-
نتیجه معامله برای شما اصلا مهم نیست و دقیقا مطابق برنامه معاملاتی خود بر روی ورود به بازار تمرکز می کنید.
• صرف نظر از اینکه سود بکنید یا ضرر کنید، نه غمگین خواهید بود و نه خوشحال.
• به هیچ وجه نظرات دیگران را در نظر نمی گیرید و فقط کاری را انجام می دهید که می دانید یا معتقدید درست است.
• شما همیشه بر تقویت مهارت های خود، رفع معامله گران بیش از حد احساسی نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت خود تمرکز می کنید.
• زمانی که معامله شما با ضرر باشد، خیلی راحت و بدون استرس از پس آن بر می آیید و با کمترین ضرر از بازار خارج می شوید.
• شما با دقت تمام نتایج و آنچه از معاملات خود یاد می گیرید ثبت می کنید و به طور مرتب سوابق خود را بررسی می کنید.
• ذهن شما قبل و بعد از معامله کاملاً آرام است و فقط روی چیزهای درست تمرکز می کند.
جزئیات خبر
چرا برخی معاملهگران سهام دایماً در بازار بورس ضرر می کنند؟ در زیر به 4 دلیل مهم اشاره شده است:
1- نداشتن روش معاملاتی ثابت و مشخص
معامله گرانی که دایماً ضرر می کنند اعداد مهم و کلیدی را نمیدانند. آنها به مفاهیم حمایت و مقاومت توجه نمیکنند و با الگوها و نمودارها بیگانهاند. تعریف آنها از مدیریت ریسک نیز با شکست مواجه میشود. باید بدانید که یک معاملهگر در صورت نداشتن استراتژی یا روش معاملاتی ثابت و مشخص محکوم به شکست است.
عدم وجود استراتژی مشخص و ثابت، باعث می شود معاملهگر پس تجربه چندین معامله با ضرر، کم کم به این نتیجه برسد که باید از بازار خارج شد! اما ناامید نشوید. با مطالعه و یادگیری درست، داشتن روش معاملاتی مشخص (که درستی آن اثبات شده باشد)، و نیز داشتن تعادل روحی و پشتکار میتوان معامله گران بیش از حد احساسی معامله گران بیش از حد احساسی به نتایج خوب رسید و معاملات پیروزمندانه داشت.
2- نداشتن درک درست از عملکرد بازار، اندیکاتورهای کلیدی، اعداد مهم و ندانستن زمان مناسب برای انجام معامله
هنگامی که دست به انجام معامله ای می زنید، در واقع شانه به شانه بزرگترین حرفه ای های بازار حرکت میکنید. بسیاری از معامله گران حرفه ای نه تنها بسیار هوشیارند و برای خود کوهی از تجربه هستند، بلکه ثروتمند هم هستند. اما این بدان معن نیست که شما نمیتوانید برنده باشید!
بلکه بدین معناست که تنها باید علم کسب کرده و یاد بگیرید و آمادگی مبارزه داشته باشید. فرد X تنها درصورتی می تواند فرد Y را شکست دهد که آمادگی مبارزه با او را داشته باشد. برخی ممکن است فکر کنند که هزینه یادگیری معامله گری بسیار بالاست، غافل از اینکه هزینه یاد نگرفتن و نادیده گرفتن آن به مراتب گزاف تر و گران تر است.
3- ریسک بیش از حد معامله گران بیش از حد احساسی در یک معامله
تریدر بلند پرواز کسی است که بیشتر از 10 درصد حساب معاملاتی خود وارد یک سهم میشود. معامله گران منطقی مفهوم ریسک را به خوبی درک کرده و پیش از آنکه در مورد سود آن فکر کنند، ابتدا ریسک را مدیریت میکنند.
در صورتیکه معاملهای آنها را به قبول ریسک زیاد سوق دهد، وارد آن نمیشوند. موافقان این نظریه و معاملهگران منطقی ریسک خود را زیر 2 درصد حساب معاملاتی خود قرار میدهند. این کار به آنها توانایی این را میدهد که اگر چندین معامله پشت سر هم آنها هم با ضرر همراه شد آسیبی نبینند.
4- آماده نبودن به لحاظ ذهنی
روانشناسی بازار یکی از مباحث مهم معاملهگری است و حال آنکه اکثر مردم اهمیت آن را ندانسته و از این رو از ذهن آماده جهت انجام معامله برخوردار نیستند. وقتی سهامی را میخرید و در واقع سرمایه تان را وسط میگذارید، ترس، طمع و سایر احساسات عاطفی، معامله کردن را برای شما سخت میکند.
سعی کنید مطمئن شوید که بخوبی از تمامی جنبه های احساسی و روانی معاملهگری آگاهید و پیش از انجام هر گونه معامله ای آمادگی مقابله با این احساسات و عواطف را دارید.
تسلط کامل بر احساسات در عرصه معامله گری فارکس
وضعیت ذهنی و روانی معاملهگر تأثیر جدی بر نتیجه معاملات و عملکرد او در بازار دارد.
احساسات و غرایز انسانی به راحتی میتوانند عملکرد معاملهگر را تحت تأثیر قرار دهند و حتی بهترین استراتژیها و تحلیلهای معاملاتی را بیاثر کنند.
هر معاملهگری باید بداند چگونه احساسات خود را تشخیص دهد و در سریعترین زمان ممکن آنها را کنترل کند.
شما به عنوان معاملهگر همیشه با چهار حس مخرب درگیر خواهید بود و حتی اگر به سطح حرفهای معاملهگری هم برسید باز هم با این چهار حس مواجه خواهید شد.
حس طمع، ترس، امید و پشیمانی همیشه با شما همراه خواهند بود. زمان نمیتواند کمکی برای مقابله با این چهار حس بکند، اما اگر یاد بگیرید که این احساسات را در زمان معامله تشخیص دهید، میتوانید آنها را کنترل کنید.
کنترل این چهار حس مخرب باعث خواهد شد تا شما از ورود به معاملات غیرمنطقی یا تغییر بدون دلیل دستورات حد ضرر و حد سود و حتی تغییر بیمورد حجم معامله خودداری کنید.
اگر معاملهگری نتواند ذهن و احساسات خود را کنترل کند، با تصمیمات اشتباه و احساسی زمینه را برای اخراج خود از بازار فراهم خواهد کرد.
همه ما با مفهوم طمع آشنا هستیم. تمایل بیش از حد انسان به تصاحب پول یا ثروت همان طمع است.
در حرفه معاملهگری طمع میتواند در شکل انتظارات غیر واقعی از بازار ظاهر شود. به این صورت که معاملهگر خواسته غیر واقعی از معاملات داشته باشد.
اگر شما هم در حین فعالیت در بازار احساس کنید که از معامله انتظار سود غیرمعمولی دارید و یا میخواهید سریع سود کنید، مطمئن باشید که طمع به سراغ شما آمده است.
