شاخص اطمینان مصرف کننده و کاربرد آن در سرمایه گذاری
شاخص اعتماد مصرفکننده (CCI) یک نظرسنجی است که توسط هیئت کنفرانس اداره میشود و میزان خوشبین یا بدبین بودن مصرفکنندگان را نسبت به وضعیت مالی مورد انتظارشان اندازهگیری میکند. CCI بر این فرض استوار است که اگر مصرف کنندگان خوش بین باشند، بیشتر هزینه می کنند و اقتصاد را تحریک می کنند، اما اگر بدبین باشند، الگوهای مخارج آنها می تواند منجر به کندی یا رکود اقتصادی شود.
آشنایی با شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)
CCI در آخرین سهشنبه هر ماه منتشر میشود و به طور گسترده به عنوان معتبرترین معیار اعتماد مصرفکننده در ایالات متحده در نظر گرفته میشود. اساساً، فشارسنج سلامت اقتصاد ایالات متحده است و بر اساس تصورات مصرف کنندگان از شرایط فعلی کسب و کار و اشتغال، و انتظارات آنها از تجارت، اشتغال و درآمد برای شش ماه آینده است. CCI توسط نیلسن، ارائه دهنده جهانی اطلاعات و تجزیه و تحلیل در مورد عادات خرید و تماشای مصرف کنندگان انجام می شود.
شاخص اعتماد مصرف کننده بر اساس نظرسنجی اعتماد مصرف کننده است که حجم نمونه پاسخگوی آن 3000 پرسشنامه است. این نظرسنجی ابتدا هر دو ماه یکبار از سال 1967 انجام شد، اما در سال 1977 به ردیابی ماهانه تغییر یافت. پنج سؤال مطرح شده است – دو سؤال مربوط به شرایط اقتصادی فعلی و سه سؤال مربوط به انتظارات آینده است.
شاخص وضعیت فعلی
- ارزیابی پاسخ دهندگان از شرایط فعلی کسب و کار
- ارزیابی پاسخ دهندگان از شرایط شغلی فعلی
شاخص انتظارات
- انتظارات پاسخ دهندگان در مورد شرایط کسب و کار شش ماه پس از آن
- انتظارات پاسخ دهندگان در مورد شرایط استخدام شش ماه پس از آن
- انتظارات پاسخ دهندگان در رابطه با درآمد کل خانواده شان از شش ماه بعد
هر پاسخ را می توان با یکی از سه پاسخ مثبت، منفی یا خنثی پاسخ داد. همچنین یک شاخص وضعیت فعلی وجود دارد سرمایهگذاری بر مبنای شاخص که میانگین دو سوال مربوط به شرایط فعلی اقتصادی است. پاسخ به سه سوال دیگر مبنای شاخص انتظارات را تشکیل می دهد.
پس از جمعآوری دادهها، ارزش نسبی هر سؤال محاسبه میشود، که سپس با هر مقدار نسبی از سال 1985، که به عنوان معیار 100 تعیین میشود، مقایسه میشود. این مقایسه مقادیر نسبی منجر به «مقدار شاخص» میشود. هر سوال.2
آخرین شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)
در 22 فوریه 2022، CCI فوریه هیئت کنفرانس به 110.5 رسید که از 111.1 در ژانویه کاهش داشت. CCI فعلی بالاتر از 100 به این معنی است که مصرف کنندگان نسبت به معیار CCI 100 که در سال 1985 تعیین شده بود خوشبین تر هستند. برعکس، اگر CCI فعلی زیر 100 بود، به این معنی است که مصرف کنندگان نسبت به سال 1985 بدبین تر بودند.
بازار فعلی کسب و کار و کار، که با شاخص وضعیت فعلی اندازه گیری می شود، در فوریه 2022 در مقابل 144.5 در ژانویه به 145.1 افزایش یافت. با این حال، شاخص انتظارات فوریه به 87.5 در مقابل 88.8 نسبت به ماه قبل کاهش یافت.
در این گزارش آمده است که انتظار می رود مصرف کنندگان کمتری ظرف شش ماه آینده لوازم خانگی، خانه و خودرو خریداری کنند.
