نحوه محاسبه نسبت گردش دارایی


گردش موجودی کالا = فروش / موجودی گردش موجودی کالا = هزینه کالاهای فروخته شده / موجودی میانگین

نسبت کارایی

🔹نسبتهای کارایی به مبلغ فروشهای مرتبط با منابع مالی سرمایه گذاری شده در واحدهای تجاری مربوط میشود. هر چه سرمایه مورد استفاده در یک واحد تجاری بیشتر باشد، میزان فروش مورد نیاز برای کارایی بیشتر میشود.

👈 نسبت کارایی = حجم یا ارزش معاملات تقسیم بر ارزش داراییها

🔹همانند سایر نسبتها ، نسبت کارایی را می توان با عملکرد گذشـته شرکت یا سایر واحدهای تجاری در یک صنعت مشابه مقایسه نمود. اگر کارایی یکنواخت و ثابت باقی بماند، بدین ترتیب هرگونه افزایش سرمایه گذاری باید منجر به افزایش نسبی بازده شود.

🔹از لحاظ تئوری، نسبتهای کارایی باید تا حد ممکن بـالا باشد، اگرچه در بسیاری از موارد یک تعادل بین حجم و قیمت وجود دارد که ممکن است بر سودآوری اثر بگذارد.

فرمولهای نسبت کارایی که در زیر ارائه شده را یاد بگیرید:

۱⃣ گردش سرمایه به کار گرفته شده = فروش تقسیم بر سرمایه به کار گرفته شده

۲⃣ گردش داراییهای ثابت= فروش تقسیم بر داراییهای ثابت

۳⃣ گردش داراییهای جاری =فروش تقسیم بر داراییهای جاری

🔹نسبت کارایی یعنی برآورد اینکه یک واحد تجاری ازدارایی هایش چقدر درست استفاده میکند. داراییهای مورد استفاده توسط یک واحد تجاری فروشهایی را ایجاد میکنند ـ هرچه این داراییها فروشهای بیشتری ایجاد کنند ، داراییهای کاراتری هستند.

به عنوان مثال، یک بازیکن فوتبال مثل دیوید بکهام قادر است که با امکان دادن به منچستر یونایتد برای فروش پیراهن بیشتر، فروشهای فراوانی ایجاد کند.

🔹نسبت کارایی، حجم فعالیت تجاری مرتبط با مبلغ سرمایه گذاری شده در داراییهای واحد تجاری را اندازه گیری میکند.

مهم ترین نسبت های مالی

برای تحلیل بنیادی شرکت ها از شیوه های مختلفی مانند بررسی صورتهای مالی استفاده می شود. گاهی اوقات بررسی تمامی مولفه های ترازنامه و صورت سود و زیان می تواند بسیار وقت گیر باشد. لذا نسبت های مالی که از صورتهای مالی، قیمت و دیگر عوامل مرتبط استخراج می شوند می توانند در تحلیل سریع تر و بررسی عملکرد شرکت ها به ما کمک کنند. در این مقاله برخی از مهم ترین نسبت های مالی را بررسی می کنیم.

کلمات کلیدی :

نسبت های نقدینگی – سود آوری – ارزش بازار – نسبت های فعالیت – ساختار سرمایه

مقدمه :

نسبت های مالی در دسته بندی های مختلف قرار میگیرند و کارایی متفاوتی دارند. نقطه اشتراک این نسبت ها این است که همه به دنبال بررسی عملکرد شرکت هستند. گاهی از طریق بررسی میزان افزایش و کاهش این نسبت ها به نتایجی راجه به وضعیت و عملکرد شرکت می رسیم. همچنین گاهی این نسبت ها امکان مقایسه شرکت را با دیگر شرکت های هم گروه به ما می دهد. به عنوان مثال یک نوع مرسوم تحلیل با تابلوخوانی، بررسی و مقایسه نسبت P/E شرکت با گروه خود است.

برای معرفی مهم ترین نسبت های مالی (Financial Ratios) ابتدا نیاز است آنها را دسته بندی کنیم تا بتوانیم بهتر از آنها استفاده کرده و بدانیم که هرکدام به چه منظور استفاده می شوند.

  • نسبت های سودآوری (Profitability Ratios)
  • نسبت های نقدینگی (Liquidity Ratios)
  • نسبت های اهرمی (Gearing Ratios)
  • نسبت های کارایی (Activity Ratios)
  • نسبت های ارزش بازار

در ادامه به بررسی و توضیح نسبت های مالی مهم در دسته های عنوان شده می پردازیم و کاربرد آنها در تحلیل بنیادی و همچنین بررسی وضعیت و عملکرد شرکت ها و مقایسه آنها با یکدیگر را بیان می کنیم.

نسبت های سودآوری :

معمولا هدف از تاسیس یک موسسه یا شرکت، سودآوری است. اگر شرکت در این زمینه دچار مشکل شود توانایی مدیران شرکت زیر سوال رفته و از اعتبار شرکت کاسته می شود.بدیهی است فعالان بازار سرمایه نیز علاقه ای به سرمایه گذاری در شرکتی که در کسب سود مشکل داشته، ندارند. لذا بررسی نسبت های سودآوری از اهمیت بالایی برخوردار است. نسبت های سودآوری به دنبال بررسی توانایی شرکت در کسب سود مرتبط با فعالیت شرکت می باشند.

برخی از مهم ترین نسبت های سودآوری را بیان می کنیم.

بازده حقوق صاحبان سهام : این نسبت به صورت ساده، میزان سودآوری شرکت را به ازای سرمایه به کار گرفته شده می سنجد.

بازده حقوق صاحبان سهام : سود خالص / حقوق صاحبان سهام

بازده دارایی ها : این نسبت نشان دهنده این است که شرکت در به کارگیری دارایی ها و منابع تحت اختیار برای کسب سود چه قدر موفق بوده است و یک معیار کلی برای سنجش عملکرد و توانایی مدیران شرکت می باشد.

بازده دارایی : سود خالص / میانگین جمع دارایی­‌ها

حاشیه سود : حاشیه سود یک نسبت بسیار مهم است که برای سود خالص، ناخالص و عملیاتی محاسبه می شود.

حاشیه سود خالص : نشان دهنده این است که به ازای 1 واحد فروش، چه مقدار سود نصیب شرکت میشود.

حاشیه سود عملیاتی : به طور مشابه نشان میدهد که هر 1 واحد فروش چه تاثیری بر درآمد های عملیاتی شرکت دارد.

حاشیه سود ناخالص : از آنجا که سود ناخالص از کسر بهای تمام شده کالا/خدمات، از درآمد فروش شرکت حاصل می شود، میزان توانایی و عملکرد شرکت نحوه محاسبه نسبت گردش دارایی در کنترل بهای تمام شده می سنجد که در بحث مدیریت و حسابداری صنعتی بحث بسیار گسترده ایست.

