت آنها در 24 ساعت گذشته.
حمیده آقایی
عضو شناخته شده
دو هفته پس از افزایش 15 درصدی قیمت برق در ترکیه ، فروشگاه جدید فروش تجهیزات ماینینگ حرفه ای در 13 ژوئیه در استانبول - مرکز تجاری این کشور - درهای خود را باز کرده است.
افتتاح یک فروشگاه تجهیزات استخراج معادن در کشوری با برق گران ، برخلاف تصور است. اما فروشگاه ققنوس ، شریک فروش Bitmain در خاورمیانه ، قبل از افتتاح فروشگاه دوم خود در منطقه ، این محاسبات را انجام داد. مدیر عامل شرکت ققنوس ، فیل هاروی توضیح داد که هدف اصلی آنها از فروشگاه استانبول آموزش به جمعیت رمزنگاری ترکیه در مورد استخراج رمزنگاری است. سپس ، مشتریان می توانند تجهیزات استخراج و خدمات میزبانی را که در کانادا ، ایالات متحده یا روسیه کار می کنند ، خریداری کنند . استخراج معادن در ترکیه به سادگی امکان پذیر نیست.
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
نسبت پوزیشن های معاملاتی Long و Short در صرافی های مختلف در ۲۴ ساعت گذشته
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
نمودار تفکیک شده ارزش بازار تمام رمزارزهای موجود
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
بررسی اجمالی بازار طی چند ساعت گذشته‼
️ موج جدید فروش، قیمت بیت کوین را به سطح حمایت 32,000 دلار نزدیک کرد، به دلیل حجم معاملات کم و بی علاقگی عمومی معاملهگران، قیمت را در بخش پایین تر از محدوده فعلی خود دید.
️10 رمزارز برتر بازار در منطقه قرمز معامله میشوند.
Polkadot -8.8
Cardano -7.1
Dogecoin -6.5
️سرمایه بازار: 1.34 تریلیون دلار
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
مدیرعامل بلک راک: تقاضای مشتریان ما برای ارزهای دیچیتال بسیار پایین است
براساس گزارش بلومبرگ ترمینال، لارنس فینک، رئیس شرکت مدیریت دارایی بلاکراک (BlackRock)، عنوان کرده است که این شرکت با تقاضای زیادی از سوی سرمایهگذاران سازمانی برای ارزهای دیجیتالی همچون بیت کوین، اتریوم و ۱۰ توکن برتر بازار مواجه نیست. گفتنی است که طبق گزارش سیانبیسی، میزان دارایی تحت مدیریت شرکت بلکراک به ۹.۴۹ تریلیون دلار رسیده است. فینک پیشتر خاطرنشان کرده بود که بیت کوین ممکن است به یک ذخیره ارزش تبدیل شود، اما برخی مشکلات ممکن است از این اتفاق ممانعت کنند.
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
ویزا در حال تأیید کارت های اعتباری بیت کوین با کمک استارتاپ استرالیایی CryptoSpend است
اپلیکیشن CryptoSpend مستقر در سیدنی روز چهارشنبه اعلام کرد که ویزا صدور یک کارت اعتباری فیزیکی که به استرالیایی ها این امکان را می دهد که بیتکوین خود را در بازارهای محلی خرج کنند، تأیید کرده است .
بنیانگذاران CryptoSpend در مصاحبه با Australian Financial Review گفتند که این کارت جدید توسط شرکت پرداخت محلی Novatti صادر می شود و انتظار می رود در ماه سپتامبر وارد بازار شود. انتظار می رود ویزا اواخر این هفته تاییدیه را اعلام کند.
این کارت اعتباری به افراد امکان می دهد مجموعه ای از ارزهای رمزپایه اصلی از جمله بیتکوین، اتریوم، ریپل، بیتکوین کش را خرج کنند.
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
بانک ICICI هند سرمایه گذاری کاربران خود در حوزه ارزهای رمزنگاری در خارج از کشور را منع کرده است
به نظر می رسد بزرگترین بانک خصوصی هند ، ICICI ، پرداخت هایی را که شامل ارزهای رمزپایه می شود را نمی پذیرد. این موضوع باعث می شود شهروندان هندی نتوانند از صرافی های رمزنگاری در خارج از کشور استفاده کنند.
این طرح پرداخت معمولاً توسط خانواده ها برای ارسال پول به فرزندانشان در خارج از كشور مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از سرمایه گذاران هندی از آن برای سرمایه گذاری در رمزنگاری خارج از کشور استفاده کرده اند که بانک را غافلگیر کرده است.
در فرم این بانک از مشتریان خواسته شده است که اظهار کنند منبع وجوه حواله ناشی از سود مربوط به بازار رمزنگاری نیست.
تحلیلگران بر این باورند که این تغییر باعث کندی بیشتر سرمایه گذاری در بازار هند خواهد شد.
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
S&P Dow Jones از لیست شدن 5 شاخص جدید رمزارزها خبر میدهد
چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟
پیرو بیانیههای این شرکت، با لیست شدن 5 شاخص جدید، تعداد کل شاخصهای لیست شده در حوزه رمزارزها به 8 عدد میرسد.
مهمترین نکته قابل توجه در خصوص این شاخصها، لیست شدن شاخص Cryptocurrency Broad Digital (BDM) است که شامل بیش از 240 کوین است.
پیتر رافمن، رئیس نوآوری در شاخصهای S&P Dow Jones اظهار داشت: "ما مشتاقانه منتظر گسترش بیشتر خانواده جدیدمان از شاخصهای بازار دیجیتال و ایجاد شفافیت لازم در این بازار هیجان انگیز هستیم."
شاخصهای جدید عبارتاند از :
Broad Digital Market
Crypto LargeCap
BDM Ex-MegaCap (BDM چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ without bitcoin and ethereum)
BDM Ex-LargeCap (BDM without the Large Caps)
Crypto LargeCap Ex-MegaCap
HAMEDI
مدیر پیشکسوت
اوج گرفتن تورم و افزایش بی سابقه شاخص قیمت مصرفکننده طی 13 سال گذشته در ایالات متحده
همزمان با آغاز روند بازیابی اقتصادی و محدودیتهای بیشتر در عرضه و افزایش ادامهدار هزینههای خدمات گردشگری پس از همهگیری ویروس کرونا، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) در آمریکا به بالاترین حد خود در 13 سال گذشته رسید.
بازده اوراق 10 ساله خزانهداری افزایش یافته و سرمایهگذاران بر این باورند که بانک مرکزی ایالات متحده همچنان به حفظ سیاست انبساطی برای مدتی تمایل دارد.
به گفته Robert Frick – اقتصاددان اتحادیه فدرالی نیرری دریایی در ویرجینیا – شاخص قیمت مصرف کننده در ماه ژوئن شوکهکننده بود اما به دلیل افزایش موقت قیمتها این آمار بدست آمد و به طور کلی آمار با میزان مورد انتظار از کاهش تورم در اواخر سال جاری مطابقت دارند.
رشد شاخص قیمت مصرف کننده از 0.6% در ماه می به 0.9% در ماه ژوئن افزایش یافت که از ژوئن 2008 بی سابقه بوده و این در حالی بود که اقتصاددانان شرکت کرده در نظرسنجی رویترز میزان این شاخص را 0.5% پیشبینی کرده بودند.
مقامات کاخ سفید خوشبین هستند که افزایش فعلی قیمتها موقت بوده و به کاهش مداوم قیمت کالاهایی اشاره میکنند که به دلیل محدودیتهای اعمال شده بر زنجیره تامین قبلا افزایش یافته بودند.
طبق صورتجلسه نشست بانک مرکزی در ماه ژوئن که هفته گذشته منتشر شد، اکثر مقامات خط روند صعودی تورم را هشدار میدهند و بانک مرکزی باید آمادگی رویایی با پیامدهای آن را داشته باشد.
با واکسینه شدن حدود 160 میلیون آمریکایی، تقاضا برای سفر افزایش یافته و این امر باعث رشد 7.9% درصدی در هزینههای گردشگری از جمله اقامت شده است. بنابراین انتظار میرود تورم طی ماههای ابتدایی سال 2022 نیز روندی صعودی داشته باشد چرا که هزینههای خدمات گردشگری همچنان به سطح پیش از همهگیری ویروس کرونا نرسیده است.