نگرانیهای پیرامون سرعت افزایش قیمتها در اقتصاد – که تورم نامیده میشود – دوباره در فوریه افزایش یافت، پس از اینکه برای مدت کوتاهی در ژانویه و دسامبر از بالاترین حد خود در 13 سال گذشته در نوامبر 2021 کاهش یافت. همهگیری ویروس کرونا و آخرین نوع Omicron همچنان نگرانکننده هستند و همراه با تورم، می تواند بر هزینه ها در ماه های آینده تأثیر منفی بگذارد
انتقاد از شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)
در حالی که برخی از جامعه اقتصادی CCI را به عنوان یک شاخص عقب مانده می بینند، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) اعتماد مصرف کننده را یک شاخص پیشرو در نظر می گیرد، که CCI را به یک شاخص اقتصادی پیشرو برای اقتصاد ایالات متحده تبدیل می کند. شاخص های پیشرو اطلاعات کیفی را ارائه می دهند که برای نظارت بر وضعیت اقتصادی فعلی و به عنوان هشدار نقاط عطف در فعالیت های اقتصادی استفاده می شود.
ملاحظات خاص
هیئت کنفرانس یک انجمن جهانی، مستقل و عضویت تجاری و تحقیقاتی است. در سال 1916 تشکیل شد و ماموریت آن ارائه دانش عملی به سازمان های پیشرو جهان برای بهبود عملکرد و خدمت رسانی بهتر به جامعه است. این هیئت طراحی شده است تا به اعضای خود کمک کند تا بحرانی ترین مسائل زمان کنونی را درک کرده و هدایت کنند. هیئت همچنین تحقیقات و انجمنهایی را انجام میدهد که در آن رهبران تجاری گردهم میآیند. این بینش ها به برنامه های تحقیقاتی و جلسات آن وارد می شود.
یک مثال واقعی از کاربرد شاخص اطمینان مصرف کننده
بازده بازار سهام و اوراق جهانی در مقایسه با شاخص اطمینان مصرف کننده جهانی
یک رابطه مستقیم و همگرا بین اعتماد و احساسات مصرف کننده ها با بازده اوراق و سهام هست که به طور مستقیم عنوان میشه. به طوری که با کاهش اعتماد مصرف کننده ها به طبع بازدهی اوراق قرضه و بازار های سهامی هم کاهش پیدا میکنه،چرا که وقتی مردم اعتماد خودشون نسبت به اقتصاد و چشم انداز اون از دست میدن کمتر سرمایه گذاری میکنن.
در تصویر بالا با رنگ قهوه ایی تیره ما درصد تغییر در اعتماد مصرف کننده جهانی رو داریم که به شدت پایین اومده و از طرفی ما شاخص بازدهی سهام و اوراق قرضه کشور های عضو oecd (کشور هایی از قبیل 18 کشور اروپایی و ایالات متحده و کانادا) و همچنین چند کشور دیگه از قبیل (برزیل،چین،هند،روسیه و جنوب آفریقا رو داریم) و همچنین شاخص بازار های نوظهور (MSCI) رو داریم که با رنگ روشن تر به نمایش گذاشته شده.
کاملا واضح هست که اعتماد مصرف کننده های بین المللی رو به کاهش هست و با آمار هفته پیش امریکا و امروز اتحادیه اروپا که بسیار بد گزارش شد به طبع باید شاهد یک کاهش دیگه در بازار های سهامی بین المللی باشیم
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که سرمایهگذاری بر مبنای شاخص در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک سرمایهگذاری بر مبنای شاخص اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
۲۰ درصد بازار سرمایه در اختیار اشخاص حقیقی/نقش شرکتهای سرمایهگذاری کمرنگ است
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ محمود رضا خواجه نصیری در صبحانه کاری امروز کانون نهادهای سرمایه گذاری که با محوریت "نقش شرکتهای سرمایه گذاری در ثبات بازار سرمایه" برگزار شد، گفت: شرکتهای سرمایهگذاری نقش پر رنگی در بخش قابل توجه بازار سرمایه ندارند و بخش زیادی از بار مدیریت بازار بر گردن نهادهای اجرایی و نظارتی گذاشته می شود.
مدیر نظارت بر بورسها و بازارهای سازمان بورس افزود: در مجموع بجز 20 درصد سهام که در اختیار اشخاص حقیقی و سایر نهادهای غیر سرمایه گذاری است، بقیه سهام وابسته به نهادهای سرمایه گذاری و هلدینگ ها است.