از اولین پیامدهای طمع، تغییر حجم معاملات است، به این صورت که شما ریسک معاملات را بالا میبرید.
تشخیص چنین حسی کار سختی نیست. اگر احساس کردید مشکلی با افزایش ریسک معاملات ندارید، بدانید که طمع موجب زیان و ضرر شما خواهد شد.
هر چقدر هم که استراتژی شما سفت و سخت باشد، حس طمع میتواند شما را متقاعد کند که بیخیال سیستم معاملاتی شوید!
هر چند حرف زدن از تشخیص طمع کار آسانی است، اما در عمل شاید معاملهگر حتی متوجه این حس هم نباشد.
به طور مثل شاید معامله باز با سود خوبی داشته باشید و به آن نگاه کنید و فکر کنید که با باز نگهداشتن آن چقدر دیگر هم میتوانید سود کنید.
اما به طور حتم فراموش خواهید کرد که سود معامله باز قطعی نیست!
یعنی این سود اگر تثبیت نشود، میتواند به راحتی از دست برود و حتی معامله سود ده به معامله زیان ده تبدیل شود.
یعنی تا وقتی معامله بسته نشده، سود ده یا زیان ده بودن آن مشخص نیست!
بسیاری از معاملهگران با نگاه کردن به لیست معاملات باز خود دچار اشتباه میشوند.
آنها فکر میکنند که سود یا زیان معاملات قطعی است.
تسلط کامل بر احساسات در عرصه معامله گری فارکس
همین تصور غلط باعث میشود تا معاملهگران با زیر پا گذاشتن سیستم معاملاتی خود دست به تغییر دستورات حد ضرر و حد سود بزنند.
همین حس طمع به راحتی عملکرد معاملهگر را زیر سؤال میبرد.
دیده شده که معاملهگر با نزدیک شدن بازار به حد سود او، طمع کرده و حد سود را دوباره تغییر داده و در فاصله دور تری از اهداف قبلی قرار داده است.
در اکثر مواقع چنین کاری تنها باعث سود کمتر میشود!
خروج از معاملهای که سود خوبی را نشان میدهد کار سختی است.
در حقیقت معامله را باید دقیقاً زمانی بست که سود خوبی دارد و وضعیت معامله هم امیدوار کننده است.
بسیاری از معاملهگرانی که با سود کمتری از بازار خارج میشوند (در مقایسه با حد سود اولیه معامله)،
افرادی هستند که معامله را بیش از حد معمول باز نگه داشتهاند، حد سود را تغییر دادهاند و یا اهداف غیر واقعی برای معامله تعیین کردهاند.
همه این عوامل نتیجه حس طمع است!
همه معاملهگران حرفهای و تازه کار در دورهای از کار خود دچار ترس میشوند.
ترس میتواند اثرات خوب و بد داشته باشد، بر خلاف حس طمع که همیشه به ضرر معاملهگر است.
ترس حس قویتری است. ترس یک واکنش غریزی برای حفظ بقاست. ترس از دست دادن پول میتواند هم خوب باشد و هم بد.
به همین دلیل در مواجه با حس ترس، معاملهگر باید به دنبال حفظ توازن باشد.
ترس از دست دادن حساب معاملاتی واقعی باعث میشود تا معاملهگر در تمامی معاملات خود از حد ضرر استفاده کند.
در این مورد ترس به نفع معاملهگر عمل میکند. اما ترس میتواند علیه معاملهگر هم باشد.
معاملهگری که ترسیده به احتمال زیاد از ورود به بازار خودداری خواهد کرد و فرصتها را از دست خواهد داد.
یکی از عوامل دیگری که موجب ترس معاملهگر میشود، ریسک بیش از حد در معاملات است.
به طور کلی برای مدیریت حس ترس باید دو کار انجام دهید:
اول باید درک کنید که معامله قبلی شما تأثیری بر نتیجه معامله بعدی نخواهد داشت.
دوم، باید میزان حجم معاملهای که با آن راحت هستید را پیدا کنید.
گوش دادن به اخبار یا گزارشهای اقتصادی هم میتواند معاملهگران را بترساند.
اخبار و گزارشهای اقتصادی میتوانند معاملهگر را متقاعد کنند که وارد معامله جدیدی شود،
یا معامله فعلی را ببندد، بدون اینکه اصلاً توجهی به وضعیت تکنیکال بازار داشته باشد.
در حقیقت بررسی اخبار و گزارشهای اقتصادی امری ضروری است،
اما چنین اطلاعاتی برای ورود لحظهای به بازار یا بستن معاملات فعلی کاربردی ندارند.
امید حس خطرناکی برای معاملهگر است.
شاید درک و تشخیص این حس کار سختی برای معاملهگر باشد، چونکه به طور کلی حس امید، حس خوبی است.
اما در حرفه معاملهگری حس امید میتواند کشنده باشد.
امید به این معنی است که شخص انتظار دارد که اتفاقی بیفتد.
وقتی معاملهگر تحت تأثیر حس امید معامله میکند، معمولاً به این نتیجه میرسد که حتماً سود خواهد کرد.
شاید این حس باعث شود تا معاملهگر دستور حد ضرر را تغییر دهد و یا اصلاً دستورات حد ضرر را حذف کند!
چونکه معاملهگر امید دارد که بازار به نفع او تغییر خواهد کرد.
حس امید میتواند به حس طمع تغییر یابد و معاملهگر به سودهای سریع یا غیر واقعی امیدوار شود.
در بهترین حالت معاملهگری که به آینده امید دارد با سودهای کمتری از بازار خارج خواهد شد.
در واقع وقتی معامله سود خوبی دارد، معاملهگر به امید سودهای بیشتر از بستن آن خودداری خواهد کرد.
اینکه معاملهگر امیدوار باشد هر معاملهای که باز میکند با سود بسته خواهد شد، دیدگاه غلطی است.
امیدوار بودن به معاملات میتواند احساسات دیگری را هم زنده کند.
معاملهگری که به یک معامله امید دارد، اگر با زیان از بازار خارج شود، دچار سرخوردگی خواهد شد.
ناراحتی، خشم و پشیمانی از پیامدهای امید واهی است.
معاملهگر باید همیشه دیدگاه واقعبینانه داشته باشد و کاملاً درک کند که هر معاملهای قرار نیست در بهترین سناریو بسته شود.
در عملکرد معاملهگران موفق و حرفهای همیشه شاهد ترکیبی از معاملات سود ده و زیان ده هستیم.
این برآیند معاملات است که اهمیت دارد، نه نتیجه تک تک معاملات.
پشیمانی
حس پشیمانی زمانی به سراغ معاملهگر میآید که معاملهای را با زیان بسته باشد
و یا اینکه فرصت معاملاتی خوبی را از دست داده باشد.
معمولاً حس پشیمانی نتیجه احساساتی مثل طمع و ترس است که در بالا آنها را بررسی کردیم.