کمبود نیروی کار، علیرغم بیکار بودن میلیونها آمریکایی، از دیگر عواملی است که باعث افزایش دستمزدها و بالا ماندن نرخ تورم میگردد.
به گفته Gus Faucher – اقتصاددان ارشد در موسسه مالی PNC – نگرانی اصلی در حال حاضر این است که تورم بالا بر انتظارات مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تاثیر گذشته و مانند دهه 1970 باعث ادامهدار بودن روند صعودی تورم گردد. با این وجود انتظار میرود فشارهای اقتصادی موقت بوده و با دقت نظر فدرال رزرو از بروز این شرایط پیشگیری شود.
رازگشایی از ابرنوسان بورس
یک سال از اوجگیری پرشتاب قیمتها در بازار سهام و سپس تغییر مسیر آن میگذرد و حالا در بحبوحه داغ شدن تب انتخاباتی در کشور، رئیسکل پیشین بانک مرکزی برای اولین بار از تعلل در فروش اوراق بدهی طی ماههای نخست سال ۹۹ برای خنثیسازی «افزایش انتظارات تورمی» و بهرهبرداری صحیح از منفی بودن نرخ واقعی بهره پرده برداشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد؛ قاعده این بود که سیاستگذاران با مشاهده صعود غیرعادی بازار سهام، به سرعت وارد عمل شوند تا از وضعیتی که نشانه شکلگیری حباب و افزایش انتظارات تورمی بود، پیش از گسترش ابعاد آن جلوگیری کنند. در این شرایط دولت میتوانست به جای پولیسازی کسری بودجه، با فروش اوراق بدهی، منابع مالی غیرتورمی تجهیز کند و همزمان با متعادل کردن نرخ بهره، از هجوم غیرمتعارف نقدینگی به بازار سهام، رشد غیرطبیعی قیمتها و طبیعتا سقوط بعدی آن پیشگیری کند. در بیش از ۱۵۰ کشور جهان، عملیات بازار باز، ابزاری است که سیاستگذاران پولی دنیا، برای پیشگیری از اضافه پرش بازارها از آن استفاده میکنند.
دقیقا ۱۰ ماه از سقوط بزرگ بورس تهران میگذرد؛ ریزشی که بعد از رشدی سریع و پرشتاب در ماههای ابتدایی سال ۹۹ واقع شد و در این میان نوسهامدارانی که با توجه به شرایط به وجود آمده در فضای کلان اقتصادی و سیاسی سعی در حفظ ارزش سرمایه خود داشته و در اوج قیمتها روانه این بازار حبابی شده بودند، بیش از دیگران متضرر شدند. حالا پس از گذشت ۱۰ ماه و در بحبوحه تب داغ انتخابات در کشور، عبدالناصر همتی، رئیس کل پیشین بانک مرکزی عنوان کرده که با وجود هشدار به دولت درخصوص رشد غیرمنطقی قیمت سهام و استفاده از فرصت منفی بودن نرخ واقعی بهره، در فروش اوراق تعلل شد و حباب بورس بزرگ و بزرگتر شد.
در واقع همتی به این سوال خبرنگار که اواسط سال گذشته مطرح کرده بود پاسخ داد: چرا نرخ واقعی بهره در ثلث اول امسال منفی ماند و هیچ بهرهبرداری ایجابی و سلبی از آن نشد؟ پاسخ دقیق به این پرسش میتواند راه را برای تکرار بیثباتی اقتصادی مسدود کند. دو سال گذشته برای بورس و سهامدارانش سالهای عجیبی بود؛ جایی که شاخص کل سهام از اواخر سال ۹۸ رشد پرشتاب خود را شروع کرد. این رشد قیمتی با ورود به سال ۹۹ و تقلای صاحبان سرمایه برای حفظ ارزش پول با توجه به شرایط تورمی کشور جدیتر شد. قیمتها رو به صعود بودند و همزمان دولت و رسانهها اقدام به تبلیغات گسترده و تشویق مردم به سرمایهگذاری در بازار سهام کردند.
اینگونه بود که شاهد افزایش صدور کدهای معاملاتی آنلاین و ورود عموم مردم به بازار سهام بودیم. افزایش محسوس تقاضا برای سهام که حالا در قیمتهایی بالاتر از ارزش ذاتی خود در حال دادوستد بودند، رشد قیمت سهام را سرعت داد. شوق و طمع و بعدها توهم سبب شد شاخص کل بورس در مدتی کوتاه به قله تاریخی و البته غیرقابل تصور دو میلیون و ۷۸ هزار واحد برسد. به این ترتیب در کمتر از پنج ماه، میانگین وزنی قیمت سهام رشد ۳۰۰ درصدی را ثبت کرد و برخی از سهام در همین مدت، سود بیش از ۷۰۰ درصدی را از آن سهامداران خود کردند. اما این بازی ادامه پیدا نکرد و در اوج شیدایی و خوشبینی مسیر قیمتها ناگهان تغییر کرد و بازار سهام وارد فاز «تخلیه حباب» شد، چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ تخلیه حبابی که به دلیل محدودیتهای معاملاتی حالا ۱۰ ماه است به درازا کشیده است.
به هر روی سریعترین و بیشترین رشد تاریخ بورس تهران سبب شد تا یکی از فرسایشیترین و بیسابقهترین رکودهای تاریخ این بازار رقم بخورد و شاهد خروج قابلتوجه نقدینگی از این بازار باشیم. اما علت چه بود؟ در ماههای ابتدایی سال ۹۹ که صعود قیمت سهام شکلی جدی به خود گرفت، شاهد تعلل سیاستگذاران بودیم.
به جرات میتوان اذعان داشت هر جای دنیا بود سیاستگذاران با مشاهده شرایط به وجود آمده، به سرعت وارد عمل میشدند تا از وضعیتی که نه ناشی از رشد بخش واقعی بلکه به موجب افزایش چربی اقتصاد پدید آمده بود، جلوگیری کنند. اما سیاستگذار نخواست به این واقعیت توجه کند که در یک اقتصاد با رشد منفی، سبقت شاخص بورس از رشد اقتصادی اسمی و متورم شدن داراییها یا علامت حباب است یا نشانهای از افزایش انتظارات تورمی که اگر سریع وارد عمل نشود، بر سر دیگر بازارها نیز آوار خواهد شد. اما وقعی نهاده نشد تا وعده سقوطی غیرقابل اجتناب به فعالان بازار سرمایه داده شود.
برای جلوگیری از اتفاقات دو سال گذشته چه کاری باید انجام میشد؟ این سوالی است چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ که در ۱۰ ماه گذشته شاید هر شخصی به نوعی مطرح کرده و البته جوابهای متفاوتی نیز به این سوال داده شده است؟ برخی، اختلافات پیش آمده میان وزارتخانهها درخصوص واگذاری سهام دولتی در قالب ETF را عامل استارت ریزش قیمتها میدانستند و برخی دیگر از نقش دولت و اقداماتی که برای کسری بودجه در بازار سهام انجام داد، سخن میگفتند، غافل از آنکه ریزش بورس تنها عاقبت رشدی بود که توجیهی نداشت.
فرصتسوزی سیاستگذار
اردیبهشت سال گذشته زمانی بود که سیاستگذار باید با مشاهده وضعیت به وجود آمده، بلافاصله جلسه اضطراری با اتاق فرمان چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ سیاستگذاری تشکیل میداد و نرخ بهره هدفگذاریشده را متناسب با تغییر انتظارات تورمی اصلاح میکرد؛ موضوعی که البته عبدالناصر همتی در گفتوگویی به آن اشاره کرد. وی در این خصوص گفت: «بورس آینه تمامنما از اقتصاد کشور و فعالیت و بازدهی شرکتهای تولیدی است.