وی اضافه کرد: بر این اساس می توان گفت 80 درصد بازار در اختیار گروهی است که در زمانی که بازار نیازمند آنهاست وارد نمی شوند و در این شرایط بخش حقیقی که در اقلیت هستند جریان بازار را در اختیار می گیرند.
خواجه نصیری تصریح کرد: صندوقهای سرمایهگذاری را می توان با شرکتهای سرمایه گذاری مقایسه کرد که بیانگر این مطلب است که رویکرد شرکتهای سرمایه گذاری مبتنی بر موضوع فعالیتشان نیست.
وی در ادامه این سوال را مطرح کرد که چرا در زمانی که بازار سرمایه از مدیران شرکتهای سرمایه گذاری انتظار عکس العمل متناسب با شرایط روز را دارد، این اتفاق سرمایهگذاری بر مبنای شاخص نمی افتد؟
مدیر نظارت بر بورسها و بازارهای سازمان بورس تاکید کرد: حوزه شرکتهای سرمایه گذاری نیازمند تغییر شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران سرمایه گذاری است و باید ارزیابی ها را بر اساس سیستم های جدید انجام دهیم و مدیران عامل شرکتهای سرمایه گذاری را بر اساس فاکتورهای جدید ارزیابی کنیم.
وی ادامه داد: باید روش های ارزیابی عملکرد را به گونه ای تعریف کنین که مدیران سرمایه گذاری وادار به تحرک بیشتری شوند؛ در غیر این صورت در کنترل بازار با مشکل روبرو خواهیم شد.
در این نشست که با حضور مدیران ارشد و فعالان بازار سرمایه برگزار شد، خواجه نصیری اذعان داشت: بررسی شرکتهای هلدینگ نشان می دهد که شرکتهای سرمایه گذاری هلدینگ سرمایهگذاری بر مبنای شاخص بدون اینکه کنترل های مدیریتی را از دست بدهند، توانایی عرضه 15 هزار میلیارد تومان سهم را دارند.
وی اضافه کرد: در این میان این سوال مطرح می شود که نگهداری سهامی که ارزش هلدینگ ندارد به چه منظور است و آیا کسی فکر می کند که 15 هزار میلیارد تومان را می تواند واگذار کند بدون اینکه خدشه ای به کنترل آنها وارد شود؟
این مدیر سازمان بورس افزود: در شرایطی که بازار سرمایه هیجان است، کار برای مدیران شرکتهای سرمایهگذاری سخت می شود، چرا که نقش متخصصان حوزه بازار سرمایه کمرنگ بوده و این باعث شده است که جریانات حقیقی توان بیشتری از بخش حقوقی داشته بیشتر در بورس فعالیت کند.
خواجه نصیری اضافه کرد: به همین جهت باید رویکر و تفکر ما به بخش سرمایه گذاری تغییر کرده و تخصصی تر فکر کنیم تا فعالیت مدیران سرمایه گذاری و هلدینگ کشور را بر اساس شاخص های پیچیده تر بیشتر کنیم.
وی در پایان در خصوص آزادسازی سهام عدالت نیز گفت: مراحل خرید و فروش سهام عدالت در قالب ETF در حال بررسی و پیگیری است.
وی افزود: عرضه سهام شرکتهای سرمایه گذاری استانی سهام عدالت در پرتفوی سهام عدالت در حال بررسی است و بر اساس مدل طراحی شده به نظر نمی رسد در کوتاه مدت ورود این شرکتها شوک سنگینی به بازار سرمایه وارد کند.
انتهای پیام/
شاخص اطمینان مصرف کننده و کاربرد آن در سرمایه گذاری
شاخص سرمایهگذاری بر مبنای شاخص اعتماد مصرفکننده (CCI) یک نظرسنجی است که توسط هیئت کنفرانس اداره میشود و میزان خوشبین یا بدبین بودن مصرفکنندگان را نسبت به وضعیت مالی مورد انتظارشان اندازهگیری میکند. CCI بر این فرض استوار است که اگر مصرف کنندگان خوش بین باشند، بیشتر هزینه می کنند و اقتصاد را تحریک می کنند، اما اگر بدبین باشند، الگوهای مخارج آنها سرمایهگذاری بر مبنای شاخص می تواند منجر به کندی یا رکود اقتصادی شود.