حاشیه سود خالص : سود خالص / فروش

حاشیه سود عملیاتی : سود عملیاتی / فروش

حاشیه سود ناخالص : سود ناخالص / فروش

همانطور که دیدیم، این نسبت ها از ارتباط بین عناصر اساسی صورتهای مالی شرکت ها به دست می آیند و فرآیند ارزیابی و مقایسه شرکت ها با یکدیگر را آسان تر میسازند.

نسبت های نقدینگی :

نقدینگی برای شرکت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید شخصی ثروتمند صاحب چندین ملک و زمین و ماشین های مختلف باشد اما در حساب کوتاه مدت خود پول نقد کمی داشته باشد. اگر فرضاً هزینه احتمالی ای پیش آید مثل بیماری و هزینه های بیمارستان و …، این فرد توانایی پرداخت این هزینه ها را نخواهد داشت زیرا نقدینگی خود را کنترل نکرده است. به طور مشابه در شرکت ها، نسبت های نقدینگی نشان دهنده توانایی شرکت ها در پرداخت تعهدات و بدهی های کوتاه مدت می باشند. برخی از مهم ترین نسبت های نقدینگی را بررسی می کنیم.

نسبت جاری (Current ratio) : این نسبت توانایی شرکت در پرداخت بدهی های جاری را از طریق دارایی های جاری خود نشان می دهد.

نسبت جاری: دارایی‌های جاری/ بدهی‌های جاری

نسبت آنی ( Quick ratio/acid test ) : این نسبت مشابه همان نسبت جاری است با این تفاوت که موجودی کالا را از دارایی های جاری کم می کند زیرا به دنبال بررسی دقیق تر توانایی شرکت در پرداخت تعهدات از طریق دارایی های نقدی خویش می باشد.

نسبت آنی (سریع) : دارایی‌های جاری موجودی مواد و کالا / بدهی‌های جاری

یک نسبت محافظه کارانه تر نیز وجود دارد که حسابهای دریافتنی شرکت را نیز به همراه موجودی کالا از دارایی های جاری شرکت کم می کند تا صرفا توانایی پرداخت تعهدات و بدهی های جاری شرکت را از طریق وجه نقد و سرمایه گذاری کوتاه مدت آن بسنجد.

همچنین بعضی از نسبت ها همانند میانگین مدت دریافت مطالبات و میانگین مدت پرداخت تعهدات نیز هستند که به ترتیب از طریق تقسیم حسابهای دریافتنی بر درآمد فروش و تقسیم حسابهای پرداختنی بر خرید و در نهایت ضرب در 365 روز سال محاسبه می شوند . (Average collection/payment period)

با جابه جایی و استفاده از ارتباط بین این عناصر می توان فرمول های جدید مانند زیر ساخت و متناسب با نیاز استفاده کرد.

1 22

هر کدام از این نسبت ها با توجه به فعالیت شرکت و حوزه تصمیم گیری می توانند کاربرد خود را داشته باشند.

نسبت های اهرمی :

نسبت های اهرمی، به طور کلی ساختار سرمایه یک شرکت را می سنجند و به دنبال بررسی بدهی های کوتاه مدت و بلند مدت و توانایی شرکت در پرداخت آنها می باشند.

نسبت بدهی (Gearing) : این نسبت ساختار بدهی ها و سرمایه شرکت یعنی همان طرف بستانکار ترازنامه را می سنجد. با توجه به معادله اصلی حسابداری در میابیم که این نسبت برابر است با مجموع بدهی ها / مجموع دارایی ها که می توان آن را بدین صورت نیز نوشت.

نسبت بدهی : مجموع بدهی‌ها / مجموع بدهی ها + حقوق صاحبان سهام

  • در بعضی از منابع خارجی از تقسیم حقوق صاحبان سهام بر جمع بدهی ها و حقوق صاحبان سهام استفاده می کنند تحت عنوان نسبت Leverage که کاربرد مشابه و یکسانی دارد.

نسبت تسهیلات به سرمایه : این نسبت نشان می دهد که شرکت برای تامین مالی خود چه مقدار سرمایه آورده و چه مقدار از بانک قرض کرده است. بدیهی است اگر مقدار این نسبت زیاد شود نشان دهنده اتکای بیش از حد شرکت به استقراض از بانک می باشد و نکته منفی ای برای شرکت است.

نسبت تسهیلات به سرمایه : مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام

نسبت پوشش بهره (Interest cover) : نسبت پوشش بهره نشان دهنده توانایی پرداخت هزینه های مالی و نرخ بهره تسهیلات دریافتی از بانک ها را از طریق درآمد های عملیاتی می سنجد.

نسبت پوشش بهره : سود عملیاتی/ هزینه‌های مالی

3 2

EBIT اصطلاح درآمد های عملیاتی بوده و مخفف Earnings before Interest and Taxes می باشد.

نسبت های کارایی :

نسبت های کارایی یا فعالیت تقریبا زیر مجموعه نسبت های نقدینگی قرار میگیرند و در برخی منابع مرجع در همان بخش عنوان می شوند. این نسبت ها به دنبال سنجش میزان و گردش دارایی از طریق میزان فروش و بررسی تاثیرات آن هستند.

دوره گردش موجودی کالا (Inventory days) : این نسبت نشان دهنده این است که طی 1 دوره مالی 365 روزه چند بار پروسه تبدیل مواد خام به موجودی کالا و فروش آن صورت گرفته و کالا جایگزین شده است.

دوره گردش موجودی کالا : متوسط موجودی مواد و کالا / بهای تمام‌ شده کالای فروش رفته * ۳۶۵

دوره وصول مطالبات : این نسبت پیش تر توضیح داده شد و نشان دهنده میانگین زمان وصول مطالبات پس از فروش محصول است.

دوره وصول مطالبات : متوسط حساب­‌های دریافتنی / فروش نسیه * ۳۶۵

دوره گردش عملیات : این نسبت یک دید کلی از مدت زمان تبدیل مواد خام به کالا و فروش آن و همچنین وصول درآمد آن به ما می دهد.

دوره گردش عملیات : دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا

گردش دارایی : این نسبت معمولا برای زمانی که به دنبال بررسی اثر افزایش دارایی بر افزایش فروش هستیم، به کار می آید که آیا با افزایش دارایی ها شرکت توانسته فروش خود را نیز بیشتر کند یا خیر.

گردش دارایی : فروش خالص / میانگین جمع دارایی­‌ها

نسبت گردش سرمایه جاری: گردش سرمایه جاری اثر تغییر در خالص دارایی های جاری(سرمایه در گردش) را می سنجد که می تواند معیار جالب تری از نسبت گردش دارایی باشد از این منظر که تغییرات بخش بدهی ها را هم لحاظ می کند. ( خالص دارایی های جاری برابر است با دارایی های جاری – بدهی های جاری )

گردش سرمایه جاری : درآمد فروش / سرمایه در گردش

نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: این قسمت نشان دهنده نسبت موجودی کالا به خالص ارزش دارایی های شرکت می باشد و میزان اهمیت موجودی کالا در بین دارایی های شرکت را با در نظر گرفتن تغییرات در بدهی ها می سنجد.