به خاطر حوادث چهارگانه رخ داده در اواخر سال ۹۸ یعنی افزایش نرخ بنزین، قرار گرفتن در لیست سیاه FATF، شیوع کرونا و محدودشدن درآمدهای ارزی با تشدید فشار حداکثری تحریمها و رفتن ۱۲ بانک باقیمانده به لیست تحریمی آمریکا، انتظارات تورمی به شدت افزایش یافت. بسیاری با اصرار به احتمال بالای رسیدن نرخ دلار به ۴۰ هزار تومان و بیشتر، انتظارات در بازار سهام برای تطبیق قیمتها با این ارز را افزایش دادند. همزمان شیوع کرونا و تعطیلی گسترده کسبوکارها باعث شد تا تسهیلاتدهی متوقف شده و ۷۰ هزار میلیارد تومان منابع مازاد در بانکها ایجاد شود. از این رو پیگیری شد تا دولت با توجه به کسری بودجه ۹۹، سریعا اقدام به فروش اوراق کند تا بتواند منابع مازاد را جذب کند.
اما تعلل شد و نرخ سود بین بانکی به شدت کاهش یافت و همین امر سبب شد تا سهام با سرعت بالایی رشد کنند.»
این اولین بار بود که از سوی رئیس کل وقت بانک مرکزی عنوان شد با وجود هشدار به دولت و وزارت اقتصاد درخصوص رشد قیمت سهام در بورس، اما تعلل در فروش اوراق زمینه را برای این ابر نوسان صعودی فراهم کرد و در نهایت به سقوطی پر مقدار انجامید. البته اظهارات همتی واکنش وزیر اقتصاد را نیز به دنبال داشت. دژپسند با انتقاد به بانک مرکزی عنوان کرد: «سوء مدیریت در مدیریت نرخ بهره بین بانکی در سال گذشته باعث ریزش بازار سهام شد. اگر نوسانات نرخ بهره بین بانکی با سو مدیریت مواجه چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ نمیشد، چشمانداز مثبت روند رو به رشد بازار سهام به گونهای بود که میتوانستیم حتی به بانک مرکزی در هدایت نقدینگی کمک کنیم، چنانچه در مهر و آبان این اتفاق افتاد.»
متهم پنهان
عدم بهرهبرداری ایجابی و سلبی از فرصت منفی بودن نرخ بهره واقعی برای تامین مالی غیرتورمی را میتوان اصلیترین متهم شرایط به وجود آمده در بازار سهام و ابرنوسان قیمتها عنوان کرد. در کشوری مانند ایران که از طرفی نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی بسیار پایینتر از عرف جهانی است و از سوی دیگر، دولت با کسری بودجه بالایی مواجه است، این وضعیت یک فرصت طلایی بود که میتوانست منابع غیرتورمی برای دولت تجهیز کند.
در واقع بهرهبرداری ایجابی از فرصت به وجود آمده میتوانست این باشد که دولت به جای پولیسازی کسری بودجه با فروش اوراق از فرصت نرخ بهره منفی حداکثر منابع غیر تورمی را تامین کند و همزمان با بهرهبرداری سلبی، از طریق فروش اوراق و متعادل کردن نرخ بهره، از هجوم غیرمتعارف نقدینگی به بازار سهام و رشد غیرطبیعی و طبیعتا سقوط بعدی آن پیشگیری کند. ضمن آنکه دو موتور تورمساز یعنی پولی شدن کسری بودجه و تحریک درونزای نقدینگی از طریق اضافهپرش بورس را خاموش کند. اما نه تنها این دو موتور خاموش نشد، بلکه با آغاز سقوط بورس، موتورهای پولی و تورمساز دیگری برای جلوگیری از سقوط بورس روشن شد.
چه باید میشد؟
یکی از مهمترین دلایلی که باعث جهش بازارها به ویژه سهام در یک سال اخیر شد، شتاب گرفتن موتور نقدینگی بود. در این میان رشد بیشتر سهم بخش سیال آن یعنی پول نسبت به بخش غیرسیال (شبه پول) اثر تخریبی مضاعف آن را در پی داشت. در صورتی که دولتها تعادل دخل و خرج را رعایت نکرده و کسری خود را چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ به خزانه بانک مرکزی تحمیل کرده و به عبارتی خلق پول کنند، موتور نقدینگی روشن شده و بهدنبال آن قطعا شاهد جهش سریالی بازارها خواهیم بود. اتفاقی که رخ داد و همه بازارها تحتتاثیر این موتور تورمساز دچار شوک قیمتی شدند.
تنها کاری که میتوان کرد این است که با اثرگذاری سیاستی روی ترکیب پول و شبه پول، ظهور کامل تبعات رشد نقدینگی را به تاخیر انداخت. عملیات بازار باز یکی از ابزارهای سیاست پولی است که برای مدیریت نرخ سود استفاده میشود. وقتی بانک مرکزی قصد دارد نرخ تورم را مدیریت کند از طریق قیمت پول این کار را انجام میدهد. در واقع یکی از ابزارهای تنظیم قبض و بسط پول در یک اقتصاد عملیات بازار است. عملیات بازار باز در بازار بین بانکی و با حضور بانکها و موسسات غیربانکی و بانک مرکزی اجرا میشود. اگر در بازار بین بانکی منابع کم باشد، باعث افزایش نرخ در بازار میشود و اگر منابع در این بازار زیاد باشد، منابع مازاد باعث کاهش نرخ سود بازار بین بانکی خواهد شد.
در این زمینه بانک مرکزی با دو ابزار که در اختیار دارد میتواند نرخ سود را کنترل کند: اول خرید و فروش اوراق دولت به صورت قطعی و دوم خرید و فروش این اوراق به صورت بازخرید. در این راستا اگر بازار با کمبود منابع مواجه باشد بانک مرکزی اوراق بهادار دولتی یا اوراق بدهی را از بانکها خریداری میکند و پول در اختیار آنها قرار میدهد و با تزریق منابع نرخ را در حالت افزایش مدیریت کرده و پس از آن یا کاهش میدهد یا تثبیت میکند یا همین روند را معکوس طی میکند. در صورت وجود مازاد منابع بانکها (یعنی اتفاقی که به گفته همتی در اوایل سال ۹۹ رخ داد) بانک مرکزی باید سریعا اقدام به فروش اوراق کند و نقدینگی را جمعآوری کند.
همانطور که اشاره شد خرید و فروش اوراق وظیفه بانک مرکزی است اما به دلیل نبود اوراق پیشین در دست بانک مرکزی برای فروش، لازم بود دولت این وظیفه خطیر را بر عهده میگرفت و بعدها در زمانی که اقتصاد به نقدینگی نیاز داشت، بانک مرکزی با خرید اوراق مذکور و تزریق نقدینگی به بازار میتوانست شرایط را مدیریت کند. اما این مهم به تاخیر افتاد و نتیجه آن سرازیر شدن نقدینگی به بازار سهام و صعود حبابی قیمتها بود. از این رو اگر از فرصت به وجود آمده یعنی منفی بودن نرخ واقعی بهره برای تامین مالی غیرتورمی استفاده میشد، نرخ بهره به سرعت متعادل میشد. در صورت متعادل شدن نرخ بهره نه خبری از ابرنوسان صعودی قیمتها در بازار سهام بود و نه طبیعتا سهامداران با ریزشی ۱۰ ماهه در این بازار و آب رفتن دارایی خود مواجه میشدند.
اقتصاد سیاسی بورس و چالش بحران مالی + ویدئو
در عرض دو ماه، شاخص کل بورس حدود ۲۸ درصد ریزش کرد؛ خیلی از نمادها تا ۷۰ درصد افت قیمت داشتند و بعضاً حتی معاملهشان متوقف شد. تابلوی قرمز بورس و صفهای چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ فروشِ قفلشده، تصویر آشنای این روزهای بورس بود. چرا بورس برای حکومت بدل به یک مسألۀ امنیتی شده؟
حالا این رابطۀ بالا را میشود یکجور دیگر خواند: اگر شما بابت یک دارایی، ۱۰۰ تومان در آینده درآمد داشته باشید (باتوجه به نرخ بهره ۱۰%)، قیمت امروز آن دارایی ۱۰۰۰ تومان هست.
این رابطه، اساس تعیین قیمت هر نوع دارایی هست، حالا میخواهد سپردۀ بانکی باشد یا زمین یا سهام[۵]. تا جایی که مربوط به سهام میشود، آن درآمد آینده در صورت کسر، «سود تقسیمی»ای است که انتظار میرود شرکت به سهامدار پرداخت کند (E)؛ مخرج هم نرخ بهرۀ پایه (i) در اقتصاد است. یعنی وقتی نرخهای بهرۀ مختلف بانکها و اوراق قرضۀ دولتی و امثالهم را در نظر بگیریم، میتوانیم میانگینی از نرخ بهرۀ پایه اقتصاد هر کشور داشته باشیم که در حال حاضر در ایران حدود ۲۰% است.