آشنایی با شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)
CCI در آخرین سهشنبه هر ماه منتشر میشود و به طور گسترده به عنوان معتبرترین معیار اعتماد مصرفکننده در ایالات متحده در نظر گرفته میشود. اساساً، فشارسنج سلامت اقتصاد ایالات متحده است و بر اساس تصورات مصرف کنندگان از شرایط فعلی کسب و کار و اشتغال، و انتظارات آنها از تجارت، اشتغال و درآمد برای شش ماه آینده است. CCI توسط نیلسن، ارائه دهنده جهانی اطلاعات و تجزیه و تحلیل در مورد عادات خرید و تماشای مصرف کنندگان انجام می شود.
شاخص اعتماد مصرف کننده بر اساس نظرسنجی اعتماد مصرف کننده است که حجم نمونه پاسخگوی آن 3000 پرسشنامه است. این نظرسنجی ابتدا هر دو ماه یکبار از سال 1967 انجام شد، اما در سال 1977 به ردیابی ماهانه تغییر یافت. پنج سؤال مطرح شده است – دو سؤال مربوط به شرایط اقتصادی فعلی و سه سؤال مربوط به انتظارات آینده است.
شاخص وضعیت فعلی
- ارزیابی پاسخ دهندگان از شرایط فعلی کسب و کار
- ارزیابی پاسخ دهندگان از شرایط شغلی فعلی
شاخص انتظارات
- انتظارات پاسخ دهندگان در مورد شرایط کسب و کار شش ماه پس از آن
- انتظارات پاسخ دهندگان در مورد شرایط استخدام شش ماه پس از آن
- انتظارات پاسخ دهندگان در رابطه با درآمد کل خانواده شان از شش ماه بعد
هر پاسخ را می توان با یکی از سه پاسخ مثبت، منفی یا خنثی پاسخ داد. همچنین یک شاخص وضعیت فعلی وجود دارد که میانگین دو سوال مربوط به شرایط فعلی اقتصادی است. پاسخ به سه سوال دیگر مبنای شاخص انتظارات را تشکیل می دهد.
پس از جمعآوری دادهها، ارزش نسبی هر سؤال محاسبه میشود، که سپس با هر مقدار نسبی از سال 1985، که به عنوان معیار 100 تعیین میشود، مقایسه میشود. این مقایسه مقادیر نسبی منجر به «مقدار شاخص» میشود. هر سوال.2
آخرین شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)
در 22 فوریه 2022، CCI فوریه هیئت کنفرانس به 110.5 رسید که از 111.1 در ژانویه کاهش داشت. CCI فعلی بالاتر از 100 به این معنی است که مصرف کنندگان نسبت به معیار CCI 100 که در سرمایهگذاری بر مبنای شاخص سال 1985 تعیین شده بود خوشبین تر هستند. برعکس، اگر CCI فعلی زیر 100 بود، به این معنی است که مصرف کنندگان نسبت به سال 1985 بدبین تر بودند.
بازار فعلی کسب و کار و کار، که با شاخص وضعیت فعلی اندازه گیری می شود، در فوریه 2022 در مقابل 144.5 در ژانویه به 145.1 افزایش یافت. با این حال، شاخص انتظارات فوریه به 87.5 در مقابل 88.8 نسبت به ماه قبل کاهش یافت.
در این گزارش آمده است که انتظار می رود مصرف کنندگان کمتری ظرف شش ماه آینده لوازم خانگی، خانه و خودرو خریداری کنند.
نگرانیهای پیرامون سرعت افزایش قیمتها در اقتصاد – که تورم نامیده میشود – دوباره در فوریه افزایش یافت، پس از اینکه برای مدت کوتاهی در ژانویه و دسامبر از بالاترین حد خود در 13 سال گذشته در نوامبر 2021 کاهش یافت. همهگیری ویروس کرونا و آخرین نوع Omicron همچنان نگرانکننده هستند و همراه با تورم، می تواند بر هزینه ها در ماه های آینده تأثیر منفی بگذارد
انتقاد از شاخص اعتماد مصرف کننده (CCI)
در حالی که برخی از جامعه اقتصادی CCI را به عنوان یک شاخص عقب مانده می بینند، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) اعتماد مصرف کننده را یک شاخص پیشرو در نظر می گیرد، که CCI را به یک شاخص اقتصادی پیشرو برای اقتصاد ایالات متحده تبدیل می کند. شاخص های پیشرو اطلاعات کیفی را ارائه می دهند که برای نظارت بر وضعیت اقتصادی فعلی و به عنوان هشدار نقاط عطف در فعالیت های اقتصادی استفاده می شود.
