اشتباهات رایج در سرمایه گذاری


هم‌رنگ بقیه نباشید!

خطاها و اشتباهات رایج در ارزیابی سهام

ترجمه و تلخیص: مجید معروفخانی *
این مقاله شامل جمع آوری و طبقه‌بندی اشتباهات انجام شده توسط تحلیلگران مالی، بانک‌های سرمایه‌گذاری و مشاوران مالی در ارزیابی شرکت است. نویسنده تحت عنوان مشاور به بسیاری از ارزیابی‌ها از قبیل تحصیل شرکت، فروش، ادغام و فرآیندهای آربیتراژ دسترسی داشته است که در این مقاله به آنها اشاره شده است. خطاها (اشتباهات) در شش گروه اصلی قابل طبقه‌بندی است:

ترجمه و تلخیص: مجید معروفخانی *

این مقاله شامل جمع آوری و طبقه‌بندی اشتباهات انجام شده توسط تحلیلگران مالی، بانک‌های سرمایه‌گذاری و مشاوران مالی در ارزیابی شرکت است. نویسنده تحت عنوان مشاور به بسیاری از ارزیابی‌ها از قبیل تحصیل شرکت، فروش، ادغام و فرآیندهای آربیتراژ دسترسی داشته است که در این مقاله به آنها اشاره شده است. خطاها (اشتباهات) در شش گروه اصلی قابل طبقه‌بندی است: ۱) خطا در محاسبه نرخ تنزیل و بازده بدون ریسک شرکت

۲) خطا هنگام محاسبه و پیش‌بینی جریان‌های نقدی مورد انتظار

۳) خطا در محاسبه ارزش اسقاط

۴) تناقضات و اشتباهات مفهومی

۵)خطاها در تفسیر ارزیابی

۶) اشتباهات سازمانی.

رایج‌ترین خطاها در ارزیابی سهام

فهرست زیر حاوی رایج ترین خطاهایی است که نویسنده (پابلو فرناندز Pablo Fernandez) در بیش از یک هزار ارزش‌گذاری تحت عنوان مشاور کسب و کار یا عناوین دیگر به آنها دسترسی داشته است:

خطا در محاسبه نرخ تنزیل و بازده بدون ریسک شرکت

الف) اشتباه در استفاده از نرخ بازده بدون ریسک:

۱. استفاده از میانگین تاریخی نرخ بازده بدون ریسک.

۲. استفاده از نرخ کوتاه‌مدت دولتی.

۳. محاسبه غلط نرخ بازده بدون ریسک واقعی.

ب) اشتباه در استفاده از بتا در ارزیابی:

۱. استفاده از بتای تاریخی صنعت، یا میانگین بتاهای شرکت‌های مشابه، هنگامی که نتیجه حاصله منطقی نباشد.

۲. استفاده از بتای تاریخی شرکت هنگامی که نتیجه حاصله منطقی نباشد.

۳. فرض این که بتای محاسبه شده از داده‌های تاریخی معادل ریسک کشور است.

۴. استفاده غلط از فرمول بتای اهرمی و غیر اهرمی.

۵. استدلال اینکه بهترین برآورد از بتای یک شرکت در یک بازار نوظهور معادل بتای شرکت در یک بازار بالغ است.

۶. استفاده از بتای شرکت خریداری شده هنگامی ارزش‌گذاری خرید.

ج) اشتباه در صرف ریسک بازار مورد استفاده برای ارزیابی:

۱. صرف ریسک بازار مورد نیاز برابر با صرف حقوق صاحبان سهام تاریخی است.

۲. صرف ریسک بازار مورد نیاز برابر با صفر است.

۳. فرض اینکه صرف ریسک بازار مورد نیاز برابر با صرف ریسک مورد انتظار است.

د) محاسبه اشتباه WACC (هزینه متوسط سرمایه)

۱. تعریف اشتباه WACC.

۲. اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مورد استفاده برای محاسبه WACC با نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام حاصل از ارزشگذاری متفاوت باشد.

۳. استفاده از نرخ تنزیل پایین‌تر از نرخ بازده بدون ریسک.

۴. استفاده از نرخ مالیات قانونی به جای نرخ مالیات موثر در شرکت‌های اهرمی.

۵. ارزشگذاری کسب و کارهای مختلف از شرکت‌های متنوع با استفاده از WACC یکسان ( با همان اهرم و همان Ke).

۶. پذیرش اینکه (۱-T) WACC / بازدهی منطقی برای سهامداران شرکت است.

۷. استفاده اشتباه از فرمول WACC هنگامی که ارزش بدهی با ارزش دفتری آن یکسان نیست.

۸. محاسبه WACC با فرض ساختار سرمایه خاص و کسر بدهی از ارزش شرکت.

۹. محاسبه WACC با استفاده از ارزش‌های دفتری بدهی و حقوق صاحبان سهام.

۱۰. محاسبه WACC با استفاده از فرمول نادرست.

ه) محاسبه اشتباه ارزش سپرهای مالیاتی

۱. تنزیل سپر مالیاتی با استفاده از بهای تمام شده بدهی یا نرخ بازده مورد نیاز برای شرکت‌های غیر‌اهرمی.

۲. استفاده از فرمول نادرست یا موقت

و) برداشت اشتباه از ریسک کشور

۱. عدم محاسبه ریسک کشور با این استدلال که قابل صرفنظر کردن است.

۲. فرض اینکه وخامت در یک بازار نو ظهور، بتای شرکت‌های محاسبه شده درکشور را افزایش خواهد داد.

۳. فرض اینکه توافق با دولت، باعث حذف ریسک کشور می‌شود.

۴. فرض اینکه بتای محاسبه شده بازار با ریسک نقدشوندگی و صرف حاصل از اندازه شرکت قابل تعدیل است.

۵. محاسبه نادرست صرف ریسک کشور.

ز) اعمال صرف ریسک نقد شوندگی، اندازه شرکت، یا صرف ریسک خاص در زمان نامناسب

۱. اعمال نادرست صرف ریسک اندازه شرکت.

۲. اعمال نادرست صرف ریسک نقد شوندگی.

۳. اعمال صرف ریسک یک شرکت کوچک معادل تمام شرکت‌ها.

خطا در محاسبه و پیش‌بینی جریان‌های نقدی مورد انتظار

الف) اشتباه در تعریف جریان‌های نقدی

۱. فراموش کردن محاسبه افزایش سرمایه در گردش مورد نیاز هنگام محاسبه جریان‌های نقدی.

۲. محاسبه افزایش در وضعیت نقدینگی شرکت یا سرمایه‌گذاری‌های مالی به عنوان جریان نقدی حقوق صاحبان سهام.

۳. خطا در محاسبه مالیات‌های مؤثر بر FCF.

۴. جریان‌های نقدی مورد انتظار صاحبان سهام برابر با سود تقسیمی مورد انتظار به علاوه پرداخت‌های دیگر به سهامداران نیست.

۵. محاسبه سود خالص به عنوان جریان نقدی.

۶. محاسبه سود خالص به اضافه استهلاک به عنوان جریان نقدی.

ب) خطاهای مربوط به ارزیابی شرکت‌های فصلی

۱. اشتباه در اعمال سرمایه در گردش مورد نیاز فصلی.

۲. اشتباه در اعمال موجودی‌هایی که معادل وجه نقد هستند.

۳. اشتباه در اعمال بدهی فصلی.

ج) خطاهای مربوط به عدم پیش‌بینی ترازنامه

۱.فراموش کردن اینکه حساب‌های ترازنامه، جریان‌های نقدی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

۲.اعمال تجدید ارزیابی دارایی به عنوان یک جریان نقدی.

۳. هزینه‌های بهره برابر با D.Kd نباشد.

د) خوش‌بینی اغراق آمیز در پیش‌بینی جریان‌های نقدی.

خطا در محاسبه ارزش اسقاط

الف) استفاده از جریان نقدی متناقض در محاسبه عایدی مستمر.