موجودی کالا به سرمایه در گردش : موجودی کالا / سرمایه در گردش

نسبت های ارزش بازار :

این بخش از نسبت های مالی بیشتر مورد توجه سهامداران و فعالین بازار سرمایه است و در تابلو خوانی سهام مختلف استفاده می شود و امکان پیش بینی روند آینده شرکت ها را از طریق بررسی گذشته آنها ممکن می سازد. اکنون به بررسی نسبت های مهم این بخش می پردازیم و توضیح مختصری راجع به کاربرد هر کدام می دهیم.

EPS : با تقسیم مقدار درآمد شرکت (پس از کسر مالیات) بر تعداد سهام شرکت محاسبه می شود که استفاده فراوانی دارد.

DPS : آن مقدار از سود حاصل شده که در مجمع سالیانه تصمیم گرفته می شود که بین سهامداران توزیع شود.

نسبت ارزش دفتری (P/BV) یا نسبت قیمت به خالص ارزش دارایی ها (P/NAV) :

این دو نسبت برای مقایسه قیمت تابلو یک سهم با مقدار ارزش دفتری یا ارزش به روز سهم به کار می روند. فرمول محاسبه NAV شرکت های سرمایه گذاری در مقاله مفهوم NAV توضیح داده شده است. برای محاسبه Book Value نیز می توان حقوق صاحبان سهام در بخش ترازنامه را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کرد.

نسبت قیمت به درآمد (P/E) : این نسبت به صورت خیلی ساده بیانگر انتظارات فعالان بازار سرمایه از بازدهی این شرکت نسبت به سرمایه گذاری خود هستند. به عنوان مثال اگر شخصی 100 میلیون سرمایه داشته باشد و انتظار داشته باشد تا پایان سال سرمایه او به 120 میلیون افزایش پیدا کند، P/E این شخص از تقسیم 100 که price بوده بر 20 که Earning می باشد به دست می آید و برابر با 5 است. ممکن است P/E شخصی با شخص دیگر متفاوت باشد. روش های محاسبه P/E درست برای شرکت ها موضوع بحث این مقاله نیست. این نکته حائز اهمیت است که صرف استفاده از P/E که تنها یکی از نسبت های مالی مهم است، گواه کافی برای معامله نیست و در خیلی موارد ممکن است انتظار فعالان بازار سرمایه از بازدهی شرکت ها چه بسا اشتباه باشد. لذا بررسی P/E در کنار دیگر نسبت ها و تحلیل ها اعتبار بیشتری دارد.

نسبت قیمت به فروش (P/S): نسبت قیمت Price به فروش Sale به صورت خیلی ساده بیانگر این است که یک شرکت برای 1 واحد فروش چه مقدار هزینه کرده است.

نسبت PEG : این نسبت از تقسیم P/E بر نرخ رشد سالانه درآمد محاسبه می شود و اگر مقدار این نسبت کوجک تر از یک باشد نشان دهنده عدم توجه مخصوص بازار در سالهای آتی نسبت به سهام این شرکت می باشد.

PEG : (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد

در این مقاله سعی شد مهم ترین نسبت های مالی که یک سرمایه گذار یا تحلیل گر مالی باید بداند توضیح داده شوند. با تقسیم عناصر اصلی حسابهای شرکت و پیدا کردن ارتباط بین آنها می توان به نسبت هایی با مفاهیم جدید و کاربرد های گوناگون نیز رسید.

نسبت های مالی چیست؟

نسبت های مالی

تحلیل نسبت های مالی با مقایسه‌ی دو قلم در صورت‌های مالی انجام می‌شود. نسبت نهایی می‌تواند به شیوه‌ای تفسیر شود که با تفسیر هر قلم به شکل جداگانه امکان‌پذیر نیست. نسبت های مالی را می‌توان براساس آنچه که اندازه‌گیری می‌کند؛ دسته‌بندی کرد: سودآوری، نقدینگی، فعالیت، اهرم، ارزش‌گذاری و رشد که هر کدام از آنها زیرمجموعه‌های خود را دارند.

فهرست نسبت های مالی

در اینجا فهرستی از نسبت های مالی مختلف معرفی می‌شود. در نظر داشته باشید که اکثر نسبت‌ها را می‌توان با ضرب کردن در عدد ۱۰۰، به درصد تبدیل کرد. هر نسبت به طور خلاصه معرفی می‌شود.

نسبت‌های سودآوری

این نسبت‌ها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار می‌دﻫﺪ.

۱. نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص

این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی می‌کند. سود ناخالص برابر با فروش خالص(فروش منهای بازده فروش، تخفیف‌ها و اندوخته‌ها) منهای هزینه‌ی فروش است.

۲. بازده فروش = درآمد خالص / فروش خالص

این نسبت به عنوان «حاشیه‌ی سود خالص» یا «نسبت سود خالص» نیز شناخته می‌شود و درصد درآمد ناشی از فروش را می‌سنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.

۳. بازده دارایی‌ها = درآمد خالص / میانگین کل دارایی‌ها

در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایه‌گذاری را اندازه می‌گیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از دارایی‌ها برای تولید درآمد به کار می‌رود.

۴. بازده حقوق صاحبان سهام = درآمد خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام

درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را می‌سنجد.

نسبت‌های نقدینگی

این نسبت‌ها ﺗﻮاﻧﺎیی و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهی‌های کوتاه مدت نشان می‌دهد.

۱. نسبت جاری = دارایی‌های جاری / بدهی‌های جاری

توانایی یک شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت را با استفاده از دارایی‌های جاری (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل، دریافتی‌های جاری، موجودی و پیش‌پرداخت‌ها) ارزیابی می‌کند.

۲. نسبت آنی = دارایی‌های آنی / بدهی‌های جاری

‌این نسبت، توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت را با استفاده از انواع نقدی‌تری از دارایی‌های جاری یا «دارایی‌های آنی» (وجه نقد، اوراق بهادار قابل تبدیل و حساب‌های دریافتنی) می‌سنجد.

۳. نسبت نقدی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل تبدیل) / بدهی‌های جاری

توانایی یک شرکت برای پرداخت بدهی‌هایش را با استفاده از وجه نقد و اوراق بهادار قابل تبدیل، اندازه می‌گیرد. اوراق بهادار قابل تبدیل، ابزار وام کوتاه‌مدتی هستند که به اندازه‌ی وجه نقد ارزش دارند.

۴. سرمایه‌ی در گردش خالص = دارایی‌های جاری – بدهی‌های جاری

تعیین می‌کند که آیا یک شرکت می‌تواند با دارایی‌های جاری خود، تعهدات جاری‌ خود را بپردازد؛ و اینکه مازاد یا کمبود چقدر است.