معاملهگران تازه کار بیش از حد به معاملات قبلی خود تمرکز میکنند.
هر معاملهگری باید این حقیقت را درک کند که هیچگاه دو معامله یکسان نخواهند بود.
به همین دلیل توجه بیش از حد به معاملات قبلی کار بیهودهای است.
نتیجه معامله قبلی تأثیری بر معاملات بعدی شما ندارد.
شما هیچ وقت نمیتوانید نتیجه معاملات قبلی خود را تغییر دهید،
اما میتوانید با ارزیابی آنها از اشتباهاتی که قبلاً انجام دادهاید خودداری کنید.
معاملهگر همیشه باید در لحظه زندگی کند و به معاملات بعدی تمرکز کند.
حس پشیمانی میتواند باعث شود تا معاملهگر بعد از دست دادن فرصت معاملاتی وارد بازار شود.
اگر فرصت از دست رفت و وارد بازار شدید به احتمال زیاد نسبت ریسک به ریوارد غیرمنطقی خواهد بود.
در واقع وقتی فرصت معاملاتی از دست رفت، ورود به معامله کار را دشوار میکند و سود کردن از چنین معاملهای کار سختی خواهد بود.
معاملهگران حرفهای به جای اینکه حسرت فرصت از دست رفته را بخورند، منتظر میمانند و بازار را بررسی میکنند، تا شاید فرصت معاملاتی دیگری پیدا کنند.
در رابطه با این مقاله پیشنهاد میکنیم کتاب صوتی ۷ گناه نا بخشودنی در معامله گری دکتر اناری را گوش بدهید برای دانلود این مقاله اینجا کلیک کنید
مهمترین اصول روانشناسی ترید در بازار ارزدیجیتال ⭐
در روانشناسی ترید نکته مهمی است که برای موفقیت در بازارهای مالی باید در نظر گرفته شود.
در این مقاله قصد دارم اهمیت بالای روانشناسی ترید را از طریق 5 اصل طلایی روشن کنم، زیرا 80 درصد موفقیت در بازار شما در واقع به آن بستگی دارد.
با در نظر گرفتن این 5 اصل ساده اما بسیار مهم، زندگی تریدی شما به شدت تغییر خواهد کرد.
با پیروی از این اصول، ممکن است در بین 20 درصد معاملهگران موفق قرار بگیرید.
پنج اصل روانشناسی ترید به شرح زیر است:
1. از معاملات احساسی خودداری کنید. حدود 99 درصد از معاملات معامله گران بی تجربه احساساتی هستند!
2. به فراوانی موقعیت های معاملاتی اعتقاد داشته باشید. فقدان این نگرش می تواند برای شما بسیار گران تمام شود!
3. استراتژی معاملاتی خود را بهینه کنید. عدم انجام این کار ممکن است منجر به گردابی از استراتژی های نادرست شود.
4. هرگز برای انتقام به بازار “حمله” نکنید. معامله انتقام جویانه در سطح ذهنی انجام می شود که پس از ورود به بازار متوجه می شوید.
5. هرگز حریص نباشید. حرص و طمع دامی است که وقتی موفق می شوید سر راهتان قرار می گیرد.
روانشناسی ترید چیست و چرا 80 درصد موفقیت شما به آن بستگی دارد؟
هر اقدامی که انجام می دهید، ابتدا به آن فکر می کنید و سپس تصمیم می گیرید.
فرآیند معاملاتی شما به این صورت عمل می کند:
1. تعیین هدف و تصمیم گیری.
2. ترید
3. واکنش به رویدادها
4. انتخاب احساسات
شما تصمیم می گیرید در بازار معامله کنید. با این حال، قبل از تصمیم گیری، ابتدا باید اهداف خود را تعیین کنید.
این هدف گذاری می تواند شما را از ابتدا در مسیر موفقیت یا شکست قرار معامله گران بیش از حد احساسی دهد.
اگر هدف شما معامله و کسب 200 یا 60 درصد سود باشد، هرگز نمی توانید موفق شوید و از همان ابتدا ترید خود را بر اساس شکست قرار خواهید داد.
منظور من یک یا دو معامله نیست، اما من در مورد سیستمی صحبت می کنم که همیشه برای شما کار می کند و به وضوح پایدار است.
مسئله روانی که باعث می شود با هدف گذاری نتوانید سود کسب کنید این است که وقتی تصمیم می گیرید در بازار مثلا 200 دلار سود کسب کنید، نمودار خود را برای این منظور باز می کنید.
ذهن شما کاملاً روی این موضوع متمرکز است و RAS شما (سیستم فعال کننده شبکه، شبکه ای از نورون های واقع در مغز است که به طور کلی مسئول رفتار است) که مسئول فیلتر کردن اطلاعات ورودی است، موقعیت های معاملاتی اشتباه را فعال می کند و به شما نشان می دهد. تا خود را برای ورود به بازار توجیه کنید.
مشکل اصلی این است که وقتی معامله گران در بازار ضرر می کنند، حتی متوجه نمی شوند که این ضرر صرفاً ناشی از یک موضوع روانی است.
از این رو، تاکنون متوجه شده اید که چگونه هدف گذاری در بازار می تواند حتی تصمیمات شما را تغییر دهد.
ممکن است بگویید ما یک طرح معاملاتی داریم و طبق آن پیش می رویم.
بله درست است.
با این حال، باید در نظر داشته باشید که هر طرح معاملاتی شامل یک سری قوانین است.
این قوانین دارای نشانه هایی هستند و قبل از ورود به معامله باید آنها را ببینید.
RAS شما دقیقاً زمانی واکنش نشان می دهد که این علائم تأیید شوند و به طور خودکار در مسیر اشتباه قرار می گیرند.
گام بعدی نحوه واکنش شما به این موضوع است.
شما اهداف خود را اشتباه تعیین کرده اید و اکنون وارد معامله ای می شوید که احتمالاً نتیجه ای جز ضرر نخواهد داشت.
شما کاملاً گیج شده اید که آیا باید ترید خود را ببندید یا باز نگه دارید، زیرا ممکن است بازار همانطور که انتظار دارید حرکت کند.
این زمانی است که RAS شما فعال می شود.
دوباره هدفتان را به شما یادآوری میکند و میگوید که باید به آنچه میخواهید برسید – سود 200 دلاری!
دید شما کاملاً محدود به ضررهای روزافزون است و فقط به سود احتمالی فکر می کنید.
این روند تا جایی ادامه می یابد که استرس شما از افزایش مداوم ضرر به نقطه ای برسد که معامله خود را تعطیل کنید.
اکنون در مرحله بعدی به دلیل هدف گذاری و تصمیم گیری اشتباه، RAS شما مجددا فعال می شود.
بنابراین، پس از خروج از بازار، بلافاصله از خود میپرسید که چه باید بکنید، زیرا میخواستید 200 دلار درآمد داشته باشید، اما 400 دلار از دست دادید.