ب) استفاده از نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام برای محاسبه WACC به منظور تنزیل عایدی مستمر که با نسبت بدهی به حقوق صاحبان مورد استفاده در ارزیابی متفاوت است.

ج) استفاده از فرمول‌های نادرست که فاقد مفهوم اقتصادی هستند.

د) استفاده از میانگین‌های حسابی به جای میانگین‌های هندسی در ارزیابی رشد.

ه) محاسبه ارزش اسقاط با استفاده از فرمول اشتباه.

و) فرض اینکه عایدی مستمر یک سال قبل از تاریخ واقعی آغاز می‌شود.

تناقضات و اشتباهات مفهومی

الف) اشتباهات مفهومی در مورد جریان نقدی آزاد و جریان نقدی حقوق صاحبان سهام

۱. محاسبه وجه نقد موجود در شرکت به عنوان جریان نقدی حقوق صاحبان سهام زمانی که شرکت هیچ برنامه‌ای برای توزیع آن ندارد.

۲. استفاده از جریان‌های نقدی واقعی با نرخ تنزیل اسمی یا برعکس.

۳. جریان نقدی آزاد و جریان نقدی حقوق صاحبان سهام با فرمول مربوطه (ECF = FCF +ΔD - Int (۱-T)) منطبق نیست.

ب) خطاهای استفاده از ضرایب

۱. استفاده از میانگین ضرایب استخراج شده برای یک دوره زمانی بسیار بلندمدت.

۲. استفاده از میانگین ضرایبی که دارای پراکندگی زیادی است.

۳. استفاده از ضرایبی که نحوه محاسبه آنها با تعریف آنها متفاوت است.

۴. استفاده از ضرایب ناشی از شرایط غیر مترقبه.

۵. استفاده از ضرایب مورد استفاده در ارزیابی که با منطق در تضاد است.

۶. استفاده از ضرایبی که فاقد منطق است.

ج) تناقضات زمانی

۱. فرض این که ارزش حقوق صاحبان سهام برای پنج سال آینده ثابت خواهد بود.

۲. ارزش حقوق صاحبان سهام یا ارزش شرکت با فرمول ارزش زمانی سازگار نیست.

د) سایر اشتباهات مفهومی

۱. لحاظ نکردن جریان‌های نقدی ناشی از سرمایه‌گذاری‌های آتی.

۲. توجه به اینکه یک تغییر در شرایط اقتصادی موجب بطلان قراردادهای امضا شده می‌شود.

۳. محاسبه ارزش بدهی به ارزش دفتری آن در زمانی که با یکدیگر متفاوت هستند.

۴. عدم استفاده از فرمول صحیح، زمانی که ارزش بدهی با ارزش دفتری آن برابر نیست.

۵. محاسبه ارزش حق اختیار واقعی که فاقد مفهوم اقتصادی است.

۶. فراموش کردن احتساب ارزش دارایی‌های غیر عملیاتی.

۷. تناقض بین نرخ تنزیل و نرخ تورم مورد انتظار.

۸. ارزیابی یک شرکت هلدینگ با فرض زیان مستمر (بدون ذخایر مالیاتی) در شرکت‌های تابعه و سود مستمر در دیگر شرکت‌ها.

۹. اشتباه مفهومی در تعریف ساختار سرمایه بهینه.

۱۰. فرض اینکه در شرکت‌های بالغ، جریان‌های نقدی پیش‌بینی شده بدون هیچ دلیل موجهی بسیار بالاتر از جریان‌های نقدی تاریخی باشد.

۱۱. اعمال مفروضاتی در مورد فروش آتی، حاشیه سود و غیره که با محیط اقتصادی، چشم انداز صنعت، یا تجزیه و تحلیل رقابتی در تضاد باشد.

۱۲. محاسبه ROE بعنوان بازده صاحبان سهام.

۱۳. محاسبه ROA بعنوان بازده بدهی و صاحبان سهام.

۱۴. استفاده از نرخ‌های تنزیل مختلف و ناسازگار برای جریان‌های نقدی در سال‌های مختلف یا برای اجزای متفاوت

جریان نقدی آزاد.

۱۵. استفاده از بازده گذشته بازار به عنوان یک شاخص برای بازده مورد انتظار صاحبان سهام.

۱۶. اضافه کردن ارزش انحلال با ارزش فعلی جریان‌های نقدی.

۱۷. استفاده از فرمول‌های نادرست برای ارزیابی دارایی‌های نامشهود.

۱۸. استدلال اینکه روش‌های مختلف تنزیل جریان نقد، ارزیابی‌های مختلفی را ایجاد می‌کند.

۱۹. برداشت اشتباه از مفهوم بازارهای کارا.

۲۰. استفاده از یک نرخ تنزیل یکسان برای ارزش‌گذاری شرکت‌های متنوع.

۲۱. استدلال اشتباه درمورد آربیتراژ.

۲۲. اضافه کردن نا متناسب صرف کنترل.

خطا در تفسیر ارزیابی

الف) استفاده نادرست از مفاهیم ارزش و قیمت به‌جای یکدیگر.

ب) ادعای اینکه «ارزیابی یک واقعیت علمی است، نه یک اظهار‌نظر».

ج) یک ارزیابی برای همه معتبر است.

د) شرکت دارای ارزش یکسان برای تمام خریداران است.

ه) گمراه‌کننده بودن ارزش استراتژیک برای یک خریدار در مقایسه با ارزش منصفانه بازار.

و) اینکه محاسبه سرقفلی شامل ارزش نام تجاری و سرمایه‌های انسانی نیز هست.

ز) فراموش کردن اینکه ارزیابی تنها شامل بررسی مجموعه‌ای از انتظارات در مورد جریان‌های نقدی است که ایجاد خواهد شد و ریسک هریک از آنها است.

ح) تایید اینکه «یک ارزیابی نقطه شروع یک مذاکره است.»

ط) تایید اینکه «یک ارزیابی ۵۰ درصد هنر و ۵۰ درصد علم است».

الف) انجام یک ارزیابی بدون بررسی پیش‌بینی‌های انجام شده توسط مشتری.

ب) انجام ارزیابی به درخواست یک بانک سرمایه‌گذاری (شرکت تامین سرمایه) بدون داشتن هر گونه دخالت در آن.

ج) اینکه در ارزیابی شرکت مورد نظر تنها از اطلاعات واحد امور مالی استفاده شود.

* مدیر عامل شرکت مشاور سرمایه‌گذاری دیدگاهان نوین، کارشناس رسمی دادگستری

این مطلب ترجمه مقاله‌ای تحت عنوان:

« ۹۶ common errors in company valuations» است که در سال ۲۰۰۶ توسط فرناندز و کارابیس (Jose Maria Carabias & Pablo Fernandes) تالیف شده است.

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

معامله‌گر و نویسنده در حوزه سرمایه‌گذاری، با نام مستعار کونکودا (Concoda)، در یادداشتی در وب‌سایت مدیوم پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که اگر هر سرمایه‌گذار پیش از ورود به معامله‌ای خاص آن‌ها را از خود بپرسد، می‌تواند از بسیاری از اشتباهات رایج در روند سرمایه‌گذاری خود جلوگیری کند. این مطلب نه یک مشاوره سرمایه‌گذاری، بلکه راهنمایی برای طرح‌ریزی برنامه‌ای روتین و همیشگی پیش از شروع معاملات است. مطلب زیر را به نقل از کونکودا می‌خوانید.

بهترین مشاوره سرمایه‌گذاری‌ عمرم را در حین کنفرانسی دریافت کردم که در سال ۲۰۱۴ برگزار شد. یکی از سخنران‌ها توضیح داد که چگونه حتی بهترین سرمایه‌گذارها اشتباهات قدیمی و مشابهی را به‌طور مکرر انجام می‌دهند، اشتباهاتی که درنهایت به ضررهای بزرگی منجر می‌شود و هر سودی را که پیش از آن به‌سختی کسب شده است، از بین می‌برد. این سخنران اظهار داشت:

فکر نکنید که مصون از اشتباه هستید. با ازدست‌دادن سرمایه، سردرگم نشوید. به دلیلِ اصلی این ضرر فکر و آن را یادداشت کنید. در طول زمان، این کار تنها راه مؤثر برای تشخیص اشتباهاتی است که متوجه آنها نیستید.