یکی از نسبت های مالی نسبت های کارآیی مدیریت هستند که فرآیندهای مختلف مالی در هر شرکت را می سنجند

نسبت‌های فعالیت

به کمک این نسبت‌ها می‌توان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.

۱. گردش مطالبات = فروش نسیه‌ی خالص / میانگین حسا‌ب‌های دریافتنی

کارآیی بسط نسیه و وصول آن را می‌سنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حساب‌های باز خود می‌پردازد، نشان می‌دهد. نسبت‌های بالا دلالت بر نسیه‌ی مؤثر و فرآیند وصول دارند.

۲. میانگین دوره‌ی وصول مطالبات = ۳۶۰ روز / گردش مطالبات

این نسبت به «گردش مطالبات برحسب روز» یا «دوره‌ی وصول» معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول می‌کند، اندازه می‌گیرد. هرچه این نسبت کوچک‌تر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده می‌کنند.

۳. گردش موجودی =هزینه‌ی فروش / میانگین موجودی

نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینه‌ی فروش از فروش استفاده می‌کنند. نسبت بالا نشان‌دهنده‌ی این است که شرکت در مدیریت موجودی‌هایش کارآمد است.

۴. میانگین دوره‌ی موجودی = ۳۶۰ روز / گردش موجودی

به عنوان «گردش موجودی برحسب روز» نیز شناخته می‌شود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار می‌ماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، می‌سنجد. همانند میانگین دوره‌ی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچک‌تر باشد بهتر است.

۵. گردش حساب‌های پرداختنی = خریدهای نسیه‌ی خالص / میانگین حساب‌های قابل پرداخت

تعداد دفعاتی که یک شرکت حساب‌های پرداختنی‌اش را در طول یک دوره می‌پردازد، نشان می‌دهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداخت‌ها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.

۶. میانگین دوره‌ی پرداختنی = ۳۶۰ روز / گردش حساب‌های پرداختنی

این نسبت به «گردش حساب‌های پرداختنی بر حسب روز» یا «دوره‌ی پرداخت» نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شده‌ی پیش از پرداخت تعهدات به عرضه‌کنندگان را می‌سنجد. برخلاف میانگین دوره‌ی وصول مطالبات و میانگین دوره‌ی موجودی، هرچه این نسبت بیشتر باشد، بهتر است (که در بالا توضیح داده شد).

۷. دوره‌ی گردش عملیات = دوره‌ی تولید و گردش کالا+ دوره‌ی وصول مطالبات

تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخه‌ی عملیاتی (مثلا خرید کالا، فروش آن، وصول میزان بدهی) را کامل می‌کند، می‌سنجد. هر چه چرخه‌ی عملیاتی کوتاه‌تر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریع‌تر انجام می‌دهد.

۸. چرخه‌ی تبدیل وجه نقد = چرخه‌ی عملیاتی – میانگین دوره‌ی پرداختنی

این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه می‌گیرد. چرخه‌ی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خرید‌هایش پرداخت می‌کند، آنها را می‌فروشد و مقدار بدهی را وصول می‌کند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخه‌ی عملیاتی، هرچه کوتاه‌تر باشد، بهتر است.

۹. گردش کل دارایی = فروش خالص / میانگین کل دارایی‌ها

کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از دارایی‌هایش می‌سنجد. این فرمول شبیه بازده دارایی‌هاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده می‌شود.

تمرکز اصلی نسبت های مالی اهرمی بر روی توازن بین دارایی ها و بدهی هاست.

نسبت‌های اهرمی

ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن می‌دﻫﺪ. در واﻗﻊ این ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ تعیین میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ نیازﻫﺎی

۱. نسبت بدهی = کل بدهی‌ها / کل دارایی‌ها

نسبت دارایی‌های شرکت را که با بدهی‌ها (تعهدات به شخص ثالت) سرمایه‌گذاری شده است، می‌سنجد. نسبت بدهی همچنین می‌تواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت سرمایه، محاسبه شود.

۲. نسبت سرمایه = کل سرمایه / کل دارایی‌ها

نسبت کل دارایی‌هایی که توسط سرمایه به‌دست آمده است (مثلا سهام صاحبان و سود تجمعی شرکت) را تعیین می‌کند. نسبت سرمایه همچنین می‌تواند با استفاده از فرمول: ۱ منهای نسبت بدهی، به‌دست آید.

معکوس نسبت سرمایه به عنوان ضریب فزاینده‌ی سرمایه نیز شناخته می‌شود که برابر با کل دارایی‌ها تقسیم بر کل سرمایه است.

۳. نسبت بدهی-سرمایه = کل بدهی‌ها / کل سرمایه

ساختار سرمایه‌ی یک شرکت را ارزیابی می‌کند. نسبت بدهی-سرمایه‌ی بیشتر از ۱ دلالت بر این دارد که شرکت زیر بار بدهی است و عدد کمتر از ۱ یعنی شرکت محافظه‌کار است.

۴. توان پرداخت بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینه‌ی بهره

تعداد دفعاتی را که هزینه‌ی بهره به درآمد تبدیل شده است، می‌سنجد و مشخص می‌کند که آیا شرکت می‌تواند هزینه‌ی بهره‌اش را با استفاده از سود تولید شده بپردازد یا خیر.

نسبت‌های ارزش‌گذاری و رشد

این نسبت‌ها نشانگر پتانسیل یک شرکت برای رشد در آینده است.

۱. سود هر سهم (درآمد خالص – سود سهم ممتاز)‌/ میانگین سهام عادی معوقه

این نسبت، نسبت عواید هر سهم از سهام عادی را نشان می‌دهد. سود سهام ترجیحی از درآمد خالص کم می‌شود تا عوایدی در دسترس برای سهام‌داران عادی مشخص شود.

۲. نسبت قیمت به سود= قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم

برای ارزیابی اینکه آیا سهامی بیش از حد گران یا ارزان است استفاده می‌شود. نسبت قیمت به سود نسبتا پایین می‌تواند نشان‌دهنده‌ی این باشد که شرکت زیر قیمت است. به طور معکوس، سرمایه‌گذاران از شرکت‌هایی با نسبت قیمت به سود بالا، انتظار نسبت رشد بالاتری دارند.

۳. نسبت پرداخت سود سهام = سود نقدی هر سهم / سود هر سهم

نسبت درآمد خالصی که به مالکان تعلق می‌گیرد را تعیین می‌کند. همه‌ی درآمد تعلق نمی‌گیرد،‌ چون نسبت قابل توجهی برای عملیات سال آینده نگه داشته می‌شود.

۴. نسبت بازده سود سهام = سود نقدی هر سهم / قیمت بازار هر سهم

درصد بازگشت از طریق سود نقدی را در زمان مقایسه با قیمت پرداخت شده برای سهام اندازه می‌گیرد. بازده بالا برای سرمایه‌گذارانی جذاب است که به جای افزایش ارزش سرمایه‌ی طولانی‌مدت، به دنبال سود نقدی هستند.