اکثر مردم تصمیم می گیرند در این مرحله پول خود را از بازار پس بگیرند. هرچند اینها فقط رویاهای آنهاست!
آنها با تصمیم گیری اشتباه و هدف گذاری دوباره همین روند را تکرار می کنند، اما این بار باید ضررهای بسیار بیشتری را بپردازند.
از این رو، تاکنون متوجه شده اید که روانشناسی ترید چقدر مهم است و چرا 80 درصد موفقیت شما به آن بستگی دارد.
در ادامه توضیح خواهیم داد که چگونه می توان با در نظر گرفتن 5 اصل مهم از چنین ضررهایی جلوگیری کرد و به معاملات سودآور رسید.
پنج اصل طلایی اگر آنها را در نظر نگیرید، شکست شما در معامله گری اجتناب ناپذیر خواهد بود!
5 اصل روانشناسی معاملاتی:
اصل 1: از معامله احساسی اجتناب کنید.
ترید در بازار زمانی که احساساتی هستید بسیار خطرناک است.
این احساسات می تواند ترس، طمع، شادی، اعتماد به نفس کاذب، شک، هیجان و غیره باشد.
به عنوان مثال، فرض کنید که قبلاً سود کرده اید و از یک معامله خارج شده اید. سود شما به حدی بود که تصورش را هم نمی کردید و در مرحله بعد ممکن است شروع به مقایسه درآمد خود با درآمد دوستان و اقوامتان کنید!
در این لحظه احساس غالب در مغز شما غرور و هیجان است و این ایده به ذهنتان می رسد که می توانید آن را انجام دهید پس تمام شده و مراحل موفقیت را طی کرده اید.
در این بین، تصمیم می گیرید که سود خود را دوباره در پلتفرم معاملاتی خود ببینید تا کمی بیشتر به خود افتخار کنید.
شما به طور تصادفی نموداری را باز می کنید و موقعیت بالقوه ای را در مقابل خود می بینید. این به شما این تصور را می دهد که می توانید هر موقعیتی را در بازار معامله کنید، که موفق شده اید و تمام مهارت های لازم را یاد گرفته اید.
شما در حال حاضر بدون بررسی چک لیست معاملاتی خود معامله می کنید.
نتیجه این نوع ترید هر چه باشد، در درازمدت 100% شکست خواهد خورد و باعث ناامیدی و نابودی تمام سودهایی می شود که به دست آورده اید.
راه حل چیست؟
قبل از معامله، حتماً احساسات خود را بررسی کنید و مطمئن شوید که بر اساس احساسات وارد معامله ای نمی شوید.
فقط زمانی در بازار معامله کنید که احساسات شما خنثی باشد، این به شما کمک می کند بدون سوگیری های شناختی تصمیم درستی بگیرید.
وقتی احساسات شما خنثی هستند چگونه رفتار می کنید؟
-
نتیجه معامله برای شما اصلا مهم نیست و دقیقا مطابق برنامه معاملاتی خود بر روی ورود به بازار تمرکز می کنید.
• صرف نظر از اینکه سود بکنید یا ضرر کنید، نه غمگین خواهید بود و نه خوشحال.
• به هیچ وجه نظرات دیگران را در نظر نمی گیرید و فقط کاری را انجام می دهید که می دانید یا معتقدید درست است.
• شما همیشه بر تقویت مهارت های خود، رفع نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت خود تمرکز می کنید.
• زمانی که معامله شما با ضرر باشد، خیلی راحت و بدون استرس از پس آن بر می آیید و با کمترین ضرر از بازار خارج می شوید.
• شما با دقت تمام نتایج و آنچه از معاملات خود یاد می گیرید ثبت می کنید و به طور مرتب سوابق خود را بررسی می کنید.
• ذهن شما قبل و بعد از معامله کاملاً آرام است و فقط روی چیزهای درست تمرکز می کند.
اصل 2: به فراوانی موقعیت های معاملاتی اعتقاد داشته باشید
اصل 3: استراتژی معاملاتی خود را به درستی انتخاب کنید.
ابتدا، اجازه دهید کمی در مورد استراتژی معاملاتی صحبت کنم که 20 درصد از موفقیت بازار شما به آن بستگی دارد.
90 درصد افرادی که در حال حاضر در بازار ضرر می کنند، استراتژی معاملاتی قدیمی دارند و نتیجه آنها چیزی جز ضرر نیست.
این افراد ابتدا باید استراتژی معاملاتی مناسب را انتخاب کنند.
چگونه متوجه می شوید که استراتژی معاملاتی شما قدیمی است یا نه؟
خیلی ساده، اگر از یکی از روش های تحلیل تکنیکال استفاده کنید، استراتژی معاملاتی شما 100% منسوخ شده است و هرگز نمی توانید با آن به رویاهای مالی خود در بازار برسید.
اندیکاتورها در واقع اساس انواع مختلف روش های تحلیل تکنیکال هستند که خود بر مبنای ریاضیات و داده های قیمتی هستند.
Elliotالیوت، گن Gann، ایچیموکو Ichimoku، الگوهای هارمونیک، الگوهای کندل استیک Candle Stick، Andrew’s Pitchfork، پرایس اکشن Price Action و موارد دیگر، همه در دسته تحلیل تکنیکال قرار می گیرند.
این روش ها توسط کشورهای پیشرفته در کشورهای به اصطلاح جهان سوم رواج یافته و سود اصلی آن نصیب دلالان می شود.
تحلیل تکنیکال چیست و چرا باعث شکست معامله گران می شود؟
حقیقت این است که در بازارهای مالی، درصد بسیار کمی از سود کارگزاران از کارمزد معاملاتی شما و درصد زیادی از آن (بیش از 95٪) درآمد یک کارگزار از زیان شما در بازار است.
کارگزار تنها زمانی شما را به بازار متصل می کند که در حساب معاملاتی خود به اندازه ای سود داشته باشید که دیگر توان پرداخت سود شما را نداشته باشد.
دقیقاً به همین دلیل است که دلالان مدام سعی می کنند با تبلیغات مختلف و با هزینه بسیار بالا روش های قدیمی را ارزشمند نشان دهند.
اصل 4: هرگز برای انتقام به بازار “حمله” نکنید.
معامله انتقام جویانه بلافاصله پس از باخت اتفاق می افتد.
در روانشناسی معاملاتی به آن ترید بیش از حد نیز می گویند.
این نوع رفتار زمانی رخ می دهد که احساس غالب شما ترس، ناامیدی و تمایل به انتقام باشد.
ترس از اینکه سرمایه خود را از دست داده اید و چاره ای جز پس گرفتن آن از بازار ندارید.
ناامیدی از نتایج بدی که گرفته اید و اکنون می خواهید با کسب سود از شر این احساس خلاص شوید.
انتقام بازار چون فکر می کنید مقصر اصلی آن است و به هر حال باید پولتان را پس بگیرید.