بر اساس این توصیه، من فهرستی کامل از نکاتی تهیه کردم که پیش از معامله باید رعایت کنم. این فهرست شامل مجموعه‌ای از پرسش‌ها است که پیش از ورود به هر معامله یا سرمایه‌گذاری باید از خودم بپرسم. داشتن این فهرست به من کمک می‌کند تا از اشتباهات بزرگِ سرمایه‌گذاری اجتناب کنم و مهم‌تر از آن، در بلندمدت معاملاتی پرسود داشته باشم.

من هر اشتباه بزرگی را که در زمینه سرمایه‌گذاری و معاملات تصور کنید انجام داده‌ام تا سرانجام به فهرستی از ده پرسش مهمی رسیدم که به من کمک کرد تا در طول دوره سرمایه‌گذاری خود از ضررهای چندهزار دلاری اجتناب کنم. در ادامه، این ده پرسش را با شما به اشتراک خواهم گذاشت.

۱. آیا به تبعیت از جمع وارد معامله می‌شوم؟

ورود به معامله به تبعیت از اکثریت معامله‌گرها، اشتباهی بزرگ است که هر سرمایه‌گذاری حداقل یک بار در عمر خود انجام می‌دهد. ما مجذوب خبری فریبنده می‌شویم، در برابر وسوسه تسلیم می‌شویم و بدون تأمل به عده کثیری می‌پیوندیم که همگی موقعیتی مشابه را نسبت به یک معامله اتخاذ می‌کنند.

اما چند روز بعد، معامله‌گرهای بزرگ بازار که ماه‌ها در این معامله بوده‌اند و متوجه شده‌اند که نگاه تعداد بسیاری از معامله‌گرها نسبت به آینده این دارایی صعودی یا نزولی است، به‌ ناگاه از جمعیت جدا می‌شوند و موضعی متفاوت در پیش می‌گیرند. چه این دارایی طلا باشد، چه سهام شرکت اپل یا نوشیدنی آب پرتقال، در هر صورت بخشی از دارایی خود را از دست می‌دهید و با ۱۰ درصد ضرر از معامله خارج می‌شوید. پس به یاد داشته باشید که هم‌نظر بودن تعداد زیادی از افراد در مورد یک موضوع، الزاما به‌معنی درست‌بودن آن نیست.

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

هم‌رنگ بقیه نباشید!

برای جلوگیری از این اشتباه، از خود بپرسید که آیا دیر رسیده‌اید؟ آیا هنگامی قصد خرید دارایی را دارید که قیمت‌اش به اوج رسیده و بازار اشباع شده است؟ آیا اگر به‌ناگاه فروشی گسترده آغاز شود، دچار اضطراب شدید می‌شوید؟ اگر پاسخ شما به یک یا چند پرسش مذکور «بله» باشد، بدانید که در حال ورود به معامله به تبعیت از اکثریت هستید و درنهایت، یا ضرری سنگین متحمل می‌شوید یا سود ناچیزی به دست می‌آورید.

۲. سود و زیان معامله چقدر است؟

من هنوز روزی را که شاهد بزرگ‌ترین ضرر معاملاتی‌ام بودم، به یاد دارم. از سودآوری معامله شورت (short) برای سهام شرکت فناوری رد هت (Red Hat) مطمئن بودم. همه برآوردهای لازم را انجام داده بودم. می‌دانستم که رشد درآمد این شرکت در آستانه سقوط است. بنابراین این معامله را انجام دادم.

سه روز بعد، شرکت آی‌بی‌ام (IBM) اعلام کرد که قرار است شرکت رد هت را بخرد و با آن ادغام شود. نتیجه، جهش ۵۰ درصدی سهام رد هت بود. من و سایر افرادی که در موقعیت شورت بودیم، هیچ زمانی برای واکنش نداشتیم. سبد سهامم دچار افت سنگینی شد و سه هفته طول کشید تا ضررها را جبران کنم.

اگر نیمه پر لیوان را نگاه کنم، من در این معامله باارزش‌ترین درس را در زمینه مدیریت ریسک آموختم؛ همیشه از میزان سود و زیان احتمالی خود، خصوصاً در معاملات لانگ (long) و شورت، آگاه باشید. اکنون که به آن معامله نگاه می‌کنم، با وجود سود فوق‌العاده‌ای که می‌توانست برایم داشته باشد، هرگز ریسک حرکت نامطلوب قیمت و ضرر معامله را محاسبه نکرده بودم. فراموش کردم که در حال شورت‌کردن سهام یک شرکت فناوری هستم و در معرض ضرری نامحدود قرار دارم. برای کاهش ریسک و ضرر، به‌سادگی می‌توانستم قراردادهای اختیار فروش (put option) بخرم.

پس از آن معامله، همیشه میزان سود و ضرر احتمالی را برآورد و یادداشت می‌کنم، به‌عنوان مثال:

شورت‌کردن سهام رد هت

سود احتمالی: ۵۰,۰۰۰ دلار

ضرر احتمالی: نامحدود

خرید قراردادهای اختیار فروش رد هت

سود احتمالی: ۵۰,۰۰۰ دلار

ضرر احتمالی: ۲,۰۰۰ دلار

این درس را به‌خوبی آموختم.

۳. به‌اندازه کافی تجربه و آگاهی دارم؟

اگر تنبلی کنید، بازار خیلی زود شما را پیدا می‌کند و به این علت که سعی دارید یک‌شبه پولدار شوید، شما را تنبیه خواهد کرد. با معامله دارایی‌هایی که به آن‌ها علاقه دارید و در معاملات آن‌ها تجربه کسب کرده‌اید، می‌توانید تنبلی را از خود دور کنید؛ زیرا با معامله و تلاش بیشتر، آگاه‌تر شده و از انجام معاملات لذت بیشتری خواهید برد.

روی دارایی‌هایی که می‌شناسید سرمایه‌گذاری کنید. بقیه دارایی‌ها قلمروی ناشناخته محسوب می‌شوند.

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

در حوزه‌ای که با آن آشنایی دارید معامله‌گری کنید

۴. برای ورود به معامله خیلی زود است؟

ورود زودهنگام به معامله تعبیر مؤدبانه‌ای برای اشتباه‌کردن است. اگر زود وارد معامله شوید و مجبور باشید ضرر را کاهش دهید، احتمالاً یکی از اشتباهات بزرگ معامله‌گری را مرتکب‌ شده‌اید: جنگ با روند.

اگر با روند بجنگید، دو ادعای غیرمنطقی را مطرح می‌کنید؛ اول اینکه بازار یا همان ذهن جمعی بیش از یک میلیون معامله‌گر بازار، اشتباه کرده است، دوم اینکه شما به‌اندازه‌ای مهارت دارید که می‌توانید کف‌ها و سقف‌های قیمت را تشخیص دهید، کاری که تقریباً غیرممکن است.

ورود به معامله در جهت خلاف روند، بازی خطرناکی است. قطعاً در مواردی نادر سودآور خواهد بود؛ اما اگر اغلب اوقات شبیه به مایکل بری (Micheal Burry) یا اشتباهات رایج در سرمایه گذاری استیو آیسمن (Steve Eisman) فکر کنید، سرانجام تمام سرمایه خود را از دست خواهید داد.

مایکل بری و استیو آیسمن دو معامله‌گری هستند که بخش اعظم شهرت معامله‌گری خود را در بحران مالی سال ۲۰۰۸ به دست‌ آوردند. در آن زمان، هنگامی که اکثر افراد دچار ضررهای سنگین بودند، این دو معامله‌گر به‌شکلی ناباورانه با اتخاذ رویکردی با ریسک بسیار بالا و خلاف جهت بازار به سودی کلان دست یافتند.