۵. ارزش دفتری هر سهم = حقوق صاحبان سهام عادی / میانگین سهام عادی

نشان‌دهنده‌ی ارزش سهام بر پایه‌ی هزینه‌ی تاریخی آن است. ارزش حقوق صاحبان سهام عادی در دفاتر شرکتی بر میانگین سهام عادی پرداخت نشده تقسیم می‌شود.

نتیجه‌گیری

یک توصیه‌ی مهم این است که در زمان محاسبه‌ی یک نسبت که شامل یک قلم صورتِ درآمدی و یک قلم ترازنامه می‌شود،‌ حتما قلم ترازنامه را به شکل میانگین حساب کنید. دلیل این کار این است که قلم صورت درآمد وابسته به یک دوره‌ی کامل فعالیت است. قلم ترازنامه نیز باید منعکس‌کننده‌ی کل دوره باشد و به همین دلیل است که ما میانگین را حساب می‌کنیم.

نسبت های مالی دیگری نیز علاوه بر فهرست بالا وجود دارند، اما نسبت‌های ذکر شده در این مقاله رایج‌ترین نسبت‌های مورد استفاده در ارزیابی کسب‌وکار هستند. در تفسیر نسبت‌ها، بهتر است که برای مقایسه، مبنایی مثل نسبت‌های تاریخی و استانداردهای صنعتی داشته باشید.

معرفی انواع نسبت های مالی و فرمول نسبت ها

انواع نسبت های مالی، فرمول نسبت ها، استفاده کنندگان و موارد استفاده آن ها

نسبتهای مالی با استفاده از ارقام موجود در صورتهای مالی محاسبه می شوند تا اطلاعات معنی داری درباره یک شرکت بدست آید. ارقام موجود در صورتهای مالی شامل ترازنامه، سود و زیان و صورت جریان وجه نقد به منظور تجزیه و تحلیل آماری و همچنین ارزیابی میزان نقدینگی، اهرم مالی، رشد، حاشیه ها، سود آوری، نرخ بازگشت و سایر موارد، مورد استفاده قرار می گیرند.

نسبتهای مالی در دسته های زیر طبقه بندی می شوند:

  • نسبتهای نقدینگی
  • نسبتهای اهرمی
  • نسبتهای کارایی یا فعالیت
  • نسبتهای سودآوری
  • نسبتهای ارزش بازار

استفاده کنندگان و موارد استفاده نسبتهای مالی

تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی دو هدف اصلی را دنبال می کنند.

1-ردیابی عملکرد شرکت

هر یک از نسبتهای مالی برای یک دوره مشخص محاسبه می گردد و تغییرات آن در طول زمان به منظور مشخص شدن اینکه روند عملکرد شرکت رو به رشد بوده است یا خیر ردیابی می شود. برای مثال افزایش نسبت بدهی ممکن است نشان دهنده تحمل بدهی زیاد باشد و سرانجام به نکول تعهدات شرکت منجر شود.

2-مقایسه عملکرد شرکت

نسبتهای مالی یک شرکت با دیگر رقبای اصلی او در بازار مقایسه می شود تا مشخص شود شرکت از میانگین صنعت بهتر یا ضعیف تر عمل کرده است. برای مثال، مقایسه بازده دارایی شرکتهای مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک می کند تا تشخیص دهد کدام شرکت از داراییهای خود بیشترین بهره وری را داشته است.

استفاده کنندگان صورتهای مالی شامل استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی می باشند.

  • استفاده کنندگان برون سازمانی: این دسته شامل تحلیلگران مالی، سرمایه گذاران خرد، اعتبار دهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات قانونی، و علاقمندان به یک صنعت می باشد.
  • استفاده کنندگان درون سازمانی: این دسته شامل تیم مدیریت، کارمندان و مالکان می باشد.

نسبتهای نقدینگی

نسبتهای نقدینگی، آن دسته از نسبتهای مالی هستند که توانایی شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت و بلندمدت را نشان می دهند. نسبتهای نقدینگی معمول شامل موارد زیر می باشند.

نسبت جاری توانایی شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت را با استفاده از داراییهای جاری نشان می دهد.

بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری

نسبت سریع یا آنی توانایی شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت با استفاده از داراییهایی که سریع تر به وجه نقد تبدیل می شوند را نشان می دهد.

بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع

نسبت نقدی توانایی شرکت در پرداخت بدهی ها از طریق وجه نقد و معادل وجه نقد را نشان می دهد.

بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی

نسبت جریان وجه نقد عملیاتی نشاندهنده تعداد دفعاتی است که شرکت می تواند بدهی های جاری خود را با استفاده از وجه نقد ایجاد شده در یک دوره بخصوص، پرداخت کند.

بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی

نسبتهای اهرمی

نسبتهای اهرمی میزان سرمایه ای که از طریق بدهی تامین شده است را اندازه گیری می کنند. به عبارت دیگر نسبتهای اهرم مالی، سطح بدهی یک شرکت را اندازه گیری می کنند. نسبتهای اهرمی معمولا شامل موارد زیر هستند.

نسبت بدهی قسمتی از داراییهای شرکت را نشان می دهد که از طریق بدهی تامین شده است.

کل داریی/کل بدهی = نسبت بدهی

نسبت بدهی به سرمایه وزن کل بدهی و تعهدات مالی را با آورده سهامدان مقایسه می کند.

کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه

نسبت پوشش هزینه بهره توانایی شرکت در باز پرداخت هزینه بهره را نشان می دهد.

کل هزینه بهره/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره

نسبت پوشش کل بدهی توانایی شرکت را در پرداخت کل بدهی ها نشان می دهد.

کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی

نسبتهای کارایی

نسبتهای کارایی که بعنوان نسبتهای فعالیت نیز شناخته می شود جهت اندازه گیری مطلوبیت استفاده شرکت از دارایی و منابع خود، مورد استفاده قرار می گیرد.

نسبت گردش دارایی ها توانایی شرکت در ایجاد فروش با استفاده از دارایی ها را اندازه گیری می کند.

کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش دارایی ها

نسبت گردش موجودی کالا نشاندهنده تعداد دفعاتی است که موجودی کالا در یک دوره معین فروخته شده و دوباره جایگزین شده است.

میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای نحوه محاسبه نسبت گردش دارایی فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا

نسبت گردش حسابهای دریافتنی تعداد دفعاتی که حسابهای دریافتنی شرکت در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد می شود را نشان می دهد.

میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی

نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا میانگین روزهایی را نشان می دهد که شرکت، موجودی کالا را قبل از فروش به مشتری در انبار شرکت نگهداری کرده است.

نسبت گردش موجودی کالا/365 = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا

نسبتهای سودآوری

نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت در ایجاد سود نسبت به میزان درآمد، دارییهای ترازنامه ای، هزینه های عملیاتی و سرمایه را اندازه گیری می کند. نسبتهای معمول سودآوری شامل موارد زیر می باشند.