راه حل چیست؟
معامله انتقام جویانه تنها زمانی اتفاق می افتد که شما نتوانسته باشید به خوبی از بازار خارج شوید.
دقیقاً آنچه از معامله آموخته اید را یادداشت کنید و متعهد شوید که هرگز اشتباه خود را در معامله بعدی تکرار نکنید، سپس با رسیدن به احساسات خنثی، پلت فرم معاملاتی خود را مجدداً برای ترید باز کنید.
اصل 5: هرگز حریص نباشید.
این یکی از مهمترین اصول روانشناسی معاملات است، زیرا تقریباً 99 درصد از معامله گران حاضر در بازار حداقل یک بار طعم طمع و نتیجه تلخ آن را چشیده اند.
حرص و طمع تمام سودهای شما را از بین می برد و آنها را به ضررهای بزرگ تبدیل می کند.
طمع در معاملات به این معنی است که معامله را نبندید زیرا تصمیم گرفتید 300 دلار سود کنید اما اکنون 299 دلار سود می کنید. این تصمیم منجر به تحمل استرس بسیار زیاد و خطرناک یا از دست دادن کل سودی می شود که به دست آورده اید.
فقط برای کنترل حرص واقع بین باشید. این احساس به وضوح در ذهن شکل می گیرد و به راحتی می توانید آن را لمس کنید. هر وقت به سراغتان آمد از آن دوری کنید و تحت هیچ شرایطی بر اساس آن تصمیم نگیرید.
نتیجه
همانطور که توضیح داده شد، 20٪ استراتژی معاملاتی و 80٪ روانشناسی معاملاتی بر موفقیت شما در حرفه ترید تأثیر می گذارد.
اگر می خواهید به تمام اهداف مالی خود برسید و درآمد مستمری را تجربه کنید، باید همین الان دو کار را انجام دهید:
1. استراتژی معاملاتی مناسب را انتخاب کنید. ما به شما بازرگانی پرایس اکشن جبالالملی را پیشنهاد می کنیم و از این پس می توانید به صورت رایگان شروع به یادگیری کنید.
2. به روانشناسی معاملاتی که به شما آموزش داده ایم دقت کنید و 5 اصل طلایی را از این مقاله به خاطر بسپارید. آنها به شما کمک می کنند تا از بسیاری از اشتباهات جلوگیری کنید.
نظرات خود را در مورد این مقاله همین الان برای ما ارسال کنید
چگونه میزان ضرر و زیان را در ترید ارز دیجیتال کاهش دهیم؟
دیدگاه برخی از افراد برای موفقیت در بازار ارز دیجیتال، کسب سود از ترید ارز دیجیتال است. اما برخی دیگر اعتقاد دارند که کسب سود با سرمایه گذاری ارز دیجیتال منطقی تر است. اما سوال مهم این است که برای کاهش ضرر در ترید و سود بردن از تریدینگ ارزهای دیجیتال چه کارهایی باید انجام داد؟
در این مقاله نکات مهمی که برای کاهش ضرر در ترید باید به آن ها توجه کنیم را بررسی می کنیم. با رعایت این نکات می توانید به سودآوری از ترید ارزهای دیجیتال دست پیدا کنید.
داشتن نگرش صحیح
داشتن نگرش و دیدگاه منطقی نسبت به تریدینگ موضوع بسیار مهمی است. آیا تابه حال هیجان شروع کار جدید را تجربه کرده اید؟حال تریدر مبتدی را تصور کنید که در شرف اولین معامله اش است. بدون شک او رویای بردهای بزرگ و سودهای کلان را در سرش می پروراند.
معامله گران مبتدی به دلیل همین دیدگاهی که دارند، معمولا معاملاتی را که به میزان کمی در سود هستند می بندند. از طرفی وقتی وارد ضرر می شوند، به امید برگشت قیمت، در جمع افرادی که ضرر بزرگی کرده اند قرار می گیرند؛ معامله گران بیش از حد احساسی چرا که هنوز توان پذیرش اینکه اشتباه کرده اند را ندارند.
البته این کارها در بازار خیلی غیرطبیعی نیستند و اکثر معامله گران، در ابتدای مسیر معاملاتی شان این تجربه ها را پشت سر گذاشته اند. تا جایی که جمله معروفی در بازار به وجود آمده است: “معاملات سودده تان را تا مدت زیادی نگه دارید و از معاملات ضررده به سرعت خارج شوید“.
برای اینکه بتوانید به قانون فوق عمل کنید اولا باید روی ذهنیت خودتان کار کنید و انتظار معقولانه ای از بازار داشته باشید. برای رسیدن به موفقیت و کاهش ضرر ترید، باید به دنبال استراتژی معاملاتی مخصوص خودتان باشید. همچنین باید کسب سود و موفقیت را بر مبنای یک دوره معاملاتی بسنجید و نه بر اساس یک معامله واحد.
برای کاهش ضرر در ترید ارزهای دیجیتال، در نظر داشته باشید که ترید مثل هر شغل دیگری یک تخصص است و کسب تخصص با مطالعه معامله گران بیش از حد احساسی و تجربه حاصل می شود. ترید کردن یک فرآیند زمان بر و استرس زا است که ممکن است سال ها طول بکشد. در این فرایند شما پول به دست می آورید و پول از دست می دهید. پس باید بتوانید خود را برای چنین روندی آماده کنید.
از آن جایی که از دست دادن پول در سال های اول خیلی رایج است، توصیه می شود در ابتدا پولی که معیشت شما با آن می گذرد را وارد بازار نکنید. همچنین سرمایه ای که از دست دادن آن بر کیفیت زندگی تان و ذهنتان تاثیر می گذارد را وارد ترید نکنید. تنها مقداری از سرمایه تان را وارد بازار کنید که از دست دادن آن از نظر روحی و روانی برایتان قابل پذیرش باشد.
به یاد داشته باشید که عده زیادی در فضای مجازی، داستان موفقیت ها و سودهای خودشان را منتشر می کنند؛ اما این افراد معاملاتی را که در آن سرمایه زیادی از دست داده اند گزارش نمی دهند. از نظر ذهنی خودتان را برای پیمودن یک مسیر پر از فراز و نشیب آماده کنید. در این مسیر برای موفقیت نیاز ابزار راه خواهید داشت. ابزار راه شما داشتن برنامه معاملاتی دقیق و پایبند بودن به آن است.
داشتن نگرش صحیح نسبت به بازار و کنترل احساسات حین ترید، از نکات مهم در کاهش ضرر ترید می باشند.
کاهش ضرر در ترید با پایبند بودن به استراتژی معاملاتی
احساسات ما باعث می شوند که تصمیمات عجیب و غریبی بگیریم. خوشحال بودن، ناامید بودن، خشم و… می توانند معاملات ما را تحت تاثیر قرار دهند. برای جلوگیری از این مسائل، داشتن برنامه معاملاتی ضروری است.