ملاحظات خاص
هیئت کنفرانس یک انجمن جهانی، مستقل و عضویت تجاری و تحقیقاتی است. در سال 1916 تشکیل شد و ماموریت آن ارائه دانش عملی به سازمان های پیشرو جهان برای بهبود عملکرد و خدمت رسانی بهتر به جامعه است. این هیئت طراحی شده است تا به اعضای خود کمک کند تا بحرانی ترین مسائل زمان کنونی را درک کرده و هدایت کنند. هیئت همچنین تحقیقات و انجمنهایی را انجام میدهد که در آن رهبران تجاری گردهم میآیند. این بینش ها به برنامه های تحقیقاتی و جلسات آن وارد می شود.
یک مثال واقعی از کاربرد سرمایهگذاری بر مبنای شاخص شاخص اطمینان مصرف کننده
بازده بازار سهام و اوراق جهانی در مقایسه با شاخص اطمینان مصرف کننده جهانی
یک رابطه مستقیم و همگرا بین اعتماد و احساسات مصرف کننده ها با بازده اوراق و سهام هست که به طور مستقیم عنوان میشه. به طوری که با کاهش اعتماد مصرف کننده ها به طبع بازدهی اوراق قرضه و بازار های سهامی هم کاهش پیدا میکنه،چرا که وقتی مردم اعتماد خودشون نسبت به اقتصاد و چشم انداز اون از دست میدن کمتر سرمایه گذاری میکنن.
در تصویر بالا با رنگ قهوه ایی تیره ما درصد تغییر در اعتماد مصرف کننده جهانی رو داریم که به شدت پایین اومده و از طرفی ما شاخص بازدهی سهام و اوراق قرضه کشور های عضو oecd (کشور هایی از قبیل 18 کشور اروپایی و ایالات متحده و کانادا) و همچنین چند کشور دیگه از قبیل (برزیل،چین،هند،روسیه و جنوب آفریقا رو داریم) و همچنین شاخص بازار های نوظهور (MSCI) رو داریم که با رنگ روشن تر به نمایش گذاشته شده.
کاملا واضح هست که اعتماد مصرف کننده های بین المللی رو به سرمایهگذاری بر مبنای شاخص کاهش هست و با آمار هفته پیش امریکا و امروز اتحادیه اروپا که بسیار بد گزارش شد به طبع باید شاهد یک کاهش دیگه در بازار های سهامی بین المللی باشیم
تصمیم گیری در سرمایه گذاری
بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری در سرمایه گذاری بورس
بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری در سرمایه گذاری بورس
در این مقاله می خواهیم به بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری در سرمایه گذاری بورس بپردازیم؛ بازار بورس، بازار سرمایه، بازار مالی و بازارمانی پولی تعاریف و ویژگیهایی دارند که گاهی در دل یکدیگر مستتر و گاهی تعرفههای جداگانهای برای هریک میتوان قائل شد.
نقطه عطف همه آنها این است که، همگی مبتنی بر تجارت بوده و در یک تعریف کلی میتوان همگی را یک بازار مالی دانست چرا که داد و ستد در دل همه این بازارها ولو تجارت سهام و اوراق و انواع فلزات و غیره نیز انجام میشود .
بازار سرمایه را به نام بازار بورس اوراق بهادار نیز میشناسند. بازاری برای تجارت و خرید و فروش انواع اوراق قرضه و سهام؛ درواقع بازار سرمایه تونل ارتباطی است که زنجیره ارزشمند سرمایهگذاران کوچک و بزرگ اعم از حقیقی و حقوقی را از یکسو و سرمایه پذیران که همان شرکتهای بورسی هستند را از سوی دیگر ایجاد و مدیریت میکنند.