نقل‌قول مشهوری در وال استریت می‌گوید:

گاوها سود می‌برند، خرس‌ها سود می‌برند، خوک‌ها ذبح می‌شوند.

۵. آیا مجبور به معامله شده‌ام؟

شرکت‌های مالی بزرگ در بازار دارایی‌های مختلف، موقعیت‌هایی با سرمایه کلان باز می‌کنند. از این‌ رو، برای کسب سود و خروج از موقعیت، نیاز دارند که در طرف دیگر معامله به‌اندازه کافی نقدینگی وجود داشته باشد. یکی از حیله‌های شناخته‌شده‌ای که برخی شرکت‌ها به کار می‌گیرند، این است که با استفاده از رسانه‌های جمعی، سرمایه‌گذاران خُرد را مجاب می‌کنند که خلاف جهت بازار دست به معامله بزنند. این کار شرافتمندانه نیست؛ اما اتفاق می‌افتد. بنابراین، مراقب این نوع فریب‌کاری‌ها باشید.

برای جلوگیری از ضرر، پیش از خرید از خود بپرسید که در ابتدا چگونه از این موقعیت و معامله آگاه شدید. آیا از طریق فرد، شرکت یا نهادی بود که با شما تضاد منافع دارد؟ اگر چنین است، بیشتر فکر کنید و آگاهی بیشتری در مورد این موقعیت خاص کسب کنید. این کار می‌تواند جلوی ضررهای هنگفت شما را بگیرد.

۶. این معامله چه تأثیری بر تنوع‌بخشی سبد سهام من دارد؟

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

تأثیر هر دارایی بر پورتفولیو و تنوع آن را بسنجید

هر بار موقعیتی را به سبد سهام خود اضافه می‌کنید، آرایش سبد سهام خود را تغییر می‌دهید. ورود شما به یک کلاس دارایی، یک حوزه یا یک سهم خاص، تعادل سبد سهام شما را برهم می‌زند و این تعادل‌نداشتن ممکن است از چشم شما پنهان بماند. تشخیص اینکه یک دارایی چه تأثیری بر ریسک سبد سهام شما دارد، امری حیاتی است. نقاط ضعف و نقایص موجود در ساختار آنها را پیدا کنید. در این صورت اگر اتفاق ناگواری برای سبد سهام شما بیفتد، برای پیامدهای آن آمادگی لازم را خواهید داشت.

۷. برنامه جایگزین من چیست؟

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

همیشه راهی برای بازگشت از ضرر باقی بگذارید

پس از ورود به یک موقعیت، به واکنش‌ احتمالی‌ در برابر سناریوهای محتمل و رایجی که ممکن است اتفاق بیفتد، فکر کنید. اگر معامله به حد ضرر برسد، آیا موقعیت را کماکان حفظ می‌کنید یا از آن خارج می‌شوید؟ اگر معامله به حد سود برسد، آیا به‌طور کامل از موقعیت خارج می‌شوید یا نیمی از سرمایه را باقی می‌گذارید؟

این پرسش‌ها، نه‌تنها شما را برای آینده آماده می‌کند، بلکه به شما کمک می‌کنند تا ایده‌های ناکارآمد را نیز از برنامه معاملاتی خود حذف کنید. با این کار، به برنامه‌ای عملی دست خواهید یافت که هر آنچه را که باید بدانید، در اختیارتان می‌گذارد.

۸. برای ورود به معامله خیلی دیر است؟

دیررسیدن به معامله تعبیر مؤدبانه دیگری برای اشتباه‌کردن است. خرید یک دارایی که به اوج قیمت خود رسیده است، بسیار بدتر از تلاش برای خرید دارایی در پایین‌ترین قیمت ممکن است. در اوج خریدن بیشتر از اینکه یک اشتباه باشد، یک شکست محسوب می‌شود.

با این حال، همه ما ممکن است اشتباه کنیم. نمودارها توانایی عجیبی در بیدارکردن دیوِ طمعی که در وجود ما پنهان است، دارند. اگر ببینیم سهام شرکت تسلا (Tesla) سر به آسمان گذاشته و تا ۱,۸۰۰ دلار اوج گرفته یا طلا با صعودی خیره‌کننده به ۲,۰۰۰ دلار رسیده است، نمی‌توانیم مقاومت کنیم و در مقابل ترس از عقب افتادن (FOMO)، تسلیم می‌شویم و در خرید آن دارایی به سایرین می‌پیوندیم. اما بعد از یک هفته بازار به‌شدت سقوط می‌کند. تنها آن زمان است که متوجه می‌شویم چه تصمیم احمقانه‌ای گرفته‌ایم.

ده سوال مهم که برای جلوگیری از ضرر در معامله باید از خود بپرسید

آیا واقعا می‌خواهید در اوج خرید کنید؟!

جلوگیری از این اشتباه چندان دشوار نیست؛ فقط باید دیدگاه خود را تغییر دهید. اگر با نمودار و قیمتی روبه‌رو شدید که به‌شکل یک منحنی سهمی رشد کرده است، از آن بگذرید و سراغ دارایی‌های دیگر بروید. شما این رشد قیمت را از دست داده‌اید.

۹. خسته شده‌ام؟

معامله‌گری از روی خستگی و بی‌حوصلگی سریع‌ترین راه برای باختن سرمایه است. اگر علت خاصی برای سرمایه‌گذاری روی یک دارایی مشخص ندارید، احتمالاً سودی نیز کسب نخواهید کرد. اگر پیش از کلیک روی دکمه «خرید» یا «فروش»، عبارت‌هایی که به کار می‌برید، «چه مسخره!»، «دیگر چه‌چیزی برای از دست‌دادن دارم؟» و «چرا که نه؟» هستند، شما از روی خستگی و بی‌حوصلگی معامله می‌کنید. در آن زمان، ممکن است مشخص نباشد، اما هنگامی‌که ضرر روی ضرر انباشته شد، از خود خواهید پرسید چرا اصلاً از ابتدا وارد این معامله شدم؟

۱۰. چرا اصلاً وارد این معامله شدم؟

گاهی اوقات، فقط باید از خود بپرسید:

اصلاً چرا باید پولی را که به این سختی به دست آورده‌ام، در این بازارهای آشفته سرمایه‌گذاری کنم؟

این پرسش ساده و تلقینی می‌تواند جایی که فکرش را هم نمی‌کنید از سرمایه شما محافظت کند. شاید علت ورود شما به معامله‌ای خاص، طمع، خستگی یا ترس از دست‌دادن باشد، که اگر این سؤال را از خود نپرسید، متوجه آن نخواهید شد.

از طرف دیگر، اگر بعد از ساعت‌ها تحلیل و بررسی منسجم و مستدل به ایده‌ای دست یافته‌اید که کاملاً از آن مطمئن هستید، زمان ورود به معامله فرا رسیده است.

سخن پایانی؛ هر کس مسئول مستقیم حفظ سرمایه خود است

هر بار قصد سرمایه‌گذاری دارید، این پرسش‌ها را از خود بپرسید. پس از آن شگفت‌زده خواهید شد که چگونه به‌راحتی می‌توانید نقایص احتمالی برنامه معاملاتی خود را شناسایی کنید، چقدر سریع متوجه می‌شوید که تعصب‌های شناختی شما را وادار به ورود به معاملات زیان‌بار کرده‌اند و مدیریت ریسک ضعیف تا چه‌اندازه می‌تواند خطرناک باشد.

اما مهم‌تر از همه، در طول زمان یاد می‌گیرید که چگونه محافظ سرمایه خود باشید، از اشتباه‌ها، شتاب‌زدگی‌ها و خطاهایی که فرصت‌هایتان را خراب می‌کند، دوری کنید و برای همیشه تبدیل به یک سرمایه‌گذار موفق شوید.