در نتیجه اگر این رابطه را بچرخانیم، میبینیم که نسبت «قیمت سهام» به «سود سهام» یا همان P/E قاعدتاً هرچه هست بیشتر از ۵ نمیتواند باشد.
در حالیکه این نسبت در بورس ایران سالهای قبل حول و حوش عدد ۷ بود، تیرماه امسال به ۴۲ رسید که کلاً از گزارش سازمان بورس حذف شد! آخرین گزارشهای مهرماه هم نشان میدهد که از ۳۳۳ شرکت بورسی، فقط به تعداد انگشتهای دست شرکتهایی هستند که نسبت P/E زیر ۱۰ واحد دارند و مابقی به شدت بالاتر از این هستند. یک نمونۀ شاهکارش نماد «خکمک» (مربوط به شرکت کارخانجان کمکفنر ایندامین سایپا) است که این نسبت در آن به بیش از ۱۴ هزار و ۵۰۰ رسیده!
همین نسبتهای عجیب و غریب یکی از شاخصهایی است که نشان میدهد ما با حبابی در بورس طرف بودیم که محتوم به خالی شدن بوده.
سفتهبازی
حالا از طرف دیگر هرچقدر این نسبت (P/E) بالاتر باشد، برعکس بازدهی آن سهم (E/P) کمتر میشود. تازه اگر شرکت زیانده باشد یا اصلاً به هر دلیل سود تقسیمی ندهد، در آن صورت بازده سهم منفی یا حتی صفر میشود! اما چرا کسی باید سهمی بخرد که بازده صفر یا منفی دارد؟
جواب دقیقاً انتظارِ افزایش بیدلیل قیمت آن سهم است. وقتی کسی میبیند که فلان سهم تا ۳۰۰ درصد هم افزایش قیمت داشته یا روند تند صعودی (بهاصطلاح شارپی) دارد، برایش دیگر مهم نیست که سودتقسیمی بگیرد یا نگیرد؛ مهم نیست که سهام شرکت آفتابهسازی باشد یا هواپیماسازی[۶]. ارزان خریدن و گران فروختن آن سهم است که برایش عایدیِ چرب و نرم دارد و مهم است. سفتهبازی یا به قول بورسبازها «نوسانگیری» دقیقاً اینجاست که عمل میکند.
یک سری بورسبازان حرفهای گروه و کانالهای سیگنال خرید و فروش میزنند، با شایعه و اخبار مثبت، «تحلیل تکنیکال»، انتظارات واهی از پتانسیل رشد فلان شرکت، انتظار از تورم و رشد دلار و نهایتاً تشویق افراد به خرید سهم، قیمت آن را مدام بالا میکشند. وقتی قیمت به قدر کافی بالا رفت، چون چند قدم جلوتر از خریداران هستند و نقشۀ قبلی دارند، ناگهان دستشان را خالی میکنند. طرف مقابل هم ازهمهجا بیخبر، فکر میکند این سهم حالا حالاها قرار است بالا برود و بنابراین میخرد. به این ترتیب سود گندهای به جیب سفتهباز میرود و بعد قیمت سهم میافتد (در کتابهای مرسوم مالی، رسماً به این میگویند «تئوری احمقِ بزرگتر»! یعنی همیشه احمقتری پیدا خواهد شد که حاضر باشد سهمی را با قیمت بالاتر بخرد). منتها اینها صرفاً بازیگران خردهپا هستند.
داخل بورس هم مثل تمام بازارهای دیگر، دستِ بالا و انحصار را سرمایهداران بزرگ دارند و اینها مهمترین بازیگرانی هستند که به این بازار سمت و سو میدهند. مثلاً اخیراً افشا شد که ۱۰۰۰ شخص حقیقی کلهگندۀ بورس که در دورۀ صعود بازار سهام تا اواسط مرداد حسابی پول وارد بورس کرده بودند، بعد که قیمتها به شکل نجومی بالا کشید، شروع کردند به فروش و پول حاصل از آن را به حوزههای اصلی فعالیتشان یعنی املاک و خودرو و مسکن و واردات و غیره انتقال دادند.
بنابراین مهمترین دلیلِ قیمتهای حبابی بورس، همین فاکتور سفتهبازی است، نه سودآوری و وضع تولید آن شرکت. در سرمایهداری همه چیز قابلیت سوداگری دارد: از ماسک و الکل در این روزهای کرونایی بگیرید تا دلار و املاک و مستغلات و بیت کوین و غیره. با این تفاوت که در بازار سهام موضوعِ سفتهبازی، «برگۀ سهم» بهعنوان حق مالکیت است.
تعمیق بحران به اسم تخفیف بحران
وقتی تولید بحرانزده است، وقتی سرمایهگذاری در تولید بازده چندانی ندارد، وقتی حکومت یکدهه است دیوار گمرک را پایین کشیده تا صنایع داخلی از گردونه خارج بشوند، وقتی منابع به سمت بخش نظامی و تکنولوژی سرکوب و تجسس هدایت میشود، وقتی حکومت خودش پیشقراول به تعطیلی کشاندن کارخانهها و صادرات مواد خام (خامفروشی) است، نتیجتاً سرمایهگذاری به سمت بخش غیرمولد حرکت میکند و این بازارها مثل حباب باد میکنند. حکومت هم البته صرفاً نظارهگر نیست، بلکه خودش منتفع اصلی و بازارگردان این بخشهای نامولد است. منتها منشأ «سود»های نجومیِ سرمایۀ موهوم، بالأخره سرمایۀ واقعی و ارزش اضافی است و بنابراین سرمایۀ موهوم نمیتواند تا ابد از ریشههای خودش فرار کند.
در چنین وضعیتی سرمایۀ غیرمولد اینقدر نسبت به سرمایۀ مولد رشد میکند که ساختار اقتصاد شبیهِ یک قیف یا مخروط برعکس میشود. نوک این مخروط، همان اقتصاد واقعی است که دارد کل بار سرمایۀ غیرمولد را تحمل میکند و با یک تلنگر میافتد.
وقتی ارزش این داراییهای مالی و از جمله سهام مدام متورم میشود، بالأخره به یک نقطهای میرسد که ارزش اضافیِ کل دیگر جوابگوی تغذیۀ این بخش انگلی نیست و این حباب میترکد. حالا جمهوری اسلامی که به خیال خودش برای تخفیف بحران بورس را داغ کرد، برای جلوگیری از سناریوی سقوط بورس مدام دارد نقدینگی را به بورس پمپاژ میکند (از جمله دستبرد زدن به منابع صندوق توسعه ملی، لغو ممنوعیت بانکها از سرمایهگذاری در بورس؛ قانونی کردن بازخرید سهام یک شرکت توسط خودِ آن شرکت و امثالهم). از آن طرف برای اینکه ارزش اضافی در بخش واقعی اقتصاد را به عنوان خوراک این بخش غیرمولد افزایش بدهد، لاجرم هرچه بیشتر شانه به شانۀ شرکتها دست به چلاندن و استثمار طبقۀ کارگر میزند و در همین بخش تولیدی نحیف هم با ثابت کردن دستمزد در شرایط تورمی و معوق کردن مزد و دستبرد زدن به صندوقهای بازنشستگی و سرکوب اعتصاب و تثبیت انواع قوانین ضدکارگری و امثالهم، تمام زورش را میزند که خوراک این بخش نامولد قطع نشود.
تمام اینها البته یعنی حکومت مدام دارد چاهِ بحران اقتصادیای را که در آن گیر افتاده عمیقتر و عمیقتر میکند.