پس میتوان بدین صورت گفت که بازار سرمایه در واقع از طریق رویهها ، تعرفهها ، قوانین و شفافسازی قیمتها به نوعی تسهیل کننده ی فرآیند خرید و فروش ابزارهای مالی است. منظور از ابزارهای مالی ، اسناد خزانه، اوراق تجاری و گواهی سپرده هست و شناخته شدهترین ارزشمند ترین و شاخص ترین ابزار مالی در بازار سرمایه ، سهام یا همان اوراق مالکیت است و اگرچه اهمیت و ارزش اوراق قرضه یا مشارکت را نمیتوان کمتر از سهام دانست. توجه داشته باشید که مشخصه این بازار مدت دار بودن اوراق است که معمولاً بازه زمانی یک ساله دارد.
بازار بورس فضایی کاملاً رقابتی است؛ در فضای رقابتی عدالت رفتاری بازار سرمایه حرف اول را میزند. منظور از عدالت رفتاری بازار، همان به اشتراک گذاشتن عادلانه خدمات به مشترکین ، ذینفعان و سرمایهگذاران است که بتوانند مبتنی بر شناسایی و مؤلفههای مهم و تأثیرگذار بر مدلهای ذهنی در تصمیم سازی و تصمیم گیری سرمایه گذاران راه مشارکت برد-برد را فراهم کند.
رفتار سرمایه گذار در تصمیمگیری عاقلانه و نه احساسی بر پایه چهار اصل مرسوم است :
- اعتبار سنجی اطلاعات دریافتی
- قدرت تحلیل دادها
- ستاده های مالی : که به رفتار تحلیل گری و همچنین رویکردهای جستجوگرانه و همچنین سرمایهگذاری بر مبنای شاخص شناخت انحرافهای تصمیمگیری است که همگی در کنار هم ترمینولوژی رفتار سرمایهگذاری را موجب میشود.
بورس بازان چه کسانی هستند ؟
با چه سطح دانش و اطلاعاتی ، با چه میزان سرمایه ؟
این روزها شاهد خیل عظیمی از مردم علاقهمند به بازار بورس هستیم که تصمیم گیری در سرمایه گذاری را مبنا خود قرار داده اند؛ مردمی که فارغ از جنسیت و سطح سواد و دانش و تخصص کافی و تنها بر تحلیلهای شخصی و یا تبعیت از توده علاقه مندان، تصمیم به تجارت در بازار سرمایه میکنند.
تصمیمی کاملاً شخصی و مبتنی بر دانستهها و ندانستههای خود. هدف تمام بورس بازان سرمایهگذاری است به این معنی که برای به دست آوردن منافع آتی امروز پول خود را هزینه میکنند.
باید توجه داشت که بازار سرمایه بازار مبتنی بر ریسک است در واقع خرید و فروش سهام ریسک برنده شدن یا بازنده شدن را دارد . اینجاست که تصمیمگیری عقلایی اهمیت خودش را نشان میدهد.
تصمیمگیری فرآیند مشخصی دارد نکته مهم این است که عوامل تأثیرگذار بر تصمیمگیری بر روی تمامی مراحل فرآیند تصمیمگیری اثر گذار است . پس آنچه که ما را در جهت تصمیم گیری عقلانی پیش می راند شناسایی و اولویت بندی این مؤلفه های اثر گذار است.
شناخت رویکرد و رفتار سرمایه گذاری
بدیهی است از منظر هر سرمایهگذار، عقلانیترین تصمیم گیری در سرمایه گذاری آن است که منتج به منفعت بیشتر و هزینه کمتر گردد و البته همه سرمایه گذاران معتقد هستند که در این خصوص عاقلانهترین تصمیم را خواهند گرفت.
در رویکرد سرمایهگذاری ما شاهد تعارضات رفتاری هستیم تعارضاتی که ریشه در روانشناختی سرمایهگذاران ، میزان ریسک پذیری آنها و قدرت تحلیل های غیر هیجانی ایشان دارد و البته نکته مهم اینکه در بازار سرمایه اغلب تصمیمات سرمایهگذاران بر مبنای سعی و خطا و مبتنی بر تجربه است .
سندروم توده یا انبوه خلق در تصمیم گیری در سرمایه گذاری
این مفهوم درواقع تبعیت و پیروی جمعی از خیل متقاضیان خریدوفروش در بازار سرمایه است این عارضه منجر به اخذ تصمیمات تقلید وار و گروهی می شود که یکی از عارضههای جدی در انحراف از اخذ تصمیم عقلانی است .