اشتباهات رایج هنگام پس‌انداز

اشتباه کردن امری رایج و طبیعی هنگام انجام دادن هر کاری‌ست. شما هیچگاه فردی را پیدا نمی‌کنید که کاری را تماما درست انجام داده باشد، اما برای بهینه کردن روند کار، باید اشتباهات را شناسایی و آن‌ها را برطرف کرد. پس‌اندازِ صحیح، یکی از راه‌های اساسی جهت بهبود سطح زندگی مادی به شمار می‌آید. در مقاله‌های قبل راجع به “روش‌های اصولی پس‌انداز” و “نکات مهم در پس‌انداز” صحبت کردیم. با وجود همه‌ی این‌ها، بی‌شک یکی از گام‌های مهم در بهتر شدن روند پس‌انداز، شناسایی خطاهاست. هدف از تدوین مقاله‌ی پیش‌ رو این است که با اشتباهات رایج هنگام پس‌انداز کردن آشنا شوید.

اگر در ابتدای راه هستید، ممکن است بیشتر اشتباهات زیر را مرتکب شده باشید. اگر این حرف صادق بود، کمی صبور باشید و به آرامی و یکی یکی اشتباهات خود را برطرف کنید. ابتدای کار، هر راهی دشوار به نظر می‌رسد، اما با تمرین و استمرار کارها آسان می‌شود.

1_ پس‌انداز پولی

با توجه به شرایط اقتصادی و کاهش روزافزون ارزش پول ملی، یکی از اشتباهات رایج بسیاری از افراد، پس‌انداز پول در بانک است. این که همه‌ی پس‌انداز خود را به شکل پول در بانک نگه دارید و برنامه‌ای برای سرمایه‌گذاری آن نداشته باشید، نه تنها شرایط مالی شما را بهتر نمی‌کند، بلکه روز به روز از ارزش پول شما کم می‌شود. بهتر است مقداری مشخص و ضروری از پس‌انداز خود را به شکل پول نگه دارید و بقیه آن را در جایی سرمایه‌گذاری کرده یا تبدیل به طلا کنید. پیشنهاد می‌شود در کنار مبلغی که سرمایه‌گذاری می‌کنید، یک صندوق اضطراری هم داشته باشید تا در زمان نیاز به آن رجوع کنید. در هر صورت توصیه نمی‌شود همه‌ی پس‌انداز خود را به شکل پول در بانک نگه دارید.

2_ نادیده گرفتن نیازها هنگان پس‌انداز

بسیاری از افراد به بهانه‎‌ی پس‌انداز کردن، بخشی از نیازهای اساسی خود مانند خوراک، پوشاک، سفر و… را نادیده می‌گیرند. حال آنکه این روشِ اشتباهی‌ست. پس‌انداز در واقع مقدار پولی است که شما بعد از رفع نیازهای اساسی خود کنار می‌گذارید. شما در ابتدا باید به نیازها و بخشی از خواسته‌های خود پاسخ دهید، سپس باقی‌مانده‌ی پول خود را پس‌انداز کنید. بی‌شک نادیده گرفتن نیازهای خود اثرات مخربی دارد و حتی گاهی هزینه‌زا هم می‌شود. بنابراین به نیازهای خود توجه کافی داشته باشید و سلامت روحی و جسمی خود را به خطر نیندازید. اگر به هر نحوی نمی‌توانید پس‌انداز کنید یا به اهداف مالی خود برسید، بهتر است برنامه‌ای جهت بیشتر کردن درآمد خود داشته باشید.

3_ نبود برنامه مالی

شروع کردن و ادامه دادن هر کاری بدون برنامه‌ریزی احتمال شکست را چند برابر می‌کند. تصمیم اشتباهات رایج در سرمایه گذاری به داشتن پس‌انداز و مدیریت مالی بدون برنامه‌ریزی عملا بی‌نتیجه است. اولین گام برای پس‌انداز صحیح، تدوین برنامه‌ی مالی‌ست. تصور بعضی از افراد این است که برنامه‌ریزی مالی کار دشواری‌ست، حال آن که ما در مقاله “چگونگی ایجاد یک برنامه مالی” درباره‌ی چگونگی تدوین یک برنامه مالی آسان، صحبت کردیم. پیشنهاد می‌شود اگر تا به حال برای پس‌انداز خود برنامه‌ریزی نکرده‌اید، با خواندن این مقاله روش 50/30/20 یا 80/20 را اجرایی کنید. این دو روش از جمله روش‌های راحت برای شروع محسوب می‌شوند. همچنین پیشنهاد می‌شود مقاله “بودجه‌بندی، راهکاری کلیدی جهت پس‌انداز اصولی” را مطالعه کنید.

4_ عدم مشورت

بعضی افراد از مشورت کردن درباره‌ی مسائل شخصی اما مهم زندگی خود امتناع می‌کنند؛ در حالی که چند فکر بهتر از یکی کار می‌کند. صحبت کردن با افراد باتجربه و دلسوز، فکر آدمی را باز می‌کند، درصد خطا را کاهش داده و باعث می‌شود روند تصمیم‌گیری شما بهینه شود. لذا پیشنهاد می‌شود در برنامه‌ریزی‌ ماه بعد خود حتما با یک فرد مناسب مشورت کنید. خوب است در ابتدای کار با همکاری گروهی از دوستانِ همراه خود، برنامه‌ی مدیریت مالی خود را تدوین کنید. با این روش هم انگیزه‌ی بیشتری برای ادامه دارید و هم روند کار شما از همان ابتدا با حداکثر کیفیت پیش می‌رود.

5_ عدم سرمایه‌گذاری روی خود

گاهی اوقات لازم است شما روی مهارت خود سرمایه‌گذاری کنید و آن را ارتقا دهید تا بتوانید درآمد بیشتری داشته باشید و متعاقبا بیشتر پس‌انداز کنید. به یاد داشته باشید ارزشمندترین دارایی شما خودتان هستید که باید آن را دائما ارتقا دهید. از هزینه کردن برای آموزش نترسید و مطمئن باشید هرچه در دوران آموزش بکارید، هنگام کار آن را برداشت می‌کنید.

6_ نداشتن صندوق پس‌انداز

احتمالا برای هر کس پیش آمده که مقداری پول را تحت عنوان پس‌انداز کنار گذاشته است، اما بعد مدتی به دلایل نامعلوم، آن را خرج کرده. داشتن صندوق پس‌انداز ارتباط مستقیم شما را با بخشی از پس‌اندازتان قطع می‌کند؛ در نتیجه نمی‌توانید به راحتی آن را خرج کنید. یک راه دیگر هم این است که پس‌انداز خود را در حسابی بدون کارت و رمز اینترنتی بریزید، در این صورت نمی‌توانید به راحتی پولی برداشت کنید. شما با نصب اپلیکیشن همیان می‌توانید اولین صندوق پس‌انداز خود را ایجاد کنید. همچنین می‌توانید با ارسال این مقاله برای دوستان خود آن‌ها به عضویت در این صندوق دعوت کنید.

7_ نبود ارزیابی

ارزیابی یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر فعالیتی‌ به شمار می‌آید. شما برای فهم دقیق میزان درستی و غلط بودن برنامه‌ی خود باید به عقب برگردید و به راهی که پشت سر گذاشته‌اید نگاهی بیندازید. نبود ارزیابی باعث می‌شود شما روشی غلط را ادامه دهید و به نتیجه‌ی مطلوب ‌نرسید. حتما هر سه ماه یک بار برنامه‌ی مالی و عملکرد خود را ارزیابی کنید، نقاط ضعف را برطرف کرده و بر نقاط قوت تمرکز کنید.