اغتشاش بازار
«کارشناسان بازار» این روزها واو به واو همان حرفهایی را تکرار میکنند که بیست چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ سال پیش هم در جریان «حباب دات کام» در بورس امریکا گفته میشد: بازار هیجانی است، عوامل بنیادی را نمیشود تحلیل کرد، هیجانات باعث نوسان شده و…
وعده میدهند که بورس به زودی «متعادل» میشود و دولت برای همین تعادل صوری، به شکل دستوری حقوقیهای بازار را به صف میکند و روی تخته برایشان مینویسد که تو فلان سهم را بخر و تو بهمان سهم را؛ بعد مثلاً نوسانگیری روزانه و استفاده از «معاملات الگوریتمی» را موقتاً ممنوع میکند یا مهمتر از همه در شرایطی که ۱۷ شرکت یکتنه نصف ارزش بازار را دارند و بهاصطلاح «شاخصساز» هستند، با دستکاری معاملات و حمایت رانتی از بعضی سهمهای دولتی، سعی میکند به شکل تصنعی هم که شده شاخص را حفظ کند و صورت «سرخ» بورس را با سیلی «سبز» نگه داره.
در صورتی که «تعادل» توی بورس یا دستورِ جلوگیری از «نوسانگیری» روزانه، یک حرف مضحک و نقضِ غرض هست. سرمایۀ غیرمولد و سوداگرانه، اصولاً با «نوسانات» زنده است؛ افق دیدش کوتاهمدت است؛ حیاتش در گروی این است که ارزان بخرد و گران بفروشد. بنابراین «نوسان» هم نباشد، ایجادش میکند؛ ضمناً «هیجان» که از خلأ به وجود نمیآید، بلکه دقیقاً پیروی کردن از منطق و قواعد این نوع سرمایه است و در همین سود بُردن از نوسانات است که شرکتها یا حقوقیهای بزرگ دولتی و خصوصی با هم رقابت دارند. سرمایۀ سوداگرانه، در همه جای دنیا در به در دنبال نوسان و فرصت آربیتراژ هست؛ کاربرد هوشمصنوعی و معاملات الگوریتمی که از ۵۰ سال پیش در امریکا شروع و باب شد و دو سالی است که به بورس ایران هم رسیده، دقیقاً برای افزایش سرعت نوسانگیری در برابر رقباست. همینها توضیح میدهد که چرا از ۴۳ کشور دنیا (از جمله امریکا و اروپا) بورسبازها به بازار سهام ایران ریختهاند. با اینکه همهشان اوضاع اقتصادی داغون ایران را خوب میدانند، منتها این را هم میدانند که در همین وضعیت داغون، فرصت بکر برای سفتهبازی و سوداگری در بورس ایران و بازارهای موازی اش فراهم است.
بنابراین تحلیلهای روانکاوانه از این نوع بازارها و ربط دادن همه چیز به «هیجان» یا حتی «حباب»، هم ماهیت و خصوصیات و عملکرد این سرمایۀ سوداگرانه را پنهان میکند و هم منشأ بازدهی و سودهای هنگفت این بازارها را (یعنی ارزش اضافی).
بنابراین از دل التهابات اخیر بورس و سایر بازارهای موازیاش این تناقض زمخت به چشم میآید که اگر بازار نهادی است «کارا»، پس چرا این همه نوسان و هرج و مرج و از بین رفتن منابع در آنست؟ اگر بازار «خودتنظیمگر» است، پس چرا صرف این همه منابع و تقلا برای سرپا نگه داشتن آن؟ چرا این همه جمعآوری و آنالیز اطلاعات اقتصادی و رقابت برای دستیابی به رانت اطلاعاتی؟ چرا این همه تحلیلِ ریزِ تحولات اقتصادی و سیاسی بینالمللی و گمانهزنی ۲۴ ساعته دربارۀ تأثیرش روی بازارها؟ چرا درخواستِ دخالت دولت؟
واقعیت اینست که هرج و مرج این بازارها، صرفاً انعکاسی از هرج و مرج کل اقتصاد سرمایهداری است. اقتصادی که همیشه یا مازاد دارد یا کمبود. همیشه در بحران است. از یک طرف برای خلق ارزشِ جدید نیاز به طبیعت و نیروی کار دارد، از آن طرف هر دوتای اینها را تخریب و نابود میکند.
برخلاف رپرتاژهای عموم رسانههای فارسیزبان خارج از کشور که این روزها به عنوان منتقد بورس وارد صحنه شدند، فربه شدن و قدرت تخریبگری این سرمایۀ نامولد در ایران یک «استثنا» نیست؛ بلکه بخشی از یک الگوی جهانی است و جزء جداییناپذیر ماهیت سرمایهداریِ امروز. برای یادآوری این وضع کافی است تبعات آخرین بحران اقتصادی جهانی را که از بخش مالی کلید خورد به یاد بیاوریم.
برندهها و بازندهها
در جریان همین فعل و انفعلات بورس، یا لایههای مالی جدیدی به وجود میآیند یا همانهایی که هستند چاق و چلهتر شدند. همین بس که همین الآن ۱۰۰ شخص حقیقی با ثروت هزار میلیاردی در بورس هستند. این در حالی است که حدود ۵۰-۶۰ درصدِ تازهواردهای بورس از ابتدای امسال، با فقط ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان وارد بورس شدند.
یا از آن طرف در همین روزهای بحران دیدیم که چطور شرکتهای سرمایهگذاری و سرمایهداران حقیقیِ بزرگِ عموماً وابسته به دولت سهمهایی را که مُفت شده بودند در کف قیمت «بُزخری» کردند تا بعداً که به سطوح قبلی برگشتند مجدداً بفروشند. به تمام اینها اضافه کنید هزاران میلیارد تومان منابع هنگفت صندوق توسعۀ ملی را که قرارست در اختیار برخی افراد خاص و نزدیک به دولت قرار بگیرد تا به اسم حمایت از بازار، خودشان تصمیم بگیرند که کدام سهم را، چقدر و تا کِی بخرند و ناگفته پیداست که همین رانت اطلاعاتی هم برایشان منشأ درآمدِ مازاد خواهد بود.
نهایتاً کافی است به پولهایی که تا نیمۀ اول امسال وارد بورس شدهاند نگاه کنیم و سهم هر بخش را ببینیم تا برنده و بازندۀ نهایی این بازی مشخص شود.
برندۀ اول دولت بوده که هم شرکتهای دولتی را در بورس فروخت، هم درصدی از شستا را واگذار کرد و هم اینکه از معاملات بورس مالیات گیرش آمد. برندۀ دوم، کارگزاریها و زیرشاخههای بورس (ارکان بورس) بودند که کارمزد میگیرند. برندۀ سوم حقوقیهای بازار یعنی انواع شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی و غیره هستند که برخی خصوصی و برخی نزدیک به ارگانهای دولتی هستند؛ و در نهایت برندۀ چهارم، بورسبازان حرفهای.
این وسط بازندهها مثل همیشه مردم عادی هستند که اندک پساندازشان را برای نجات از شرّ تورم به بورس کشاندند؛ میلیونها نفری که قرار بوده سهام عدالت کمک حالشان باشد، ولی با سقوط بورس قیمت سهامشان سقوط آزاد کرده و در یک کلام طبقۀ کارگری که تبعات عمومیترِ سقوط بورس دوباره یکراست بر سر او خراب میشود.
هزینه و فرصت
حالا فقط برای یک لحظه حجم عظیم منابعی را که جمهوری اسلامی در یکسال اخیر برای داغ کردن بورس هزینه کرد تصور کنید. چه انرژیای که برای آنالیز هرروزۀ اطلاعات شرکتهای بورسی و جلسات صرف میشود؛ چه منابع عظیم انسانی و مالی که الآن دور و بر آموزش بورس و مشاوره و امثالهم هدر میرود و از همه مهمتر چه مبالغ کلانی که حالا دولت میخواهد با دزدیدن از منابع عمومی پای «سرپا نگه داشتن بورس» بریزد، همه و همه میتوانست صرف فعالیتهای مفید و مولد برای رفع نیازهای واقعی مردم بشود.
اینجاست که اگر نخواهیم منابع و ثروتهای عمومی تلف بشود، باید نه فقط از دست طبقۀ حاکم دربیاید بلکه تضمینی باشد که دوباره به دست یک اقلیت جدیدِ سرمایهدار نمیافتد؛ بلکه در دست اکثریت جامعه میماند و برای رفع نیازهای همین اکثریت هم برنامهریزی میشود.