نسبت حاشیه سود ناخالص، میزان سود شرکت از فروش خالص را نشان می دهد. به عبارتی به ما می گوید که شرکت، پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته به چه میزان قادر به کسب سود بوده است.

فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی، درآمد عملیاتی شرکت را با فروش خالص مقایسه می کند تا کارایی عملیاتی واحد تجاری مشخص شود.

فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت بازده دارایی ها میزان کارایی شرکت در استفاده از دارایی ها جهت کسب سود را نشان می دهد.

کل دارایی ها/سود خالص = نسبت بازده دارایی ها

نسبت بازده سرمایه نشان می دهد که شرکت در استفاده از سرمایه خود، چقدر کارا بوده است.

کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه

نسبتهای ارزش بازار

نسبتهای ارزش بازار، جهت ارزیابی قیمت سهام یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرند. نسبتهای معمول ارزش بازار شامل موارد زیر هستند.

نسبت ارزش دفتری، میزان سرمایه متعلق به هر سهم را محاسبه می کند.

تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام

نسبت بازده سود نقدی میزان سود نقدی را نسبت به قیمت بازار آن سهم می سنجد.

قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی

نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه می کند.

تعداد سهام در دست سهامداران/سود خالص = نسبت سود هر سهم

نسبت قیمت به درآمد، قیمت سهام یک شرکت را با سود هر سهم آن شرکت مقایسه می کند.

سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد

اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!

برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید

امتیاز 4.2 / 5. تعداد آرا 13

شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!

تفاوتهای تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال

ساسان پرهون

کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار

29 شاخص‌ کلیدی عملکرد محبوب مالی برای داشبورد مدیریتی

شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مقداری قابل اندازه گیری است که نشان می دهد عملکرد یک شرکت در زمینه درآمدزایی و سودآوری چقدر خوب است. نظارت بر KPI ها نشان می دهد که آیا یک کسب و کار به اهداف بلند مدت خود رسیده است.

صرف نظر از وسعت، سابقه و صنعت هر یک از شرکت ها باید از علمکرد مالی خود آگاهی داشته باشند. در حالی که حسابداران با همه هزینه ها، درآمد و بودجه سر و کار دارند، مدیران شرکت نیز باید از اقدامات مهم مالی مطلع باشند.

سریع ترین و کارآمدترین راه برای پیگیری عملکرد سازمان، راه اندازی داشبورد KPI است که معیارهای مالی را نمایش می دهد.

گزارش کامل KPI مالی، به روزرسانی های حقیقی در مورد ارقام مهم مالی یک شرکت را ارائه می دهد، مانند جریان نقد عملیاتی، نسبت جاری، نرخ سوختن سرمایه و غیره.

با استفاده از معیارهای مالی پرکاربرد، ما طیف کاملی از معیارهای مهم بودجه را که اکثر شرکت ها باید بسنجند، توضیح خواهیم داد.

1- جریان نقد عملیاتی (OCF)

جریان نقد عملیاتی مقدار کل پول تولیدشده توسط عملیات روزانه یک شرکت را نشان می دهد. این معیار مالی به این نکته اشاره می کند که آیا شرکت می تواند جریان نقد مثبت مورد نیازِ رشد را حفظ کند یا برای تامین کلیه هزینه ها به سرمایه خارجی نیاز دارد.

گردش جریان نقد عملیاتی با تنظیم درآمد خالص برای مواردی مانند استهلاک، تغییرات سرمایه و تغییر در حساب های دریافتنی محاسبه می شود. در حالی که جریان نقد عملیاتی خود را آنالیز می کنید، آن را با کل سرمایه به کار رفته مقایسه کنید، در این صورت می توانید ارزیابی کنید که تجارت شما سرمایه کافی برای مثبت نگه داشتن حساب ها تولید می کند.

2- نسبت جاری

نسبت جاری منعکس کننده توانایی سازمان در پرداخت کلیه تعهدات مالی طی یک سال است. این KPI دارایی های جاری شرکت مانند حساب دریافتkی و بدهی های جاری را زیر نظر می گیرد.

نحوه ارزیابی نسبت جاری شما:‌ نسبت جاری کم تر از یک نشان می دهد که شرکت شما قادر به انجام کلیه تعهدات مالی نخواهد بود، مگر این که جریان نقد اضافی وجود داشته باشد.

نسبت جاری سالم بین 1.5 تا 3 است، اما داشتن دوره های نسبت جاری زیرِ 1 برای مشاغل کم نیست، به خصوص اگر شرکت در حال سرمایه گذاری روی رشد یا پرداخت بدهی باشد.

سرمایه گذاران دوست دارند از نسبت جاری به عنوان چرخه عملکرد سالم شرکت استفاده کنند. نسبت جاری بیش از حد بالا ممکن است نشان دهنده این باشد که شرکت دارایی و پول نقد زیادی دارد اما نمی تواند در زمینه نوآوری و رشد سرمایه گذاری کند.

3- نسبت آنی یا نسبت سریع

نسبت آنی نشان می دهد که آیا یک کسب و کار دارایی کوتاه مدت کافی برای پوشش بدهی های خود در آینده نزدیک را دارد. نسبت آنی، به دلیل نادیده گرفتن نقدینگی ها مانند فهرست موجودی ها، نمای دقیق تری از سلامت مالی یک شرکت را نسبت به نسبت جاری ارائه می دهد.

4- نرخ سوختن سرمایه

این KPI منعکس کننده میزان هزینه های هفتگی، ماهانه یا سالانه یک شرکت است. این معیار اصلی می تواند به نفع شرکت های کوچکی باشد که تجزیه و تحلیل گسترnه مالی را انجام نمی دهند.

در مقایسه با سود خالص و درآمد، نرخ سوختن سرمایه نشان می دهد که آیا هزینه های عملیاتی سازمان در طولانی مدت پایدار است یا خیر.

5- حاشیه سود خالص

این معیار نشان می دهد که یک شرکت در سودآوری در مقایسه با درآمد خود چقدر کارآمد است. این KPI که غالباً به صورت درصد محاسبه می شود، نشان می دهد که چگونه مقدار هر دلار به دست آمده توسط شرکت به سود تبدیل می شود.

حاشیه سود خالص منعکس کننده سودآوری یک تجارت است و نشان می دهد که شرکت در چشم انداز بلندمدت به چه سرعتی می تواند رشد کند.

6- حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص پول باقی مانده از درآمد را پس از محاسبه هزینه کالاهای فروخته شده اندازه می گیرد. این معیار که شاخص خوبی برای سلامت مالی یک شرکت است، نشان می دهد که آیا یک کسب و کار توانایی پرداخت هزینه های عملیاتی خود را دارد، آن هم در حالی که بودجه ای برای رشد باقی مانده است.