آیا مدل پیشنهادی برای تصمیم گیری در سرمایه گذاری در بورس وجود دارد؟
در ابتدا بهتر است از خود بپرسیم تصمیمگیری چگونه فرآیندی است ؟ تصمیمگیری درواقع فرآیند انتخاب بین گزینههاست که میتواند محدود و یا حتی نامحدود باشد. شاید تعریف دقیقتر این باشد که تصمیمگیری فرآیندی است جهت یافتن راهحل درواقع تصمیمگیری نوعی حل مسئله است که البته از یکسری فعالیت تشکیلشده است.
فعالیتهای که ماهیت گزینشی دارد. باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که فرایند تصمیمگیری دارای سبکهای متفاوتی است که از مدلهای ذهنی و تفسیری افراد نشاءت گرفته است . به همین دلیل است که هر فرد برای تصمیمی که گرفته است دلایل قابل قبول خودش را دارد که قابلدرک نیز هست .
بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران بر این باورند که تصمیمگیری ذاتاً عقلایی است و افراد عاقلانه بهترین انتخاب را بین گزینهها خواهند داشت. در دیدگاهی دیگر بحث تحلیلهای کیفی و تجربیات شهودی مطرح میشود.
تصمیمگیریهایی که بعضاً ابتکاری است. ریشههای تصمیمگیری از چهار بعد قابلبحث است اول بعد فرهنگی و زیرساختی است که سبک و سیاق طبقه اجتماعی را شامل میشود.
دوم زیرساختهای اجتماعی است که نقش خانواده، مقام بزرگتر و از این قبیل را مفهوم میبخشد. بعد سوم شخصی است که شامل سن افراد ، تحصیلات و شغل و درآمد و …. بعد چهارم نیز بعد روانشناختی است که انگیزهها ، ادراکات ، یادگیریها ، باورها و گرایشها را مؤلفههای اصلی روانشناختی در تصمیمگیری معرفی میکند.
نگاهی بر فرآیند تصمیمگیری اثر مک دانیل
یک الگوی طبقهبندیشده بر مبنای رفتار مصرفکننده
فرآیند با شناخت نیاز شروع میشود. توجه داشته باشید که نیاز حد فاصل میان شرایط موجود و شرایط مطلوب است . چیزی باید اتفاق میافتاده که نیفتاده است و این احساس نیاز را در آدمی نمایان میکند.
به محض آنکه احساس نیاز خودش را نشان داد فرد به محرکهای درونی و بیرونی بهمنظور پاسخ به نیاز واکنش نشان خواهد داد.
سپس به جستجوی اطلاعات خواهد پرداخت. اطلاعاتی که اتفاقاً در بازار سرمایه هم از جنس معتبر آن و هم از جنس غیر معتبر آن بهوفور یافت میشود و درست یا غلط بودن آن نیاز به بررسی دقیق دارد که گاهی از حوصله افراد خارج است.
حالا نوبت به انتخابها میرسد ارزیابی گزینهها که نیاز به آگاهی جامعی دارد. ارزیابی گزینهها مبتنی بر شناخت دقیق فرصتها و تهدیدات است که آنهم خود از لابهلای جستجوی اطلاعات به دست میآید. دو مرحله آخر همانی است که عواقب سرمایهگذار در بازار سرمایه و بورس را رقم میزند .
تصمیمگیری و رفتار پس از خرید . پسازآنکه سرمایهگذار تصمیم نهایی خود را گرفت و سهمی سرمایهگذاری بر مبنای شاخص را خرید و یا کلاً از معامله منصرف شد به شکل ناخودآگاه شروع به بررسی وضعیت میکند با ببیند آیا تصمیمی که گرفته است درست و عقلانی بوده یا خیر . رفتار پس از خرید مبین رضایت یا عدم رضایت فرد تصمیم گیر است .
نتیجهگیری تصمیم گیری در سرمایه گذاری :
بازار بورس یا همان بازار سرمایه فضای است دارای شفافیت مالی ولی ریسک محور چراکه عوامل مهم دیگری غیر از مسائل مالی در نوسانات این بازار دخیل هستند .
لذا فرآیند تصمیمگیری عاقلانه را سخت و پیچیده میکند آنچه در اخذ یک تصمیم عقلانی در بازار سرمایه بیشترین اهمیت را دارد جستجوی اطلاعات و اطمینان از صحت و درستی آن بهعنوان رکن اصلی تصمیمگیری در بازار سرمایه است.
دیدگاه شما