اگر هر یک از گزینه‌هایی که در بالا به آن اشاره کرده‌ایم در برنامه‌ی مالی شما دیده می‌شود، بهتر است هرچه زودتر اقدام به اصلاح برنامه‌ی خود کنید. اگر بعد از خواندن این مقاله متوجه شده‌اید که تا به حال عملکرد غلطی داشته‌اید ناامید نشوید، شما متوجه‌ی مشکل شده‌اید؛ پس یک قدم جلو هستید.

به یاد داشته باشید شما در نهایت، تنها تا حدودی می‌توانید درصد خطا را کاهش دهید. دنبال کار بی‌عیب و نقص نباشید. این را بپذیرید که همیشه درصدی اشتباه در کارتان خواهید داشت. بنابراین وسواس به خرج ندهید و روند کار خود را متوقف نکنید.

آیا به جز مواردی که گفتیم، اشتباه دیگری به ذهن‌تان می‌رسد؟ کدام یک از اشتباهاتی که نام بردیم را انجام داده بودید؟با ما به اشتراک بگذارید

معرفی یکی از اشتباهات رایج سرمایه‌گذاران از دید مالی رفتاری / اعتماد بیش از حد یا فرا‌اعتمادی

اعتماد بیش از حد یا فرا‌اعتمادی که زیرمجموعه تئوری تجربه محور در مالی رفتاری قرار می‌گیرد، یکی از زیان‌آورترین سوگیری‌های رفتاری در شاخه مالی رفتاری است که سرمایه‌گذاران از خود بروز می‌دهند، زیرا عدم درک ریسک از دست دادن سرمایه، انجام معامله در دفعات مکرر یا انجام معامله برای یافتن سهام داغ و پرمعامله آتی و در اختیار داشتن یک پرتفوی غیر‌متنوع، همگی مخاطرات جدی برای سرمایه شما به دنبال دارد. یکی از پیامدهای ضمنی رایج هریک از انواع سوگیری‌های فرا‌اعتمادی، عدم وجود آینده‌نگری واقعی است. بنابراین لازم است که سرمایه‌گذاران خود را در برابر فرا‌اعتمادی محافظت کرده و مشاوران مالی نیز در این زمینه به آنها کمک کنند. اطمینان بیش از حد منجر می‌شود تا سرمایه‌گذاران مهارت‌های پیش‌بینی‌کننده خودشان را بیش از حد تخمین بزنند و این اعتقاد را پیدا کنند که می‌توانند بازار را زمان‌بندی کنند. تشخیص و تعدیل اعتماد بیش از حد، یک مرحله اساسی در طراحی پایه‌های یک طرح مالی مناسب است. اعتماد بیش از حد افراد به خودشان، قوی‌ترین یافته در روانشناسی قضاوت است.

هنگامی که افراد می‌گویند 90درصد اطمینان دارند رویدادی رخ خواهد داد یا گزاره‌ای درست است، شاید تنها 70 درصد مواقع حق با آنها باشد (De Bondt & Thaler, 1994). فرااعتمادی باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاران مهارت‌های پیش‌بینی خود را بیش از حد برآورد کرده و باور کنند که می‌توانند زمان (تغییرات) بازار را تعیین کنند. مطالعات نشان داده است که یکی از اثرات جانبی فرااعتمادی سرمایه‌گذار، فزونی بیش از اندازه معاملات است. شواهدی وجود دارد که تحلیلگران مالی به آهستگی ارزیابی پیشین خود از عملکرد آینده شرکتی را اصلاح می‌کنند حتی هنگامی که قرائن محکمی مبنی بر اشتباه بودن ارزیابی کنونی وجود داشته باشد. افراد معمولاً بیش از حد به توانایی‌های‌شان اعتماد می‌کنند و تحلیلگران و سرمایه‌گذاران در حوزه‌هایی که دارای دانش و اطلاعات نسبی هستند، بیش از حد انتظار به خود اعتماد دارند(Waweru & Munyoki, 2008).

به‌عنوان مثال هنگام برآورد ارزش یک سهم، سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، درصد انحراف بسیار پایینی را برای طیف بازده‌های مورد انتظار درنظر می‌گیرند، مثلاً چیزی حدود 10 درصد سود یا زیان، درحالی‌که تجربیات موجود انحراف معیار بیشتری را نشان می‌دهد. مفهوم ضمنی چنین رفتاری این است که سرمایه‌گذاران، ریسک از دست دادن اصل سرمایه را کمتر از واقع برآورد می‌کنند. (طبیعی است در مورد روی دیگر ریسک یعنی بالا رفتن ارزش، نگرانی وجود ندارد).در حالت کلی و ابتدایی‌ترین شکل، فرا‌اعتمادی ایمان و اعتقاد بی‌جا و غیر‌قابل توجیه به استدلال شهودی، قضاوت یا توانایی‌های شناختی یک فرد است که می‌تواند به دو گروه فرا‌اعتمادی در پیش‌بینی و فرا‌اعتمادی به اطمینان تقسیم شود.

فرا‌اعتمادی در پیش‌بینی حالتی است که در آن سرمایه‌گذاران هنگام تخمین و ارزیابی تصمیمات سرمایه‌گذاری، پیش‌بینی‌های سرمایه‌گذاری با فاصله خیلی کم انجام می‌دهند. یکی از نابخردی‌های مشهود ناشی از این سوگیری این است که سرمایه‌گذاران ممکن است در نتیجه تجمع و انباشت ریسک‌های غیر‌ضروری در پرتفوهای خود، ریسک‌های نزولی را کمتر از حد ارزیابی کنند. فرا‌اعتمادی به اطمینان بیانگر وضعیتی است که سرمایه‌گذاران به قضاوت‌های خود بیش از حد مطمئن هستند. پیامد رایج این حالت این است که سرمایه‌گذار هنگام شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری دارای این باور ذهنی است که این سرمایه‌گذاری بی‌عیب است اما عملکرد پایین آن منجر به معامله بیش از حد سرمایه‌گذار در جست‌وجوی بهترین فرصت بعدی می‌شود. بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که سرمایه‌گذاران تحت سوگیری فرا‌اعتمادی، پروتفوی محدودی با حداقل تنوع و فراوانی معامله سرمایه‌گذاری، نگهداری کنند (Tiwari, 2009).

هـمـچـنـیـن اغـلـب سـرمـایـه‌گذاران درمورد قضاوت‌های خود خیلی مطمئن هستند، این نوع فراعتمادی را، «فرا اعتمادی به اطمینان» می‌نامیم. به‌عنوان مثال برای تصمیم سرمایه‌گذاری در یک شرکت خاص، اغلب انتظار زیان را نادیده می‌گیرند و بعدا درصورتی که شرکت عملکرد ضعیفی داشته باشد، احساس تعجب یا نارضایتی می‌کنند. این افراد غالبا معاملات پرحجمی انجام می‌دهند و صاحب پرتفوهایی می‌شوند که به اندازه کافی متنوع نیست. هم «فرا‌اعتمادی بـه اطـمـیـنان» و هم «فرا اعتمادی در پیش‌بینی» می‌تواند منجر به اشتباه درعرصه سرمایه‌گذاری شود (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388).

رفتارهای ناشی از تورش رفتاری اعتماد بیش از حد که ممکن است به پورتفوی سرمایه‌گذار لطمه بزند:

1- سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، توانایی خود را در ارزیابی یک شرکت به‌عنوان یک‌سوژه سرمایه‌گذاری، بیش از حد تخمین می‌زنند. در نتیجه آنها اطلاعات منفی را که به‌طور طبیعی علامت هشداردهنده‌ای است مبنی بر اینکه خرید سهم نباید انجام شود یا اگر خریدی انجام شده باید به فروش برسد، را نادیده می‌گیرند.

2- سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن در نتیجه این باور که آنها اطلاعات ویژه‌ای در اختیار دارند (که دیگران ندارند) معاملات پرحجمی را انجام می‌دهند. تجربه نشان می‌دهد که انجام معاملات زیاد، غالبا منجر به بازدهی ضعیف در بلند‌مدت می‌شود.

3- سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن یا عملکرد تاریخی سرمایه‌گذاری خود را نمی‌دانند یا به آن اهمیت نمی‌دهند، لذا ممکن است ریسک از دست دادن اصل اشتباهات رایج در سرمایه گذاری سرمایه خود را کمتر از واقع برآورد کنند، درنتیجه معمولاً عملکرد ضعیف و غیر‌منتظره پرتفوی در انتظار آنان است.

4- سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، پرتفوهای غیر‌متنوعی را دراختیار دارند، از این رو بدون یک تغییر متناسب در ظرفیت ریـسـک‌پـذیـری، ریـسک بیشتری را تحمل می‌کنند. این سرمایه‌گذاران حتی اغلب نمی‌دانند که آنها ریسکی بیشتر از آنچه ظرفیت و تحمل آن را دارند، تقبل کرده‌اند.

هر چهار مورد ارائه شده در زیر مخاطراتی هستند که غالبا از فرا‌اعتمادی نشات می‌گیرد:

1- اعتقاد بی‌اساس نسبت به توانایی خود در شناسایی سهام شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری بالقوه: بسیاری از سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، مدعی‌اند که دارای استعدادهای بالاتر از حد متوسط هستند، اما شواهد کمی در حمایت از این ادعا وجود دارد. مطالعه اودان نشان داد که پس از کسر هزینه معاملات (و قبل از مالیات) سرمایه‌گذار متوسط، حدودا معادل 2 درصد در سال، عملکرد ضعیف‌تری نسبت به متوسط بازار داشته است. بسیاری از سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن همچنین معتقدند که قادرند صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری را انتخاب کنند که عملکرد آتی آنها برتر از سایرین باشد. با این حال بسیاری تمایل دارند که در داخل و خارج این صندوق‌ها، در بدترین زمان ممکن معامله کنند، زیرا انتظارات غیر‌واقعی را دنبال می‌کنند. ارقام واقعی نشان می‌دهد که در فاصله سال‌های1995-1984، بازده سالانه یک صندوق سرمایه‌گذاری مشترک به‌طور متوسط 12/3درصد بوده است درحالی‌که یک سرمایه‌گذار متوسط که فقط در یک صندوق سرمایه‌گذاری کرده، بازدهی معادل 6/3 درصد کسب کرده است. مشاوران سرمایه‌گذاری وقتی با مشتریانی مواجه می‌شوند که مدعی‌اند توانایی پیش‌بینی سهام داغ آتی را دارند، باید از آنها بخواهند که عملکرد تاریخی دو سال اخیرشان را مرور كنند، اگر نه همیشه ولی در اغلب موارد، عملکرد ضعیفی مشاهده خواهد شد.

2- معاملات مکرر (حجم بالا): در مطالعه برجسته باربر و اودان، «پسرها، پسر خواهند بود». متوسط حجم معاملات (گردش) سالانه هر فرد در پرتفوی خود 80 درصد بود (اندکی کمتر از رقم 84 درصد که متوسط حجم معاملات صندوق‌های مـشـتـرک سرمایه‌گذاری است. 20 درصد پایین سرمایه‌گذاران ازنظر گردش پرتفوی (گردش سالانه‌ای حدود یک درصد) بازده سالانه‌ای معادل 17/5 درصد کسب کرده‌اند که درمقایسه با بازده 16/9 درصدی شاخص S&P500، عملکرد بهتری را در طول این دوره نشان می‌دهد. در مقابل 20 درصــد بــالای سرمایه‌گذاران از نظر گردش پرتفوی (گردش حدود 9 درصد ماهانه یا 108 درصد سالانه)، بازدهی معادل 10 درصد داشته‌اند. این شواهد دلیلی بر تأیید ادعای محققان مبنی بر خطرساز بودن این عامل فراهم می‌كند.

زمانی که گردش حساب یک سرمایه‌گذار حجم بسیار بالایی از معاملات را نشان می‌دهد، بهترین توصیه این است که از او بخواهیم سوابق تاریخی معاملاتش را مرور کرده و بازده خود را محاسبه كند. این اقدام اثرات زیانبار انجام معاملات بیش از اندازه را نشان می‌دهد. از آنجاکه فرا‌اعتمادی یک‌سوگیری شناختی است، اطلاعات به‌روز شده، غالبا می‌تواند به سرمایه‌گذاران در درک نادرست بودن روش آنها کمک كند.

3- درک ریسک از دست دادن اصل سرمایه: سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، به‌ویژه آنهایی که مستعد بروز اعتماد بیش از حد در پیش‌بینی هستند، تمایل دارند ریسک کاهش قیمت و از دست دادن اصل سرمایه را کمتر از واقع تخمین بزنند. این افراد نسبت به پیش‌بینی خود بسیار مطمئن هستند و احتمال وقوع زیان در پرتفوی خود را به اندازه کافی مدنظر قرار نمی‌دهند. برای مشاورانی که مشتریان آنها این نوع از رفتار را دارند، یک توصیه دو بخشی پیشنهاد می‌شود. نخست ویژگی‌های سرمایه‌گذاری را برای جست‌وجوی عملکرد بالقوه ضعیف مرور کرده و از این شواهد برای نشان دادن خطرات اعتماد بیش از حد استفاده کنید. دوم آنها را به مطالعات انجام شده در این زمینه ارجاع دهید. اغلب دیده شده است که سرمایه‌گذاران در این نقطه، تصویری را به ذهن می‌سپارند که نوسان غیرمنتظره بازارها را یادآوری می‌کند و موجب رفتار محتاطانه‌تری می‌شود.

4- عدم تنوع‌بخشی پرتفوی: همانند مورد مدیر بازنشسته‌ای که نمی‌تواند از سهام شرکت قبلی خود دل بکند.بسیاری از سرمایه‌گذاران بیش از حد مطمئن، پرتفو‌های غیر‌متنوع خود را به این دلیل که باور ندارند اوراق بهاداری که از گذشته طرفدار آن بوده‌اند، عملکرد ضعیفی داشته است، رها نمی‌کنند. در مورد شرکت‌هایی که به دلیل عملکرد برجسته گذشته خود، بخش عمده یک پرتفوی را به خود اختصاص داده‌اند، مشاور می‌تواند استراتژی‌های مصون‌سازی مختلفی مثل اختیار فروش و قرضه‌های با نرخ شناور را توصیه کند (پمپین، 1963؛ ترجمه بدری، 1388).

۶ اشتباه رایج سرمایه گذاری از نگاه هومن مقراضی (قسمت اول)

هومن مقراضی/ تحلیلگر با سابقه بازار‌های مالی در این مقاله ۶ اشتباه رایج در زمینه سرمایه گذاری که باید از آن‌ها اجتناب کرد را توضیح می‌دهد.

۶ اشتباه رایج سرمایه گذاری + بورس نیوز

به گزارش بورس نیوز ، هومن مقراضی تحلیلگر با سابقه بازار‌های مالی در این مقاله ۶ اشتباه رایج در زمینه سرمایه گذاری که باید از آن‌ها اجتناب کرد را توضیح میدهند. بعضی از این اشتباهات آن چنان رواج یافته اند که خیلی‌ها آن‌ها را به عنوان یک نرم در سرمایه گذاری پذیرفته اند، اما این اشتباهات مهلک به راحتی می‌توانند خسارات جبران ناپذیری را بر سرمایه افراد وارد کنند.

۱) وقتی قیمت سهمی که خریده بودیم ریخت، بیشتر می‌خریم تا میانگین کم کنیم

اشتباه اول زمانی رخ می‌دهد که فرد سرمایه گذار یک سهم را خریداری کرده است و قیمت سهم وارد روند نزولی میشود؛ در این زمان، سرمایه گذار با امید به اینکه قیمت سهم در آینده افزایش یابد، اقدام به خرید مجدد سهم در قیمت پایین‌تر می‌کند تا به این ترتیب میانگین قیمت خرید را کاهش دهد و در نتیجه بتواند بازدهی بالاتری کسب کند.