معمولاً سازمان ها از حاشیه سود ناخالص نسبتاً پایداری برخوردار هستند، مگر این که برخی تغییرات اساسی را که در هزینه های تولید تاثیرگذار بوده یا تغییراتی را که در سیاست های قیمت گذاری اعمال نکرده اند، انجام دهند.

محاسبه شده به عنوان= هزینه کالاهای فروخته شده / درآمد

برای مشاهده نمونه داشبورد تحلیل سودآوری بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.

7- سرمایه در گردش

KPI سرمایه در گردش، دارایی موجود سازمان را برای پاسخگویی به تعهدات مالی کوتاه مدت اندازه می گیرد. سرمایه در گردش شامل دارایی مانند وجه نقد موجود، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است که نقدینگی تجارت (توانایی تولید سریع پول نقد) را نشان می دهد.

پول نقد فوری موجود به عنوان سرمایه در گردش شناخته می شود. با مطالعه دارایی های موجود که با بدهی های نحوه محاسبه نسبت گردش دارایی کوتاه مدت مالی رو به رو هستند، سلامت مالی را تجزیه و تحلیل کنید. سرمایه در گردش که با کسر بدهی های جاری از دارایی های جاری محاسبه می شود، شامل دارایی هایی مانند پول نقد موجود، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است.

سرمایه در گردش با کسر بدهی های جاری (تعهدات مالی) از دارایی های جاری (منابعی با ارزش نقدی) محاسبه می شود.

investment

8- حساب های دریافتنی جاری

این KPI میزان پولی را که بدهکاران به یک تجارت بدهکار هستند، اندازه گیری می کند. معیار حساب های دریافتنی جاری به شما کمک می کند درآمد آینده را تخمین زده و میانگین روزهای بدهکار را محاسبه کنید. همچنین این معیار نشان می دهد که یک شرکت تجاری یا مشتری عادی چه مدت طول می کشد تا بدهی خود را پرداخت کند.

معیار حساب های دریافتنی جاری بالا ممکن است نشان دهد که یک تجارت قادر به معامله با بدهکاران طولانی مدت نیست و در نتیجه ضرر می کند. اگر افراد یا شرکت ها قبض خود را پرداخت نکنند، به عنوان پیش فرض در نظر گرفته می شوند.

9- حساب های پرداختنی جاری

در مقابل حساب های دریافتنی، معیار حساب های پرداختنی جاری مبلغی است که یک تجارت باید به تامین کنندگان، بانک ها و بستانکارhن بپردازد. این معیار می تواند توسط بخش های تجاری و پروژه ها تجزیه و تحلیل شود تا اطلاعات بیشتری در مورد بدهی های فعلی به دست آید.

برای محاسبه حساب های پرداختنی جاری، سازمان ها باید کلیه بدهی هایی را که باید در یک بازه زمانی خاص پرداخت شوند، در نظر بگیرند.

10- بازده حساب های پرداختنی

این KPI نرخی را نشان می دهد که یک سازمان به طور متوسط مبلغ قابل پرداخت خود را به تامین کنندگان، بانک ها و سایر طلبکاران بپردازد.

نحوه محاسبه بازده حساب های پرداختنی به شرح زیر است:

فرض کنیم شرکتی، از تامین کنندگان در یک ماه 10 بیلیون دلار خرید می کند و در هر زمان معین حساب های پرداختنی باقی مانده 2 بیلیون دلار است. این بدان معنی است که بازده حساب های پرداختنی 10 بیلیون دلار / 2 بیلیون دلار = 5 است.

اگر نسبت بازده نسبت به دوره های قبل کاهش یابد، این ممکن است نشان دهد که سازمانی در بازپرداخت بدهی های خود با مشکل رو به رو است. اگر نرخ بازده افزایش یابد، به این معنی است که یک شرکت بازپرداخت تامین کنندگان خود را با سرعت بیشتری از قبل انجام می دهد.

11- هزینه فرایند حساب های پرداختنی

هزینه فرایند حساب های پرداختنی، هزینه کل پردازش کلیه پرداخت ها و فاکتورها را در یک دوره خاص نشان می دهد.

نتایج نظرسنجی APQC (انجمن کیفیت و بهره وری آمریکا) پیرامون بهره وری فرایند حساب های پرداختنی، نشان می دهد که موردی قوی جهت سرمایه گذاری در فناوری های ارائه فاکتور الکترونیکی، پردازش و پرداخت وجود دارد، زیرا آن ها هزینه پردازش فاکتورها و پرداخت به تامین کنندگان را به طرز قابل توجهی کاهش می دهند.

12- بازده حساب های دریافتنی

بازده حساب های دریافتنی، اثربخشی یک شرکت در جمع آوری بدهی ها و تمدید اعتبارات را نشان می دهد. اگر شرکتی قبض پرداخت نشده یک مشتری را حفظ کند، مانند این است که به جای استفاده از پول برای توسعه تجارت، وام بدون بهره بدهد.

برای محاسبه بازده حساب های دریافتنی، شرکت ها باید ارزش خالص فروش اعتباری طی یک دوره معین را بر میانگین حساب های دریافتنی تقسیم کنند. این محاسبه بسیار شبیه به بازده حساب های پرداختنی است: ارزش خالص فروش اعتباری / حساب های دریافتنی

هرچه این معیار مالی کم تر باشد، کسب و کار دارایی های بیشتری جهت سرمایه گذاری در رشد و نوآوری دارد و کم تر با جمع آوری بدهی ها و پرداخت ها دست و پنجه نرم می کند.

13- گردش موجودی کالا

KPI گردش موجودی کالا نشان می دهد که شرکت با چه کارایی موجودی خود را در مدت زمانی خاص می فروشد و جایگزین می کند. بنابراین نشان دهنده توانایی سازمان در تولید و فروش و جایگزینیِ کالاها است.

برای محاسبه گردش موجودی کالا دو فرمول وجود دارد:

گردش موجودی کالا = فروش / موجودی

گردش موجودی کالا = هزینه کالاهای فروخته شده / موجودی میانگین

14- انحراف بودجه

همچنین انحراف بودجه یک KPI مدیریت پروژه است که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد و نشان می دهد که بودجه های پیش بینی شده در مقایسه با کل بودجه واقعی متفاوت است. این معیار برای ارزیابی این که آیا بودجه یا میزان پایه هزینه ها یا درآمد، انتظارات را برآورده می کند، استفاده می شود.

حداقل انحراف بودجه نشان می دهد که هزینه های واقعی برابر یا کم تر از هزینه های پیش بینی شده یا درآمد بالاتر از حد پیش بینی شده است. تغییرپذیری قابل توجه در بودجه معمولاً به دلیل پیش بینی بیش از حد خوشبینانه یا تصمیمات ضعیف مدیریت ایجاد می شود.

15- زمان چرخه تولید بودجه

زمان چرخه تولید بودجه نشان دهنده دوره ای است که برای تحقیق، برنامه ریزی و توافق در مورد بودجه یک شرکت استفاده شده است. یک چرخه طولانی تولید بودجه لزوماً چیز بدی نیست، اما ممکن است منابع ارزشمندی مانند زمان مدیریت را هدر دهد.