داشتن استراتژی معاملاتی و پایبند بودن به استراتژی، مهم ترین نکته برای موفقیت در ترید ارز دیجیتال است. سبک معاملاتی تان را با توجه به شخصیت معامله گری خود و میزان سرمایه تان انتخاب کنید. قبل از ورود به معامله، شما باید نقطه ورود، نقطه خروج در سود و نقطه خروج در ضررتان را بدانید. همه چیز درباره نوع معامله شما باید از قبل مشخص باشد.
اینکه قرار است از چند نقطه هدف استفاده کنید؟ یا اینکه حد ضرر متحرک (Trailing Stop) می گذارید؟ شما باید بدانید که سفارش مارکت و لیمیت چیست؟ و از قبل در رابطه با نوع ورود و خروج تان از معامله تصمیم بگیرید.
برای بهبود استراتژی معلاملاتی بهتر است که اطلاعات معاملاتتان را در ژورنال معاملاتی ثبت کرده و هر از چندگاهی آن ها را تحلیل کنید.
استراتژی معاملاتی، چراغ راه مسیر تریدری شما می باشد.
رعایت حدضرر در ترید
استاپ لاس (Stop Loss) یا حدضرر مشخص می کند که با چه میزان ضرر، از معامله ضررده خارج شوید؟ اگر از حد ضرر به درستی و بر اساس قاعده استفاده کنید، می توانید تفاوت بزرگی در بازده سیستم معاملاتی و مقدار سودتان ایجاد کنید. عوامل مختلفی بر بازار تاثیرگذارند و ممکن است قیمت ها هر لحظه تحت تاثیر قرار بگیرند. با تعیین حد ضرر و تنظیم آن بر روی پلتفرم معاملاتی، با رسیدن قیمت به سطح تعیین شده، معامله به صورت اتوماتیک بسته می شود و جلوی ضرر بیش تر شما گرفته می شود.
حد ضرر در معاملات باید بر اساس تحلیل بازار و طبق استراتژی معاملاتی تان باشد. انتخاب حدضرر احساسی یا حدسی به احتمال زیاد حساب معاملاتی شما را به سمت نابود شدن می کشاند. حد ضرر باید در سطحی قرار بگیرد که ثابت کند نقطه ورود به معامله کاملاً اشتباه بوده است. همچنین حد ضرر باید دارای یک نرخ برد قابل قبول در تاریخچه معاملات باشد. این نرخ به استراتژی معاملاتی کلی شما وابسته است.
یکی از اصول مهم برای کاهش ضرر در ترید، داشتن حدضرر در تمام معاملات است.
مدیریت ریسک برای کاهش ضرر در ترید
مدیریت ریسک یکی دیگر از موارد مهمی است که برای کاهش ضرر در ترید و افزایش سودآوری باید به آن توجه کنید. چندین ابزار مهم برای مدیریت ریسک معاملات وجود دارد.
قبل از هر چیزی دقت داشته باشید که مبنای موفقیت در ترید، داشتن یک دوره معاملاتی موفق است. با داشتن این دیدگاه، ضرر کردن در یک معامله واحد، شما را ناامید نمی کند و سود بردن در یک معامله نیز به شما امید کاذب نمی دهد.
برای موفقیت در ترید باید قوانین دقیقی داشته باشید که ریسک معاملاتتان را به حداقل برساند. معامله در جهت روند، داشتن سبد ترید یا حداکثر تعداد ترید همزمان و محدود کردن میزان ریسک و ضرر در هر معامله از جمله این موارد می باشند. در نظر گرفتن ریسک به ریوارد در معاملات یکی دیگر از نکاتی است که سوددهی ترید شما را افزایش می دهد.
نسبت ریسک به بازده باید توسط معامله گران، پیش از ورود به بازار محاسبه شود تا نشان دهد در ازای میزان ریسک در نظر گرفته شده، چقدر بازدهی مورد انتظار و مطلوب است. همین امر سبب می شود تا یک محدودیت برای کنترل هیجانات سرمایه گذاران ایجاد شود و تعادل نسبتا مطلوبی بین میزان ریسک و بازدهی برقرار شود.
هر چه میزان ریسک پذیری تریدر بالاتر باشد، میزان بازدهی که دریافت می کند نیز بالاتر می رود؛ اما این امر نباید باعث شود که ریسک های نجومی را با هدف کسب سود زیاد تحمل کنید.
بسیاری از کتاب ها و دیدگاه ها اعتقاد دارند که نسبت ریسک به ریوارد (Risk:Reward) برای ورود به معامله حداقل باید 1:3 باشد. یعنی به ازای قبول 20 دلار ضرر، شما باید احتمال سود حداقل 60 دلاری داشته باشید. به عبارتی اگر معامله شما با سود بسته شد، میزان سود، حداقل سه برابر میزان ضرری باشد که حدضرر شما را پوشش می دهد.
دقت داشته باشید که هر چه ریسک به ریوارد شما بالاتر باشد، نرخ بردتان (WinRate) کاهش پیدا می کند و احتمال اینکه از فرصت های خوبی در بازار جا بمانید خیلی زیاد است. نمودار و جدول زیر این مفهوم را واضح تر بیان می کنند. برای اینکه بتوانید دوره معاملاتی سودآوری داشته باشید و معاملات دقیق تری انجام دهید، تناسب بین نرخ برد و ریسک به ریوارد را رعایت کنید.
هرچقدر ریسک به ریوارد شما در ترید افزایش پیدا کند، نرخ برد معاملاتتان پایین می آید و برعکس.
"طمع و ترس" دو احساس بااهمیت در بازارهایمالی
در معاملهگری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معاملهگران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایعتر و خطرناکتر است یعنی حس طمع و ترس.
به گزارش بورس نیوز ، معاملهگری برای افراد ناتوان و ضعیف نامناسب است و لذا معاملهگری را بسیار احساساتی و عاطفیتر از آن چیزی که فکر میکنید درخواهید یافت و هم چنین قبل از اینکه در معاملهگری به شخص حرفهای مبدل شوید ابتدا باید احساسات و عواطف خود را حرفهای کنید و یاد بگیرید که چطور عواطف خودتان را به صورت حرفهای رشد و پرورش دهید.
روانشناسی معاملهگری در مورد درک و فهم روشی است که ما از نظر روانی و ذهنی نسبت به اضطراب و تنش ناشی از معاملهگری رخ میدهد واکنش نشان میدهیم اهمیت دارد. کنترل احساسات خود برای موفقیت در معاملهگری امری ضرروی است لذا بدون ذهن روشن و شفاف شما قادر نخواهید بود که برای معامله تصمیمگیری منطقی انجام دهید. در زیر به پارهای از موارد روانشناسی معاملهگر اشاره میکنیم:
احساسات معاملهگری
در معاملهگری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معاملهگران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایعتر و خطرناکتر است یعنی حس طمع و ترس.