[۱] زمانی که مثلاً یک سهم از ۱۰۰۰ تومان به ۵۰۰ تومان میرسد، ۵۰ درصد کاهش یافته. اما وقتی بخواهد مجدداً از ۵۰۰ به ۱۰۰۰ تومان برگردد، اینبار باید ۱۰۰ درصد رشد کند. با توجه به محدودیت دامنۀ نوسان ۵ درصد، این یعنی حداقل ۲ برابر بیشتر زمان نیاز خواهد بود تا سهامدار بهاصطلاح سربهسر شود.
[۲] این وسط البته انگلهای دوزیست هم وجود دارند، مثل «شاهین چراغی» که هم برای خودش صرافی دارد و هم عضو شورای عالی بورس است و منافع متضاد دو بخش رقیب را نمایندگی میکند!
[۳] حالا فرضاً اگر سهامداری بخواهد پول خودش را پس بگیرد چه؟ همانطور که گفته شد، الآن دیگر هیچ پولی در کار نیست و پولی که او با خرید سهام به یک شرکت پرداخت کرده، الآن دیگر تبدیل شده به سرمایۀ واقعی. قاعدتاً او نمیتواند برود و در ازای پولی که داده، از شرکت میز و صندلی و کامپیوتر بردارد! در واقع آن ۱۰۰ میلیون تومانی که بالاتر مثال زدیم، تبدیل به یک کلّ واحد شده و دیگر قابل تفکیک نیست و به عبارتی نمیشود گفت کدام بخشش مال کدام سهامدار است. بنابراین اینجاست که به موازات پیدایش سهام، بازاری هم برای خرید و فروش سهام ایجاد شد تا سهامدار با فروش سهم خود، حق مالکیتش را به دیگری واگذار کند و در عوض پولش را پس بگیرد. بنابراین در این متن هرجا از «بورس» میگوییم، مشخصاً منظورمان بازار ثانویۀ سهام است مگر آنکه خلاف آن اشاره شود.
[۴] اینکه در بورس ایران دامنۀ نوسان ۵ درصدی گذاشتهاند (به این معنی که قیمت یک سهم در هر روز کاری فقط بتواند ۵ درصد افزایش یا کاهش داشته باشد) یا تعیین «حجم مبنا»، همگی نوعی دستکاری در همین عرضه و تقاضا هستند. ولی با این همه در اصلِ بحث ما تفاوتی نمیکند.
[۵] زمین هم مثل سهم فاقد «ارزش» است، منتها به این دلیل که به صورت طبیعی وجود دارد و محصول «کار انسان» نیست. با این حال زمین «قیمت» دارد. چون در سیستم سرمایهداری به کالایی تبدیل شده که قابل خرید و فروش است. قیمت زمین هم اساساً از همان رابطهای تبعیت میکند که در این جا توضیح داده شد. یعنی بر مبنای درآمد آتی حاصل از این دارایی (رانت) تقسیم بر متوسط نرخ بهرۀ اقتصاد. هرچند که تعیینِ خودِ این رانت، نتیجۀ فاکتورها و عوامل دیگری است.
[۶] بهخصوص فرابورس به دلیل قوانین سادهگیرانهتر در پذیرش شرکتها، به معدنی از شرکتهای صوری، زیانده، فاقد اطلاعات شفاف مالی و نظایر اینها تبدیل شده است.
چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟
بازار سرمایه در سال گذشته روزهای پر فراز و نشیب بسیاری را پشت سر گذاشت و اتفاقاتی را تجربه کرد که طی همه سال های فعالیتش تجربه نکرده بود. یکی از این اتفاقات حضور سه رئیس متفاوت در سازمان بورس و اوراق بهادار در طی یک سال بود!
اواخر فروردین سال گذشته و درحالی که شاخص کل بورس به تازگی از ۶۰۰ هزار واحد عبور کرده بود و هنوز از مرز یک میلیون واحد نیز نگذشته بود، شاپور محمدی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بعد از حدود چهار سال از سمت خود استعفا کرد. هرچند محمدی از اواخر سال ۱۳۹۸ قصد رفتن از سازمان را داشته و تقریبا سه مرتبه از سمت خود استعفا کرد اما هرگز دلیل این استعفا مشخص نشد. البته برخی صاحب نظران دلیل خداحافظی محمدی با سازمان را برخی قوانین از جمله تغییر حجم مبنا و کاهش دامنه نوسانات از ۵ به ۲ درصد و. عنوان کردند اما این گمان ها هیچگاه از سوی هیچ نهاد رسمی تایید نشد.
روزهای سیاه و سفید بورس
در هر صورت محمدی رفت و حسن قالیباف اصل بر صندلی ریاست سازمان تکیه زد. این درحالی بود که کمتر کسی پیش بینی میکرد شاخص کل بورس حتی از مرز دو میلیون واحد نیز بگذرد. در زمان ریاست قالیباف اتفاقات بزرگ، مهم و پر چالشی در بازار سرمایه رقم خورد، از آزادسازی سهام عدالت بگیر تا ETF های دولتی.
در ابتدای حضور قالیباف شاخص کل بورس با رشد ۲۴۰ درصدی به دو میلیون واحد در اوایل مردادماه رسید اما ناگهان در مسیر اصلاح یا ریزش قرار گرفت و تا آبان ماه تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد کاهش یافت. روند نزولی شاخص کل در آبان ماه تقریبا متوقف شد و توانست تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد هم افزایش یابد اما دوباره ورق بورس برگشت و شاخص تا اواسط اسفند مدام بین کانال یک میلیون و ۱۰۰ تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد در رفت و آمد بود.
البته روند پر نوسان شاخص کل تنها اتفاق پرهیجان بازار سرمایه در زمان ریاست قالیباف اصل نبود و از زمان حضور وی چند اتفاق مهم دیگر در این بازار رخ داد. یکی از این اتفاقات آزادسازی سهام عدالت بود که باعث شد پای حدود ۵۰ میلیون سهام دار به چرا ناگهان صندوق ETF مهم شد؟ بازار سرمایه باز و این بازار بدون در نظر گرفتن ظرفیت های آن و همچنین دانش و آگاهی سهام دارانش، گسترده و گسترده تر شود.
اتفاق پر حاشیه دیگر صندوق های سرمایه گذاری دولت یا همان ETF ها بود، صندوق هایی که در ابتدا بازدهی چشم گیری داشتند اما در نهایت به ضرر رسیدند. دولت در سال گذشته دو صندوق ETF را در بازار عرضه کرد. صندوق نخست همان دارایکم بود که طی آن دولت باقی مانده سهام خود در سه بانک و دو بیمه را در بازار عرضه کرد. این صندوق در زمان اوج بازار عرضه شد و تا بیش از ۲۰۰ درصد نیز بازدهی داشت. پالایشی یکم که باقی مانده سهام دولت در چهار پالایشگاه بود، سرنوشتی کاملا متفاوت با دارایکم داشت. عرضه این صندوق از همان ابتدا به دلیل مخالفت وزارت نفت و کشمکش وزارت نفت با وزارت اقتصاد با حاشیه همراه بود، حاشیه هایی که تقریبا نقطه اغاز ریزش بازار در مردادماه شد. این صندوق در نهایت عرضه و با تاخیر قابل معامله شد اما خریداران آن روز خوش خوش به خود ندیدند و درحالی که برای هر واحد این صندوق ۱۰ هزار تومان پرداخته بودند، شاهد کاهش ارزش هر واحد تا پنج هزار تومان نیز بودند.
در کنار همه این اتفاقات تاکید دولت بر بازار سرمایه بود که شاید به ریزش بازار دامن زد. در روزهایی که کارشناسان هشدار می دادند روند صعودی بورس با واقهیت های اقتصادی کشور همخوانی ندارد و به اصطلاح این بازار حباب دارد، دولتمردان از هر فرصتی برای دعوت مردم برای حضور در این بازار استفاده می کردند و مردم اعتماد کرده به این دعوت، سرمایه های خرد و کلان خود را وارد این بازار کردند. اما در نهایت هم سرمایه خود را از دست دادند و اعتماد به این بازار را.
شاید بتوان گفت اصرار وزیر صمت بر قیمت گذاری دستوری فولاد در بورس کالا، تیر خلاصی بود که به اعتماد مردم زده شد و درحالی که که پارامترهای اقتصادی برای رشد بازار فراهم بود، دلایل سیاسی نه تنها مانع این رشد بود بلکه بر اتش نزولی شدن آن افزود.