16- موارد موجود در بودجه

موارد موجود در بودجه به مدیران پروژه کمک می کند تا هزینه ها را با روش دقیق تری پیگیری کنند. موارد موجود می تواند نشان دهنده پروژه ها، بخش های بازرگانی یا برخی اقدامات حسابداری دیگر باشد تا بتواند نمای بهتری از محل خرج پول ارائه دهد.

علاوه بر این، یک بودجه دقیق باعث می شود شرکت در صورت نیاز به کاهش بودجه، به بخش ها و پروژه های مناسب بپردازد.

17- تعداد تکرار بودجه

هرچه تعداد تکرار بودجه بیشتر باشد، زمان بیشتری برای برنامه ریزی بودجه و درست کردن آن لازم است. تعداد نسخه های بودجه تولیدشده قبل از تصویب نهایی به توانایی مدیریت در برنامه ریزی موثر بودجه دوره بعد بستگی دارد.

طبق یک نظرسنجی، 25 درصد شرکت کنندگان برتر 4 بار تکرار بودجه داشتند، در حالی که پایین ترها قبل از تصویب نهایی به 9 نسخه بودجه عادت کرده اند.

18- نسبت سرانه حقوق و دستمزد

این معیار مالی نشان می دهد که چه تعداد از اعضای تیم در مقایسه با تعداد کل کارمندان درگیر پردازش حقوق و دستمزد هستند.

برای محاسبه نسبت سرانه حقوق و دستمزد، مشاغل باید نسبت موقعیت های تمام وقت منابع انسانی به تعداد کل کارمندان را پیدا کنند.

19- رشد فروش

این معیار مالی تغییر در کل فروش طیِ یک دوره خاص را نشان می دهد. رشد فروش درصد دوره فروش فعلی را نسبت به دوره قبل نشان می دهد، که نشان دهنده رشد یا کاهش فروش کل است.

رشد فروش

20- روزهای فروش معوق (DSO)

روزهای فروش معوق میانگین روزهای مشتریان برای پرداخت یک شرکت – از دریافت فاکتور تا زمان پرداخت کامل را نشان می دهد. به بیان دیگر روزهای فروش معوق نشان‌‌دهنده میانگین تعداد روزهایی است که فروش‌‌های اعتباری به پول نقد تبدیل می‌‌گردد و یا حساب‌‌های قابل وصول شرکتی گردآوری می‌‌شود. هرچه DSO پایین باشد، یک شرکت می تواند تمرکز بیشتری روی رشد و سفارش لوازم اضافی داشته باشد.

برای مشاهده نمونه داشبورد تجزیه سنی حسابهای دریافتنی بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.

21- هزینه های وندورها

این KPI پرداخت های جاری یک شرکت را با به وندورها را نشان می دهد (کسی که کالا یا خدمات را به یک سازمان یا افراد دیگر ارائه می دهد). ممکن است هزینه های بالای وندورها نشان دهد که مشکلاتی برای پرداخت به موقع به فروشندگان و تامین کنندگان وجود خواهد داشت.

22- نرخ خطای پرداخت

نرخ خطای پرداخت، درصد پرداخت های ورودی یا خروجی را نشان می دهد که به دلیل خطای پردازش تکمیل نشده اند. غالباً، دلیل ورشکستگی ها عدم تایید، مستندات ضعیف یا مرجع از دست رفته است.

اگر نرخ خطای پرداخت شرکتی با گذشت زمان افزایش یابد، ممکن است نشان دهنده این باشد که زمان بررسی سیستم پردازش پرداخت است.

23- زمان چرخه بازرسی داخلی

زمان چرخه بازرسی کامل میانگین دوره لازم جهت انجام بازرسی داخلی کامل را نشان می دهد. این رقم به طور عمده مدیر و دینفعان یک شرکت را در نظر می گیرد که باید بر بودجه، هزینه ها، پرداخت ها و غیره مروری داشته باشند.

24- گزارش خطای مالی

این معیار مالی تعداد گزارش های مالی را نشان می دهد که به توضیحات بیشتری نیاز دارند یا حاوی اشتباهاتی هستند و این امر نیاز به بررسی دقیق تر دارد.

25- بازده حقوق صاحبان سهام

این KPI ظرفیت یک تجارت را برای استفاده موثر از سرمایه گذاری سهامداران نشان می دهد و سود بالایی را به همراه دارد. بازده حقوق صاحبان سهام نشان می دهد که شرکت برای هر واحد از سهام صاحبان سهام چه میزان درآمد دارد

26- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

به طور مشابه با بازده حقوق صاحبان سهام، این KPI نشان می دهد که یک کسب و کار چگونه از سرمایه گذاری سهامداران خود استفاده می کند. نسبت بالای بدهی به حقوق صاحبان سهام نشان می دهد که یک سازمان به جای سودآوری جدید از سرمایه گذاری ها، سرمایه خود را از دست می دهد و مقروض می شود.

27- هزینه مدیریت فرایندها

این KPI را می توان توسط بخش های تجاری دیگر پیگیری کرد تا هزینه مدیریت کار افراد و برنامه ریزی برای آینده را بسنجد. هرچه هزینه مدیریت فرایندها کم تر باشد، دارایی بیشتری برای اجرای وظایف و رشد شرکت باقی می ماند.

28- بهره برداری از منابع

برای برخی شرکت ها، زمان کارمند باارزش ترین سرمایه ای است که روی آن حساب می کنند. این مورد برای آژانس های خلاق، شرکت های حقوقی و سایر نمونه های تجاری مبتنی بر خدمات صدق می کند.

KPI بهره برداری از منابع نشان می دهد که یک شرکت چگونه از منابع خود (زمان)، با مقایسه زمان قابل پرداخت و کار غیرقابل پرداخت، استفاده می کند. همچنین می تواند در داشبورد پروژه برای نمای بهتر عملکرد پروژه مورد استفاده قرار بگیرد.

29- هزینه کل عملکرد مالی

هزینه کل عملکرد مالی نسبت کل هزینه فعالیت های مالی را نسبت به کل درآمد نشان می دهد. هزینه های مالی یک شرکت شامل پرسنل، سیستم های مدیریتی، مخارج کلی و سایر هزینه های لازم برای فعالیت روزمره سازمان مالی است.

طبق یک نظرسنجی APQC (انجمن کیفیت و بهره وری آمریکا)، میانگین هزینه های کل عملکرد مالی شرکت هایی با عملکرد بالا 0.6 درصد است در حالی که این عدد برای 25 درصد شرکت هایی که عملکرد پایینی دارند، 2 درصد است. شرکت هایی که می خواهند این معیار را بهبود ببخشند، باید برای اتوماسیون و بهینه سازی فرایندهای تجاری خود، از فناوری و نرم افزار مدرن استفاده کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.