ترس و طمع میتواند میتواند حتی بهترین استراتژیهای معاملهگری حرفهای را از بین ببرد. یک لحظه از ترس و طمع میتواند منجر به دیوانگی و جنون موقت در معاملهگری شود و تا جایی پیش خواهد که میتواند سودهای شیرین بدست آمده از ماههای قبل را از بین ببرد و کل حساب رو به نابودی بکشاند.
احساسات کنترل نشده نباید به عنوان بهانهای برای ضرر و زیان مداوم و پشت سرهم باشد و همین طور ضرر و زیان پیوسته و ادامه دار نباید به عنوان بهانهای برای احساسات کنترل نشده باشد.
به یاد داشته باشید معاملهگری در روان و ذهن فرد معاملهگر تاثیر میگذارد همان طور که روان و ذهن فرد در نحوه معامله کردن تاثیر خواهد گذاشت.
طمع
شما نمیتوانید هیچ وقت حرص و طمع را از بین ببرید و شما نمیتوانید طمع را کنار بگذارید. خیلی از مردم فکر میکنند که طمع تنها هدف برای بدست آوردن پول در معامله است. حرص و طمع همواره در حال تلاش است که با نهایت سرعت به سمت بدست آوردن پول پیش روی کند.
راههای زیادی برای طماع بودن در معاملهگری وجود دارد:
● معامله با حجمهای بسیار بزرگ
● معامله بیش از حد
● داشتن انتظارات غیرواقعی و اغراق آمیز و رویاگونه
● رویای موفقیت بزرگ در معاملهگری در کمترین زمان ممکن
ترس
ترس در معاملات دو چهره دارد:
● ترس از دست دادن: ترس از دست دادن معاملهگر را مجبور میکند تا معاملات سود ده خود را قبل موعد مقرر ببندد و کامل از معاملات خارج شود و سود بالقوهای که میتواند در معامله کسب کند را از دست بدهد.
● ترس از دست رفتهها: ترس از دست رفته معاملهگر را وادار میکند تا استراتژی معاملهگری خود را ترک کند به طوری که ترس قبلی از دست رفته منجر به از دست دادن حرکت بزرگ و اصلی قیمت خواهد شد.
ترس مناسب و معقول نیست که آن را به عنوان معامله بیش از حد و نقاط ورود و خروج از دست رفته یا از دست داده بدانید لذا باید ترس هوشمند داشته باشید و با هوشیاری کامل بترسید.
مدیریت ریسک و احساس
مدیریت ریسک شامل محاسبه مقدار ریسکپذیری شما در تحمل این مورد است که تا چه اندازهای برای رسیدن و کسب سود مهیا شدهاید و صبر خواهید کرد. اگر دقیقتر به جزییات نگاه کنیم باید به ریسک و ابزارهای مدیریت ریسک توجه ویژهای داشت و برای این امر باید به نحوه اندازه گیری ریسک مراجعه کرد. زمانی معاملهگری با اهمیت خواهد شد که معاملهگر متوجه اهمیت مدیریت ریسک شود. این موضوع این نکته را به شما یادآورد میشود که شفاف و واضح فکر کنید و بیشتر از همه به شما کمک میکند تا احساسات و عواطف خود را کنترل کنید و زیر سلطه خود درآورید.
در هنگام معامله به نکات زیر توجه کنید. رعایت این نکات به شما کمک خواهد کرد دست به خودکشی مالی نزنید.
حجم معامله، شروع با معاملات کوچک
زمانی که شما از حمام گرم برمی گردید درست نیست ناگهان در معرض هوای سرد قرار گیرید. همان طور که شما برای آزمایش دمای آب برای اولین بار باید انگشت خودتان در داخل معامله گران بیش از حد احساسی آب فرو ببرید. هرگز با تمام موقعیت خود دراین بازار معامله نکنید. معاملهگری تفاوتهای بسیاری با اعمال دیگر دارد. برای اولین بار با یک معامله کوچکتری قبل از اینکه تمام موقعیت خودتان را از دست بدهید آزمایش کنید.
حجم معامله بیش از اندازه بزرگ برای حساب معاملاتی شما میتواند منجر به نوسانات قیمتی اغراق آمیز شود که میتواند حسابتان رو همانند احساساتتان به کل تخریب کند. این موضوع میتواند به اشتباهات ناشی از ترس و طمع منجر شود.
هرگز فراموش نکنید معاملهای که انجام میدهید ممکن است اشتباه باشد. همان طور که شما رویای سود بزرگ در سر دارید و به همین دلیل با حجم بزرگ وارد معامله میشوید به یاد داشته باشید این معامله با ریسک بالا میتواند باعث از دست دادن کل سرمایه شود لذا وقتی در زمانی که به فکر بالا بردن حجم بالا برای سود گرفتن بیشتر هستید به این موضوع هم توجه کنید که اگر در ضرر فرو بروید چه زیان سنگینی خواهید کرد.
نسبت ریسک به سود
هدف برای ریسک به سود حداقل ۱ به ۳ یا در بدترین حالت باید ۱ به ۲ باشد. برای مثال اگر هدف شما کسب سود ۳۰ درصد از بازار است باید حداکثر ۱۵ درصد ریسک کنید که در این صورت نسبت ریسک به سود ۱ به ۲ خواهد شد و هر چقدر این نسبت بیشتر باشد یعنی هر مقداری معامله گران بیش از حد احساسی صوتر کسر بالاتر باشد موقعیت معامله بهتری خواهیم داشت.
اگر شیوه معامله شما بدین صورت است که در هر ورود و خروجی که در بازار انجام میدهید با حجمهای کم و به دنبال سود کم هستید پس مطمئن باشید زیانهایی که میکنید کوچک خواهند بود که میتواند مزایای مناسبی داشته باشد.
برنامهریزی برای نسبت ریسک به سود بدین معنی است که شما میتوانید از نظرذهنی خودتان را برای از دست دادن چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد کاملا آماده کنید و از معاملات احساسی جلوگیری کنید.
یک معامله احساساتی اشتباه میتواند به از دست دادن کلیه معاملاتی که در چندین معامله سود کردهاید منجر شود لذا در معاملات باید بر خودتان به طول کامل مسلط شوید و از روی احساس و هیجان و رویا و آرزو معامله نکنید.
اهداف
شما باید قبل از اینکه وارد معاملهای شوید هدف و نقطه خروج معامله را مشخص کنید. شما باید اهداف روزانه کوتاهمدت میانمدت و بلند مدت داشته باشید.
زمانی خواهد رسید که شما برای رسیدن به هدف باید معامله رو متوقف کنید تا از سود یدست آمده در بازار محافظت کنید، اما به نحوی معامله نکنید وقتی در سود هستید به قصد رسیدن به سود بیشتر طمع کنید و در صورت رخ دادن شرایط جدید معامله را با سود نبندید و منتظر رویای رسیدن به سود بالاتر باشید و در نهایت وارد ضرر شوید.