همه این اتفاقات در کنار هم قرار گرفت تا قالیباف اصل رفتن را بر ماندن ترجیح دهد و متن استعفای خود را تقدیم وزیر اقتصاد کند. قالیباف که سابقه ریاست ۱۰ ساله شرکت بورس را در کارنامه خود داشت، این بار فقط ۱۰ ماه در سازمان باقی ماند و ۳۰ دی ماه بود که همانند محمدی با این سازمان خداحافظی کرد.
قالیباف در نامه استعفای خود گفته بود که "بنده در سختترین شرایط که مردم دعوت عمومی به بازار سرمایه شده بودند، آزاد سازی سهام عدالت و فروش صندوقهای سهام دولتی (ETFها) در بورس در حال انجام بود این وظیفه خطیر را به عهده گرفتم و در طول چند ماه خدمت در دشوارترین شرایط به دنبال توسعه بازار، تامین مالی، ابزارها و نهادهای مالی بودم که در کمترین زمان بزرگترین کارها در بازار سرمایه انجام گردید ولی متاسفانه به واسطه اقدامات سیاسی و ورود غیرحرفهای و بیش از حد اشحاص و مسئولین به مباحث بازار سرمایه و بروز افت و خیز شدید شاخص کل بورس تهران هیچ وقت دیده نشد. "
پرونده با سه رئیس بسته شد!
انتخاب رئیس جدید سازمان بورس یک هفته زمان برد و در نهایت قرعه فال به نام محمدعلی دهقان دهنوی، معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی رسید. دهنوی در ابتدای حضور خود اعلام کرد که "اقبال به بازار سرمایه وقتی ارزشمند است که منابع مالی واردشده در بازار سرمایه، صرف سرمایهگذاری و افزایش تولید و اشتغال در کشور شود. وی همچنین تاکید کرد ابتدا باید در بازار سرمایه، نقدشوندگی ایجاد کنیم و از رفتارهای هیجانی جلوگیری کنیم. باید ساختارهای بازار را به نحوی اصلاح کنیم که سرمایهگذاران خرد کمتر آسیب ببینند. "
او همچنین بر این باور بود که "قیمتها در بازار سرمایه خود را با انتظارات تعدیل میکنند اما نکته مهم این است که بازار سرمایه باید شفافیت و گردش اطلاعات بالا داشته باشد. اگر نقدینگی در خرید و فروش دارایی جذب شود، میتواند از افزایش تورم جلوگیری کند و این کارکرد مثبت بازار مبتنی بر داراییها است و بورس هم یکی از این بازارها محسوب میشود. آینده اقتصاد ما با بازار سرمایه گره خورده است. در کشور ما بار اصلی تأمین مالی بر دوش بانکها بوده است، اما اکنون انتخاب کردهایم که بازار سرمایه را بهعنوان تأمینکننده مالی اقتصاد کشور، حمایت کنیم و توسعه دهیم. "
دهنوی در سه ماهه پایان سال گذشته بر مسند خود باقی ماند تا سازمان بورس پرونده سال ۱۳۹۹ را تنها با سه رئیس به پایان ببرد!
ظهور ربات های مالی: آیا ربات ها جای انسان را در بازارهای مالی مثل خرید و فروش بورس و رمزارزها خواهند گرفت؟
برگرفته از اکونومیست: در بازارهای مالی، اطلاعات به گونه ای پردازش می شوند تا سرمایه های مالی به بهترین پروژه ها و شرکت ها اختصاص یابند. این امر باعث ساده به نظر آمدن این بازار می شود. در حالی که این بازارهای پویا انسان را مسحور می کنند و رفته رفته جهان را تغییر می دهند. به عنوان مثال ، امروزه بازارها به دلیل وجود جنگ های تجاری و دست و پنجه نرم کردن با نرخ بهره پایین به دنبال احیای خود با تلاش مستمر برای به دست آوردن مزیت رقابتی به وسیله تغییراتی در حوزه مالی هستند. گزارش ها نشان می دهد، انقلابی در حال وقوع است. ماشین ها در حال گرفتن کنترل سرمایه گذاری هستند. البته نه فقط خرید و فروش اوراق بهادار بلکه بالاترین سطح فرماندهی معاملات; از بررسی تغییرات بازار گرفته تا تخصیص سرمایه به دست ماشین ها صورت خواهد گرفت.
به این آمارها توجه کنید: سرمایه هایی که توسط رایانه ها اداره می شوند و این رایانه ها از قوانین نوشته شده توسط انسان پیروی می کنند، 35٪ از بازار سهام آمریکا ، 60٪ از equity assets و 60٪ از فعالیت های تجاری را تشکیل می دهند. برنامه های جدید هوش مصنوعی نیز در حال نوشتن قواعد سرمایه گذاری خاص خود هستند ، به روشی که سازندگان آنها نیز فقط تا حدی این قواعد را درک می کنند. صنایع مختلفی از تحویل پیتزا گرفته تا هالیوود با پیشرفت فناوری تغییر می کنند، اما امور مالی مساله ای منحصر به فرد است چرا که می تواند بر اعمال زور به شرکت ها، توزیع مجدد ثروت و فلج نمودن اقتصاد تاثیر به سزایی بگذارد.
به دلیل وجود معاملات هنگفت در بازارهای مالی، امور مالی همیشه در رقم زدن پیشرفت های زودهنگام توانایی بالایی داشته است. به عنوان نمونه اولین کابلی که به آن طرف اقیانوس اطلس کشیده شد، قیمت پنبه را بین لیورپول و نیویورک رد و بدل می کرد. تحلیل گران وال استریت در دهه 1980 جزو اولین کسانی بودند که مشتاقانه از نرم افزار اکسل استقبال نمودند. از آن زمان به بعد ، رایانه ها بخش زیادی از صنعت مالی را فتح نمودند. اولین تجربه، اجرای سفارش های خرید و فروش بود. این مساله تا جایی ادامه پیدا کرد که اگر امروز به یک مکانی که معامله های تجاری در آن جا انجام می شوند مراجعه کنید به جای شنیدن داد و فریاد معامله گران، صدای فنِ سرورها را خواهید شنید. معاملاتی که در آن با حجم بالا و به صورت مستمر از نوسانات ریز قیمت ها بهره گرفته می شود.
در دهه گذشته کامپیوترها به سمت مدیریت سبدهای سرمایه گذاری تغییر جهت داده اند. صندوق های قابل معامله در بورس (ETFs) و صندوق های سرمایه گذاری مشترک که با رصد نمودن خودکار شاخص های سهام و اوراق بهادار کنترل می شوند. در یکی از ماه های سال 2019 این ماشین ها 3/4 میلیارد دلار در سهام های آمریکایی سرمایه گذاری نمودند و برای اولین بار فعالیتشان از انسان ها پیشی گرفت. ربات های مالی از استراتژی های متنوعی بهره می برند به طور مثال یک استراتژی شناخته شده به نام اسمارت بتا به گونه ای عمل می کند که در آن یکی از صندوقهای پوششی موفقی که اغلبشان در سواحل شرقی آمریکا مستقر هستند، روشهای ریاضیمحور پیچیده و محرمانهای برای مدیریت سرمایه یک میلیارد دلاریاش بهره میبرد. همانطور که ماشین ها خود را در بازار سهام و مشتقات آن ثابت می کنند ، در بازارهای قرضه نیز در حال رشد هستند.