این در شرایطی که سهمی ارزنده باشد و انتظار افزایش قیمت آن برود، می‌تواند نتیجه مطلوب سرمایه گذار و کسب بازدهی مناسب‌تر را به دنبال داشته باشد. اما در شرایطی که شرکتی عملکرد مطلوبی نداشته و در نتیجه روند نزولی قیمت سهم، تابعی از ضعف عملکرد شرکت است، در این شرایط خرید مجدد این سهم، ریسک سرمایه گذاری متناظر با آن را نیز افزایش می‌دهد یا حتی در صورت ثبات قیمت این سهم در سطوح پایین تر، خرید مجدد این سهم باعث میشود سرمایه فرد در این سهام بدون کسب بازدهی خاصی، برای مدت طولانی باقی بماند و این امر فرصت سرمایه گذاری در دارایی‌هایی که می‌توانستند بازدهی بالاتری را به دنبال داشته باشند، از سرمایه گذار سلب خواهد کرد؛

بنابراین از نگاه هومن مقراضی؛ این امر که سرمایه گذار با هدف کاهش میانگین قیمت خرید، اقدام به خریداری مجدد سهم کند، همیشه اقدام درستی محسوب نمی‌شود. حال سوال اینجاست که چه زمانی باید میانگین کم کرد؟ زمانی که شما از عملکرد فاندامنتال سهم باخبر هستید و آن را به شدت مثبت ارزیابی می‌کنین و نزول قیمت سهم را نتیجه تصمیم احساسی سایر معامله گران می‌دانید و معتقدید این شرکت با این عملکردش خیلی زود قیمت سهامش دوباره به روند صعودی برمیگردد. در اینجا ذکر این نکته لازم هست که مراقب باشید اسیر تعصب روی سهم و تحلیل تان نشوید و با چشمانی باز تحلیل کنید.

  • بیشتر بخوانید: سرمایه‌گذاران هوشمند چگونه در دوران ریزش بورس به موفقیت رسیدند؟

۲) این سهم خیلی خوبه، چون قیمتش خیلی پایین اومده!

در بازار سهام بار‌ها شنیده شده که سرمایه گذاران میگویند فلان سهم خیلی ارزان است و مناسب ورود است، چون مثلا الان با این پول یک آدامس هم نمی‌شود خرید! در واقع اشتباه اینجاست که، چون قیمت یک سهم در سطح بسیار پایینی قرار دارد، به اشتباه چنین تلقی می‌شود که این سهم یا دارایی ارزان و ارزنده است.

برای درک این مبحث باید در ابتدا به این نکته اشاره کرد که قیمت یک دارایی، به خودی خود معیار کافی برای تشخیص ارزندگی یک سهم یا دارایی محسوب نمی‌شود. ما انسان‌ها برای تصمیم گرفتن راجع به اینکه چیزی ارزان یا گران است باید قیمتش را با چیز دیگری مقایسه کنیم؛ و اینجاست که بعضی‌ها به خطا می‌روند و سهمی که قیمتش پایین است را اشتبا‌ها با آدامس مقایسه می‌کنند و می‌گویند ارزان است!

در حالی که هومن مقراضی تاکید دارد که مقایسه درست، مقایسه با ارزش ذاتی یا ارزش واقعی است. اجازه بدید مثال ساده‌ای بزنیم، در نقطه‌ای از شهر تهران اگر ملکی به قیمت یک میلیارد تومان آگهی شده باشد و شما بر اساس قیمت زمین و منطقه بدانید که ارزش این ملک بیش از اینهاست، هرگز نمی‌گویید یک میلیارد تومان گران است. در حالی که ملک دیگری را در شهر دیگری اگر به همین قیمت بگذارند، امکان دارد شما بررسی کنید و بگویید یک میلیارد تومان گران است. در بازار سهام هم همینطور است.

نباید به صرف اینکه سهمی مثلا ۲۰۰ تومان معامله می‌شود بگوییم ارزان است و سهمی که ۲ هزار تومان است بگوییم گران است. در واقع نباید فقط به عدد‌ها توجه کنیم بلکه باید آن‌ها را با ارزش واقعی آن شرکت یا کارخانه‌ای که سهامش را می‌خریم و توان تولید و سودآوری اش مقایسه کنیم. معیار اصلی برای تشخیص ارزنده بودن یک سهم، ارزش ذاتی آن است. سهام یک شرکت، بر اساس عملکرد گذشته و پیش بینی از عملکرد آینده آن شرکت، مورد بررسی می‌تواند قرار گیرد و بر این اساس ارزش ذاتی آن تعیین شود؛ و با قیمتی که در آن سطح معامله میشود مقایسه شود.

بنابراین برای مثال اگر طبق برآورد‌ها ارزش ذاتی سهمی ۲۵۰۰ تومان برآورد شود، اما در قیمت ۲ هزار تومان معامله شود، آنگاه می‌توان گفت این سهم ارزان و ارزنده است؛ در صورتی که ممکن است سهم دیگری در قیمت ۲۰۰ تومان معامله شود که از لحاظ قیمتی یک دهم سهم دیگر است و در سطح بسیار پایین تری قرار دارد، اما بررسی عملکرد این شرکت نشان میدهد که حتی در همین سطح کنونی ۲۰۰ تومانی نیز این سهم ارزنده نیست و ارزش ذاتی آن به دلیل عملکرد نامناسب شرکت پایین‌تر از این سطح قرار دارد، در نتیجه این سهم در قیمت ۲۰۰ تومان باز هم گران است.

۳) قیمت سهم دیگه از این پایین‌تر که نمی‌تونه بره!

خطای دیگری که بسیاری از سرمایه گذاران مرتکب آن می‌شوند این تصور است که سطح حمایتی که ممکن است حتی در طولانی مدت از قیمت سهم یا یک دارایی حمایت کرده باشد، هیچ گاه شکسته نخواهد شد. یا به عبارتی تصور می‌کنند، قیمت یک سهم یا یک دارایی هیچ گاه از یک نقطه پایین‌تر نخواهد رفت. این تلقی نادرست است، از آنجایی که ممکن است شرایط به نحوی تغییر کند، ریسک غیرسیستماتیک به نحوی شرایط یک شرکت خاص را تحت تاثیر قرار دهد یا ریسک سیستماتیک به نحوی کل بازار را زیر سیطره خود درآورد که قیمت بیش از آنکه شما تصور می‌کردید ریزش کند.

یک مثال خوب در مورد سهام شرکت فورد است، همانطور که در نمودار زیر روند قیمتی تعدیل شده سهام شرکت فورد نشان میدهد، از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۸ قیمت سهم همواره در بازه بین ۴ تا ۲۰ دلاری در حال نوسان بوده است. اما با وقوع بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸، نه تنها کف حمایتی ۴ دلاری قیمت سهم این غول خودروسازی امریکایی شکسته می‌شود بلکه در تاریخ ۱۹ نوامبر ۲۰۰۸، قیمت هر سهم فورد تا سطح ۸۵ سنت (حتی کمتر از یک دلار) نیز افت می‌کند.

۶ اشتباه رایج سرمایه گذاری از نگاه هومن مقراضی(قسمت اول)

نمونه این اتفاق در بورس ایران هم بار‌ها افتاده و حتی بوده اند شرکت‌هایی که مشمول قانون ورشکستگی شده اند و دست سهامداران خالی مانده بنابراین تصور این که قیمت هر دارایی از یک سطح مشخصی غیرممکن است پایین‌تر رود تصوری نادرست است.

هومن مقراضی همیشه تاکید داشتند که دانش سرمایه گذاری مهم‌ترین مهارتی است که هرکس باید به آن مسلط شود، و برای این تسلط نیاز نیست که حتما پیش زمینه یا رشته دانشگاهی مرتبطی داشت، بلکه کافیست یک دوره آموزشی جامع را پیدا کنید و از صفر تا صد آموزش ببینید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.