پیاده سازی مدیریت سرمایه
● از حد ضرر استفاده کنید. این موضوع احساسات را برای پایان دادن به یک معامله کاهش میدهد و ریسک ضررهای غیرضروری که از دلبستگی و تعصب در انجام یک معامله روی میدهد کاهش داده میشود.
● بعضی از معاملهگران اجازه میدهند که زیان به علت وابستگی عاطفی به یک سهم بیشتر شود و این باعث امیدواری معاملهگر به برگشت قیمت سهم میشود.
● سختترین چیزی که یک معاملهگر مجبور است خودش بصورت دستی انجام دهد، بستن یک معامله و قرار دادن حدضرر برای همان معامله در همان لحظه است. گذاشتن حدضرر در همان لحظه ورود به یک معامله باعث میشود که از یک معامله زیانبار جلوگیری شود.
● معاملهگران اغلب شاکی هستند وقتی حدضرر فعال شد احتمال میدهند قیمت برگردد. هرگز حدضرری که برای یک معامله گذاشتید کنسل نکنید. شما زمانی که درشرایط روحی آرام و بدون استرس قرار داشتید، حدضرر تعیین معامله گران بیش از حد احساسی کردید، حال اگر معامله برخلاف میل شما حرکت کند دچار استرس و فشار میشوید پس به قضاوت خودتان اعتماد کنید و به حدضرر خود پایبند باشید.
● تجارت به عنوان یک کسب و کار است نه به عنوان یک سرگرمی. شما که نمیخواهیید ۱۰ هزار دلار را در یک کسب و کاری که هیچ اطلاعی از آن ندارید سرمایهگذاری کنید بنابراین در صورت عدم اطلاع هیچ معامله ایی انجام ندهید. زمانی که وقت کافی در مورد تحقیق در بازار مالی را دارید و مطمین شدید، آنگاه تصمیم به یک معامله بگیرید. تجارت آگاهانه همیشه بهتر از تجارت ناآگاهانه و بدون اطلاع میباشد.
صبر
صبر یک فضیلت در معامله است. این متفاوت است از اینکه از روی ترس بخواهیم معامله کنیم. صبر یعنی منتظر بودن برای رسیدن قیمت به زمانی که اندیکاتور سیگنال خرید را صادر میکند.
ساعتها منتظر ماندن برای اصلاح قیمتی و زمان مناسب ورود به بازار. تجارت سودآور مهم است نه تعداد معامله در روز و نه از این شاخه به آن شاخه پریدن به علت تغییر قیمت و یا اینکه شما از یک سهم خسته شده اید و نه خرید در سقف. شما حتی با نظرات دوگانهایی از کسانی که خودشان را حرفه ایی مینامند روبهرو میشوید.
سعی کنید قبل از انجام یک معامله، تحقیقات خودتان را انجام دهید. زیادهروی در انجام معامله یکی از اشتباهات رایج معاملهگران تازه کار است که سعی میکنند، کوچکترین حرکت قیمتی سهم را بگیرند. قیمتها پایین میآیند آنها میفروشند، قیمتها بالا میروند آنها میخرند؛ بنابراین آنها کسانی هستند که همیشه در بازار ضرر میکنند. یاد بگیرید که حرکت قیمتی را پیشبینی کنید نه اینکه فقط آنها را دنبال کنید.
بازه زمانی
تجارت کوتاه مدت بسیار فشرده است و نیاز به مقدار زیادی نظم و انضباط و تمرکز دارد؛ بنابراین مطمین شوید که برای این سطح آمادگی دارید و میتوانید بدون حواس پرتی معامله کنید. معاملات بلندمدت نیاز به نظارت مداوم معاملهگر ندارد و برای معاملهگرانی که تعهد و شغل دیگری دارند مناسب هستند.
یاد بگیرید شکستها را دوست داشته باشید
این یک اصطلاحی است که در جهان تجارت اغلب شنیده میشود و طبیعی است که اگر شما یاد نگیرید که با زیان خود کنار بیایید، کار تجاری شما مطمیناً کوتاه مدت خواهد بود؛ بنابراین چیزی که دقیقا باید درک کنید این است که یاد بگیرید شکستها را دوست داشته باشید.
این بدان معنی است که شما باید بفهمید که چرا در یک معامله اشتباه کردید. آیا شما اندیکاتورها را بد تعبیر کردید؟ آیا شما موفق به پیشبینی انتشار بخش مهمی از دادههای اقتصادی نشدید
بعضی از معاملاتی که از دست میدهید تقصیر شما نیست، بعنوان مثال یک رویداد غیرقابل پیشینی مانند یک جنگ میتواند در بازار حرکت کند، اما اکثریت معاملات از دست رفته و شکست خورده ناشی از یک تصمیم آنی معاملهگر است.
برای کاهش اثرات روانی شکست، از آن شکست بعنوان یک فرصت برای یادگیری استفاده کنید و بازار را بخاطر شکست هایتان سرزنش نکنید، بازار هیچ تعهدی به شما ندارد و به شما بدهکار نیست و نگاه خودتان را بر اساس استراتژی خود تنظیم کنید. معامله چیزی است که در بازار در حال انجام است نه آنچه شما فکر میکنید باید انجام دهید. روندها و شرایط بازار میتوانند تغییر کنند. مطمئن باشید که استراتژی شما با بازار تغییر خواهد کرد.
کسب سود
تصور شکست را کنار بگذارید و به فکر برنده شدن باشید. از روی ترس سود یک معامله را از دست ندهید. ترس باعث میشود که ذهن سوال کند و عکس العمل نشان بدهد در حالی که معامله، یک معامله امن و پر سود است ومهم نیست که چقدر کوچک باشد.
در مقابل اجازه ندهید یک معامله پرسود تبدیل به ضرر شود. قوانین خودتان را دنبال کنید، یک معامله را زمانی ببندید که ۲۰ درصد در سود باشید. این به شما اجازه میدهد که مطمئن شوید احساسات در معامله شما هیچ نقشی ندارد. به جز در شرایط خاص که باید از سهم خارج شوید.
اگر یک معامله بر خلاف میل شما حرکت میکند، خودتان را به عذاب نیندازید. آنرا ببندید. یک اشتباه رایج این است که یک معامله پرسود را ببندید و یک معاملهای معامله گران بیش از حد احساسی که زیانده بوده را نگه دارید.
سبد سهام درست کنید
هرگز کل سرمایه خود را بر روی یک سهم سرمایهگذاری نکنید. تک سهم شدن یا فول مارجین روی یک سهام مانور دادن خطرات زیادی دارد شاید سود خوبی عاید شما کند، ولی ضرر آن نیز به همان نسبت شدیدتر خواهد بود.
معاملات خود را کنترل کنید نه اینکه اجازه دهید معاملات شما را کنترل کند. به طور خلاصه قدرت احساسات خود را دست کم نگیرید.
دیدگاه شما