استقلال رایانه ها روز به روز بیشتر می شود و نرم افزارهایی که از هوش مصنوعی استفاده می کنند از استراتژی های خودشان بهره می برند و دیگر به راهنمایی های انسان نیازی ندارند. برخی از صندوق های سرمایه گذاری هنوز در مورد هوش مصنوعی تردید دارند اما می دانند که با افزایش قدرت پردازش آنها ، توانایی هایشان نیز رشد می یابد. با درنظر گرفتن جریان اطلاعات به عنوان شریان حیاتی و اصلی بازارها، سرمایه گذاران تحت قوانین سخت گیرانه تجارت داخلی، دائم گزارش ها را بررسی می کنند و شرکت ها را زیر نظر دارند. این امر به گونه ای طراحی شده است که همگان از اطلاعات مساوی و عادلانه ای برخوردار باشند(برای درک بهتر این موضوع به این پادکست جذاب که روایتی است از یک رسوایی بزرگ در تاریخ معاملات سهام آمریکا، گوش دهید). امروزه یک منبع تقریبن بی نهایت از داده های جدید با قدرت پردازش بالا، روش های جدیدی برای ارزیابی سرمایه گذاری ها ایجاد شده است. به طور مثال برخی از سرمایه گذاران با استفاده از تصاویر ماهواره ای، پارکینگ های خرده فروشان را رصد می کنند و به کند و کاو داده های برگرفته از موقعیت مکانی تجارت رقبا می پردازند. بدین ترتیب آن ها می توانند اطلاعات تازه تری از شرکت ها حتا در مقایسه با هیئت مدیره شان به دست آورند. از گذشته تا به امروز با ظهور رایانه ها و به مدد آن کاهش هزینه ها، اقتصاد دموکرات تر و مردمی تر شده است. با مقایسه هزینه یک درصد شارژ یک ساله سرمایه گذاری فعالانه در مقابل تنها یک دهم درصد سرمایه گذاری EFT این امر وضوح بیشتری پیدا می کند، از طرفی شما می توانید با تلفن همراه خود از EFTها استفاده کنید.
جنگ های قیمتی نیز به معنی پایین آمدن هزینه های تجارت است و بازارها در این زمینه معمولا نقدتر از گذشته کار می کنند. به خصوص زمانی که بازگشت بسیاری از سرمایه ها همانند این روزها کم است. با این وجود دوران نوظهور مالیِ تحت سلطه ماشین ها، نگرانی هایی را نیز ایجاد می کند که هر یک از این ها می تواند این مزایا را به خطر بیندازد.
یکی از این موارد ثبات مالی است. سرمایه گذارانِ باتجربه، از این موضوع شکایت دارند که کامپیوترها می توانند قیمت دارایی ها را تحریف کنند، زیرا بسیاری از الگوریتم های این ماشین ها، ممکن است یک سهام با مشخصه ای خاص را دنبال کرده و ناگهان آن را رها کنند. نهادهای نظارتی نیز نگران این هستند که نقدینگی با سقوط بازارها بر باد رود. البته در این ادعاها می تواند تا حد زیادی غلو شده باشد چرا که انسان ها خود توانایی این نابودی را دارند و در این بین رایانه ها قادر هستند به مدیریت ریسک کمک شایانی کنند. با این وجود ، یک سری "اختلالات ناگهانی" و حوادث ناگواری رخ داده است از جمله اخلال در قیمت های ETF در سال 2010 ، سقوط استرلینگ در اکتبر 2016 و ریزش شدید قیمت اوراق قرضه[1] در دسامبر سال 2018. این مشکلات ممکن است با قدرتمندتر شدن رایانه ها شدیدتر و متداول تر شوند.
نگرانی دیگر این است که چطور ماشینه کردن سرمایه ها می تواند ثروت را متمرکز کند زیرا در این شرایط عملکرد، وابسته به قدرت پردازش و داده ها می شود بنابراین افراد با نفوذ می توانند پول خارج از عرفی را کسب کنند. با وجود این که وجوهی جهت امنیت حق انحصار داده ها پرداخت می شود، سرمایه گذاران کوچک نیز معترضند که هر مزیتی که دارند به زودی از بین می رود. به عنوان مثال تصور کنید اگر آمازون (رئیس آن ، جف بیزوس ، که در گذشته برای یک صندوق سرمایه گذاری کمی[2] کار می کرد) شروع به تجارت با استفاده از اطلاعات اختصاصی خود در مورد تجارت الکترونیک کند ، یا مورگان چیس از داده های داخلی خود در مورد کارت های اعتباری برای تجارت اوراق قرضه بازار استفاده کند. این نوع تعارضاتِ فرضی می تواند به زودی به وقوع بپیوندد.
و در نهایت نگرانی پایانی نحوه اداره شرکت یا حاکمیت شرکتی است. دهه های متعددی است که هیات مدیره ها توسط مدیران صندوق ها (به نمایندگی از موکلین خود) انتخاب می شوند. اگر سهام ها توسط کامپیوترها به اجرا درآیند یا بدتر از آن به گونه ای برنامه ریزی شوند که اهداف مشخصی را دنبال کنند مانند پرداخت سود سهام شرکت ها به هر قیمتی؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ (البته که انسان می تواند این امر را خنثا کند). به طور مثال بلک راک بزرگ ترین شرکت ETF، شرکت های دیگر را برای اجرای استراتژی و سیاست های محیطی راهنمایی می کند که این خود مشکلات جدیدی را به همراه دارد: اگر جریان سرمایه ها به سمت تنی چند از مدیران صندوق های بزرگ با مقیاس وسیع سرازیر شود، آن ها قدرت رای نامتناسب و ناهمگونی در اقتصاد پیدا خواهند کرد.
سلام سیری ، می تونی پس انداز زندگیم رو سرمایه گذاری کنی
نمی توان نوآوری های بزرگ را در حوزه های مالی متوقف نمود اما اغلب این نوآوری ها زمانی که جای خود را پیدا می کنند بحران هایی را نیز به دنبال خود دارند. در قرن هجدهم، شرکت سهامی قبل از اینکه تجارت گسترده ای را در قرن نوزدهم امکان پذیر کند حباب هایی در بازار ایجاد کرد. بهادارسازی (تبديل داراييها به اوراق بهادار) باعث بروز وام های کم اعتبار شد، در حالی که امروزه به عنوان ابزاری مهم برای دوری از خطر محسوب می شود. اصول گسترده تنظیم بازار ابدی است: رفتار برابر با کلیه مشتریان ، دسترسی برابر به اطلاعات و ارتقای رقابت. با این حال ، به نظر می رسد انقلاب محاسباتی باعث خواهد شد که قوانین امروزی به طرز تاسف برانگیزی از رده خارج شوند. سرمایه گذاران انسانی نیز در شرف فهم این مطلب هستند که آن ها دیگر باهوش ترین افراد این میدان نیستند.
کلاه برداری های هرمی و پانزی، این بار در قالب ربات های مالی
همان طور که خوب می دانید و تا به حال شاید با تجربه ای تلخ این موضوع را خوب حس کرده اید، با ظهور هر فن آوری جدید راه های کلاه برداری از آن نیز به سرعت شروع می شود. یکی از آن موارد ورود شرکت های هرمی این بار در قالب استفاده از ربات های خرید و فروش ارز و بورس و این جور چیزهاست. اما برای این که متوجه شوید آیا این شرکت ها که وعده های چرب و نرمی را به شما می دهند آیا واقعن از ربات استفاده می کنند کافی است به توصیه های کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا نگاهی بیاندازید. در وب سایت این کمیسیون آمده است که اگر با پیشنهادی روبرو شدید و نشانه های زیر در آن مشهود بود به پیشنهاد مطرح شده مشکوک شوید:
- بازدهی بالا و بدون ریسک یا با ریسک بسیار پایین
- بازدهی ثابت
- سرمایه گذاری های ثبت نشده
- فروشندگان غیرمجاز
- استراتژی های مخفی و پیچیده
- خطاهای محاسباتی
- دشواری در نحوه برداشت وجه
حدس میزنم اِی آی تریدز (AItrades) یکی از همون شرکتهای پانزیه که به صورت هرمی داره فعالیتهای مشکوکی رو انجام میده. مراقب باشید و برای سرمایهگذاری خیلی تحقیق کنید. این جور شرکتها، رو موج احساسات سوار میشن و اینو باید دونست که برای پولدار شدن باید زحمت کشید. راه میانبری نیست.
یک نسبت مالیه که برای ارزشمندی سرمایه گذاری در اوراق قرضه استفاده می شه چجوری محاسبه می شه؟ برای خرید هر ۱۰۰ دلار اوراق قرضه چقدر می پردازیم؟ همون قیمت می شه دبت پرایس. مثلن اگه اوراقی داشته باشیم که بهای اسمی اش ۱۰۰۰ دلاره (یعنی زمان سررسیدش در آینده این قدر ارزش داره)، و ما الان با ۹۵۰ دلار می تونیم بخریمش، دبت پرایسمون می شه ۹۵ دلار 950/100=95
ربات های تریدر
دیدگاه شما